Skip to main content
وقتی ریک ورش ۱۴ ساله بود، خواهرش، دان با آنها زندگی نمی‌کرد، با دوست پسرش هم‌خانه شده بود و کرک می‌زد. دان روزی را به یاد می‌آورد که پدرش خبر مجروح‌شدن ریک با گلوله را به او می‌دهد. آن دو به سرعت خود را به بیمارستان می‌رسانند و ریک را در حالی می‌بینند که مانتیورها و سیم‌هایی او را احاطه کرده بودند. دان از شدت فشار و ناراحتی، دچار حمله عصبی می‌شود و پرستارها با تزریق والیوم دان را آرام می‌کنند.
گلوله ۳۵۷. وارد شکم ریک شده و به فاصله کمی از کنار شاهرگ او، از پشت خارج شده بود. پس از مرخص‌شدن ریک، دان برای مراقبت از او به خانه برمی‌گردد. دوره نقاهت او کند و طولانی پیش می‌رفت، دان نیز متوجه نمی‌شد چرا ریک تا این حد پارانویید شده است. پس از مدتی متوجه شد، ریک گزارش یک باند مواد مخدر محلی را به FBI، پلیس دیترویت و دفتر دادستانی داده است.
ماجرای وایت‌بوی ریک را در اپیزود ۹ چنل‌بی شنیده‌ایم. داستان او بارها در مجلات، روزنامه‌ها، مقالات اینترنتی، یک مستند بلند و یک فیلم سینمایی با بازی متیو مک‌کانهی روایت شده است. اما در حالی که کاملا به بی‌عدالتی در پرونده و حکم او پرداخته شده، ضربه و خسارتی که هم‌زمان به خانواده ریک وارد شد، چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
همان‌طور که ریک در مرکز توجه قرار داشت، دان با مشکلاتی مثل اعتیاد به کرک مواجه بود. در این مصاحبه دان ورش با سایت the Fix در مورد مصرف مواد مخدر، حبس برادرش، احساسش در مورد ساخت فیلم و  بازگشت ریک به خانه گفتگو می‌کند.
به یاد دارید از چه زمانی و چطور درگیر  مصرف مواد مخدر شدید؟
دان ورش: اولین بار با چندتا از دوستام وقتی بابا خونه نبود، کرک کوکائین کشیدیم. فکر کنم ۱۵ سالم بود و بعدش ادامه پیدا کرد. تو ۱۷ سالگی یه دوست پسر جیب‌بر داشتم و با هم مصرف می‌کردیم.
تو دهه هشتاد بهش می‌گفتن freebase، کوکائین خالص بود. من معتاد شدم و دوست‌پسرم به زندان افتاد. ۱۸ ساله بودم و تقریبا یک سال با اعتیاد مبارزه کردم تا با فشار خانواده به مرکز ترک اعتیاد رفتم. اونجا با شخصیت‌های عجیب و جالب زیادی آشنا شدم. پاک شدم و دخترم به دنیا اومد. دخترم دو ساله بود که اعتیاد دوباره برگشت.
شما حدود سی سال با اعتیاد مبارزه کردین، این دوران چطور گذشت؟ 
من پاک شدم و دختر دومم به دنیا اومد. دوباره اعتیادم برگشت، پاک شدم و پسرم به دنیا اومد. یه بار دیگه معتاد شدم و بعد از پاک شدن صاحب بچه چهارم شدم و تا ده سال پاک بودم. اما این یه سیکل معیوب بود. بازگشت اعتیاد مثل سفرهای کوتاه چندروزه بود، ۲ یا ۳-روزه، بستگی به جیبم داشت. همیشه انتخابم کرک کوکائین بود. بعضی وقتا یه هفته حتی یه ماه مصرف نمی‌کردم ولی باز دوباره شروع می‌شد. یادم نمیاد حتی یه بار هم با دل‌خوشی کرک یا freebase کشیده باشم. بیشتر وقتا می‌ترسیدم خانواده بفهمن که چطور دارم با اعتیادم مقابله می‌کنم. باید به خونه برمی‌گشتم. زندگی تو خیابون کریه و ترسناکه. من چیزایی دیدم و شنیدم که هیچ کس دلش نمی‌خواد ببینه و بشنوه.

ریک و دان ورشه

به نظرتون، اعتیاد شما چه تاثیری روی شما و خانواده‌تون داشت؟
اعتیاد، خانواده من رو نابود کرد و این وحشتناک بود. من به پشت سرم نگاه می‌کردم تا نتیجه کارم رو ببینم. از این‌که اونا و از همه مهم‌تر بچه‌هام رو در چنین شرایطی قرار داده بودم، رنج می‌کشیدم؛ این بزرگ‌ترین پشیمونی منه.
همسرم به من خیانت کرد و من می‌خواستم نشونش بدم با کی طرفه. اما در واقع به خودم صدمه زدم و خانواده‌م رو از بین بردم.
من از ترس اینکه آن‌ها متوجه یشن دوباره به مصرف مواد رو آوردم و ناامید بشن، ترک‌شون می‌کردم و این بدترین کاری بود که می‌تونستم انجام بدم. من هیچ‌وقت جیب کسی رو نزدم، دزدی نکردم، تن فروشی نکردم. فقط به همه دروغ می‌گفتم و چند وقت ناپدید می‌شدم. فقط خدا رو به خاطر عشق و علاقه بی قید و شرط بچه‌هام (نسبت به من) شکر می‌کنم.
آخرین باری که مواد مخدر مصرف کردید کی بود و الان چندوقته که پاک هستید؟
مارس ۲۰۱۷، دقیقا بعد از پخش مستندی در مورد برادرم. تا قبل از اون، ۱۱ ماه بود که پاک بودم. الان هم دو ساله که پاک شدم و فکر می‌کنم یک بار به آخر خط رسیدم و دیگه به اون دوران برنمی‌گردم. آخرین‌بار مثل یه کشف و شهود بود. خودم رو می‌دیدم که مرده‌ام. بچه‌هام رو می‌دیدم که سعی می‌کنن با مرگ من کنار بیان و رنج می‌کشن. حالا دیگه کسی نمی‌تونه من رو به مصرف مواد تحریک کنه. نه دوست‌پسری، نه مردی، نه بچه‌هام و نه یک غریبه. اون دان دیگه رفته.
چه حالی داشتید وقتی می‌دیدید، برادرتون به سختی برای اثبات بی‌گناهی خود در مقابل نظام عدالت کیفری و پذیرفتن مدت زمانی که باید در زندان بماند، تلاش می‌کند؟
وقتی ریک شروع به فروش مواد مخدر کرد، من بهش گفتم که این کار عاقبت خوبی نداره و به زندان ختم می‌شه. وقتی محکوم شد، خیلی عذاب کشیدم؛ در واقع برادرم رو از دست داده بودم. روز بعد هم پدرم رو به جرم تهدید مامور فدرال بازداشت کردن.
در مدت کوتاهی، خانواده‌م رو از دست دادم. برادرم، پدرم و نه ماه بعد هم مادربزرگم؛ کسی که من و ریک رو همراه پدرمون بزرگ کرده بود.
هر هفته به دیدن پدر و برادرم می‌رفتم و یه وقتایی بچه‌ها و مامانم رو هم همراه خودم به زندان می‌بردم. ما سه تفنگدار بودیم و دیگه نیستیم -من، بابام و برادرم. اونا از من حمایت می‌کردن. حس می‌کنم اونا از ریک به عنوان یه بچه استفاده کردن و کودکی‌ش رو ازش گرفتن.
مردم از چنین کارایی در چین و کشورای دیگه حرف می‌زنن، اما پلیس و دولت ما این کار رو همین‌جا با ریک کرد. وقتی به چیزی نیاز دارن، وعده‌های بزرگی می‌دن. اما وقتی به نتیجه می‌رسن دیگه خبری ازشون نیست. هیچ کس برای حمایت از ریک و درخواست عفو مشروط او در دادگاه حاضر نشد.
از دیدن خودتون در یک فیلم هالیوودی یا بخشی از مستند شاون رچ، چه حسی داشتید؟
من در ساخت مستند حضور داشتم و تقریبا مطمئن‌ام که به گرفتن عفو مشروط برای ریک کمک کرد. همه چیز به بهترین شکل ممکن گردآوری و چیده شده بود. مستند پاسخ‌های محکمی می‌داد و حقیقت رو می‌گفت. در این مستند راجع به اعتیاد من حرفی زده نشد.
اما وقتی فیلم اکران شد، من تا ۳۰ یا ۴۵ دقیقه گریه می‌کردم. تصویر بدی از اعتیاد من نشون می‌داد، به علاوه تصویر پدرم با موهای چرب و لباس‌ها و ماشینی که هیچ وقت نداشته. این فیلم باعث رنج و تشدید غم و اندوه من شد.

ریچارد ورشه

بالاخره ریک از میشیگان حکم آزادی مشروط گرفت و به زودی به خانه باز می‌گردد، چه احساسی دارید؟
او به خاطر دست داشتن در دزدی زنجیره‌ای ماشین به ۵ سال حبس محکوم شد. اما سال بعد، به خونه میاد. نمی‌تونم صبر کنم و ببینم که از در وارد می‌شه، چون واقعیت نداره. احتمالا غش می‌کنم، چون باورم نمی‌شه.
برای بغل‌کردن برادرم لحظه‌شماری می‌کنم. برای حضورش در خونه. برای این‌که نشونش بدم چقدر در نبودش زندگی تغییر کرده. برای این‌که با نوه‌هامون وقت بگذرونیم. بالاخره اون روز خوب می‌رسه که با هم شام بخوریم، سفر بریم و… . وقتی بیاد خونه برای مدت زیادی، همه می‌تونیم با هم باشیم.
مترجم زهرا مدرس

 

 

 

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید