Skip to main content

این خلاصه‌ی کوتاهیست از چیزی که در اپیزود اول و دوم مَسترمایند٬ اولین پادکست سریالی کانال بی تعریف کردیم. خوندن این پست به کسانی که اپیزودهای اول و دوم را نشنیده‌اند توصیه نمی‌شه.

در اپیزود اول پادکست سریالی مسترمایند شنیدیم که Evan Ratliff نویسنده دنبال سوژه‌ی این داستان از نیویورک رفت فیلیپین که ریزالدی ریورا رو ببینه. افسر اداره‌ی بازرسی پلیس که اطلاعات خوب و مفصلی درباره پرونده قتل کترین لی داشت. دلال ملکی که پاول لِرو رو دودره کرده و به دست دو امریکایی به قتل رسیده‌بود. این آمریکایی‌ها رو یک نظامی سابق امریکایی به اسم ژوزف هانتر معروف به رمبو برای این کار استخدام کرده‌بود و بعد هم با هم هم‌پرونده شدن. یک چیزی که همین اول قصه معلوم می‌شه اینه که پاول لرو آدمی نیست که بخوای دودره‌اش کنی.

یک نکته‌ی جالب که در اپیزود اول یاد گرفتیم اینکه در فیلیپین آدمکشی پیمان‌کاری تجارت پر رونقی حساب می‌شه و خرج چندانی هم نداره؛ با نزدیک ۱۰۰ دلار می‌شه کار یه نفر رو ساخت.

رتلیف می‌گه که این داستان رو اولین بار همون سال ۲۰۱۳ که خبرش منتشر شده خونده و از همون موقع این سؤال در ذهنش بوده که چرا یه آدم‌کش حرفه‌ای که برای یه تبه‌کار بین‌المللی کار می‌کنه باید به خودش دردسر بده که دو تا دلال ملک رو بکشه و چرا باید اون‌طور که بعدن دیدیم  پلیس مواد مخدر آمریکا٬ DEA٬ مأمور بفرسته فیلیپین که این پرونده رو دربیارن و بررسی کنن.

در اپیزود دوم نگاه کمی نزدیک‌تری انداختیم به خود مَسترمایند و دیدیم که قبل از اینکه فرمانروای یک کارتل بزرگ بین‌المللی بشه٬ ذهن درخشان و نابکار پاول لرو داروخانه‌ی اینترنتی بنا کرد که آدم‌های زیادی تو امریکا و فیلیپین و اسرائیل و هنگ کنگ براش کار می‌کردن و صدها میلیون دلار سود عایدش کرد. از جمله با چارلز شولتز آشنا شدیم٬ داروخانه‌دار ۷۴ ساله و آبرومند امریکایی که مجرم سطح پایینی شد در این تجارت مشکوک. همون موقع موران آز اسرائیلی هم در یک سمت دیگر دنیا بدون اینکه خودش بدونه داشت جزئی از امپراطوری در حال شکوفایی لرو می‌شد. اوان رتلیف بعد از فیلیپین به اسرائیل هم سفر کرد و با آدم‌های زیادی حرف زد و مدارک زیادی رو بالا پایین کرد تا بفهمه این داروفروشی انلاین با همه‌ی پیچیدگی و عظمتش فقط شروع ماجراجویی‌های خلاف پاول لرو بوده.

وقتی پیشنهاد همکاری شرکت آلفا نِت رسید یکی از اولین کارهایی که شولتز کرد این بود که با رابطشون تماس گرفت و از چند و چون قانونی تجارتشون پرسید. اون آدم که برای همین جور مکالمات آموزش دیده بود بهش اطمینان داد همه‌چیز کاملن قانونیه و کپی جوازهای پزشک‌های همکار شرکت رو فرستاد برای شولتز.

یک بعدازظهر پاییزی در سال ۲۰۰۷ پیغام فوری عجیب و کوتاه و کوبنده‌ای اومد رو صفحه مانیتور موران آز که در دفتر خودش در اورشلیم مشغول کار نشسته بود. پاول لرو نامی که آز قبلن اسمش رو نشنیده‌بود بدون سلام و مقدمه براش نوشت: از حالا رئیست منم. از حالا به بعد به خودم جواب می‌دی.

در آخر اپیزود هم دیدیم که وقتی بعد از چند سال خوب و پردرآمد٬ به‌خاطر ممنوعیت‌های جدید قانونی افول امپراطوری داروفروشی انلاین شروع شد٬ رفتار لرو هم کم‌کم عوض شد. عصبی شده‌بود و بی‌منطق. درخواست‌های بی‌سروته می‌کرد و نمی‌شد هم باهاش بحث کرد. هرچی می‌گفت باید می‌گفتی چشم و بعد امیدوار می‌بودی که دفعه‌ی بعد که ببیندت یادش نمونده باشه.

اپیزود سوم مَسترمایند رو یکشنبه ۱۷ جولای٬ ۲۷ تیر در ناملیک و SoundCloud منتشر می‌شه.

اپیزودهای اول و دوم مَسترمایند رو از ناملیک بشنوید.

[soundcloud url=”https://api.soundcloud.com/tracks/271992134″ params=”color=ff5500&inverse=false&auto_play=false&show_user=true” width=”100%” height=”20″ iframe=”true” /]

[soundcloud url=”https://api.soundcloud.com/tracks/273014038″ params=”color=ff5500&inverse=false&auto_play=false&show_user=true” width=”100%” height=”20″ iframe=”true” /]

دیدگاهتان را بنویسید