skip to Main Content
وکیل جوان ۲۶ ساله‌ای که دو موکل اولش “ال‌چاپو” و “جفری اپستین” بودندزمان تقریبی مطالعه: ۸ دقیقه

وکیل جوان ۲۶ ساله‌ای که دو موکل اولش “ال‌چاپو” و “جفری اپستین” بودندزمان تقریبی مطالعه: ۸ دقیقه

آوریل سال ۲۰۱۷، درست چهار ماه بود که کولین میرو (Colón Miró) از دانشکده حقوق فارغ‌التحصیل شده بود و هم‌زمان که منتظر نتایج آزمون وکالت ایالتی نیویورک بود، به‌دنبال شغلی برای کسب درآمد هم می‎گشت، کولین وقتی در وبسایت Craigslist آگهی استخدام یک مترجم حقوقی اسپانیایی زبان را دید بلافاصله درخواستش را ارسال کرد. در مصاحبه استخدام به او گفتند به دنبال فردی هستند که در یک پرونده بزرگ، که به زودی شروع می‌شود، مترجم متهم اسپانیایی زبان پرونده باشد.
در آن زمان او هرگز حدس نمی‌زد که قرار است مترجم چه کسی باشد.
سرانجام وقتی در این مصاحبه قبول شد نام کسی که باید مترجمش باشد به او گفته شد.
کولین در این باره گفت: “وقتی اسم او را شنیدم به نظرم آشنا آمد، و برای این‌که دقیقتر بدانم که او کیست دراینترنت جستجو کردم، خدای من!”، اسمی که او جستجو کرده بود “خواکین گوزمن لوئرا” ملغب به ال‌چاپو بود رئیس سینالوئا، کارتل بزرگ مواد مخدر!
و به این ترتیب کولین میرو ۲۶ ساله به تیم وکلای مدافع دادگاه ال‌چاپو پیوست و در جریان رسیدگی به این پرونده طوری وکلای مدافع را تحت تاثیر قرار داد که یکی از آن‌ها او را برای پرونده جفری اپستین (میلیاردر آمریکایی که به اتهام دلالی سکس و سوءاستفادهٔ جنسی از دختران نابالغ دستگیر شد و به دلیل ارتباط با ترامپ و بیل کلینتون پرونده پر سر و صدایی داشت) استخدام کرد.

کولین میرو در ۲۶ سالگی می‌تواند بگوید که اولین موکلین او دو نفر از متهمان بزرگترین پرونده‌های قرن آمریکا بودند.
هفته گذشته با کولین در لابی هتل تیلاری در مرکز شهر بروکلین دیدار کردم، او پس از ملاقات با خانواده موکل جدیدش مستقیما از دادگاه فدرال که چند بلوک آن سو‌تر بود می‌آمد. در مورد آن پرونده مختصرا توضیح داد که یک توطئه کوچک است، یک مورد فدرال که بر اساس ۳۰ کیلو کوکائین سرهم شده است.
یک موضوع کوچک برای کسی که با پرونده ۱۳ میلیارد دلاری ال‌چاپو سر و کار داشته.

تنها چیزی که باعث خجالتش می‌شود قد کوتاهش است که بیشتر از ۱۵۰ سانتیمتر نیست، او حتی از موکلش ال‌چاپو که او را Guzman (کوتوله) صدا می‌زدند هم کوتاه‌تر است، کولین در پرتوریکو بزرگ شده و در دانشگاه “نیو اورلئان” موسیقی خوانده. او در دانشگاه حقوق در پورتوریکو ثبت نام کرد و پس از سال اول به دانشگاه “موفسترا” آمریکا منتقل شد، در گروه کر کلیسای هیلسونگ آواز می‌خواند، کلیسایی که جاستین بیبر ، کریس پرات و کوین دورانت در بین همسایگانش هستند.
کولین میرو بسیار پر‌شور و انرژی است و بیش از هر چیز نسبت به مشتریانش وفادار است. وقتی نظرش در باره گوزمان و اپستین را از او پرسیدیم پاسخش مودبانه‌ترین حرف بد ممکن بود که در مورد هرکدام از آن‌ها می‌توانست بگوید، “همه ما گناهکار هستیم، فقط بعضی از گناهان قانون را می‌شکند”.

استاد دانشگاه حقوقش در باره او می‌گوید: “میرو به‌صورت ویژه در ارتباط برقرار کردن و جلب اعتماد موکلانش خبره است، او در برقراری ارتباط با شاهدان هم بسیار خبره است”.
فرقی نمی‌کند که شاهد چقدر شاکی و بدخلق باشد، در هر مرحله از پرونده با شور و انرژی بسیار کار می‌کند، فقط به این فکر است که پرونده موکلش را پیش ببرد.

اولین باری که میرو به ملاقات با ال‌چاپو رفته بود، قرار بود با وکیلی که او را استخدام کرده بود به این ملاقات برود، ولی آن روز آقای وکیل در مترو کیف پول خود را گم می‌کند و بدون کارت شناسایی موفق به ورود به مرکز نگهداری ال‌چاپو نمی‌شود، بنابراین میرو به تنهایی وارد زندانی می‌شود که تعداد زیادی از بدنام‌ترین مجرمان کشور را نگهداری می‌کرد و خودش را به مردی معرفی کرد که رئیس کارتل میلیارد دلاری مواد مخدر و متهم به ۳۳ مورد قتل بود.
کولین می‌گوید که روبروی الچاپو نشست و سلام کرد، ال‌چاپو با قرار دادن دستش روی شیشه‌ای که بین آن‌ها قرار داشت پاسخ داد. و او هم در پاسخ و برای نوعی دست دادن دستش را روی شیشه گذاشت، در طول سه ساعت آینده آن‌ها در مورد پیشینه خود، نظرات سیاسی در مورد ترامپ، و انتخابات آینده مکزیک صحبت کردند.
به گفته کولین، ال‌چاپو شخصیتی دوست داشتنی داشت و گفتگوی بسیار راحتی داشتند.
در ابتدا کولین سه تا چهار بار در هفته ال‌چاپو را می‌دید، و به زودی این ملاقات‌ها به شش تا هفت روز در هفته رسید.
او ال‌چاپور را در جریان تمام کشفیات و برنامه‌های وکلایش برای دادگاه قرار می‌داد. و وقتی کولین در سپتامبر ۲۰۱۸ در آزمون وکالت پذیرفته شد. ال‌چاپو از او خواست به‌عنوان وکیل به تیم وکلای او بپیوندد، در آن زمان او به‌عنوان وکیل در یک موسسه وکالتی مشغول به کار شده بود ولی نمی‌خواست کسی که به او اعتماد کرده بود را در آن شرایط تنها بگذارد، بنابراین پیشنهاد ال‌چاپو را پذیرفت.

کولین میرو به‌عنوان وکیل جوان تیم مدافع ال‌چاپو استدلال‌هایی را مطرح کرد که تاثیر استراتژیکی در روند پرونده داشت. ولی توانایی اصلی او در جلب اعتماد ال‌چاپو بود که در بین تمام ستارگانی که در تیم وکالت خود جمع کرده بود بیش از هر کسی به او اعتماد داشت.
جفری لیچمن، یکی از وکلای ارشد تیم ال‌چاپو که به دلیل موفقیت در کسب حکم تبرئه جان گوتی جونیور (John Gotti Jr) در سال ۲۰۰۵ شهرت بسیاری دارد، در این خصوص می‌گوید: “ال‌چاپو آمریکایی نبود و به سیستم قضایی ما آشنایی نداشت، به هر کسی هم اعتماد نمی‌کرد، ولی همیشه به کولین اعتماد داشت”

کولین میرو تاثیر ملاقات‌هایش را روی ال‌چاپور می‌دید، ال‌چاپو که حتی از ملاقات با همسرش محروم بود، بجز یک ساعت تماشای تلوزیون در روز، تنها راه تعاملش با جهان بیرون همین جلسات ملاقات با کولین بود.

به گفته کولین میرو MCC (مرکزی که ال چاپو در آن نگهداری می‌شد) مکانی بسیار غیر انسانی بود بویژه اگر کسی به‌صورت انفرادی در آن نگهداری شود. این محل اصلا بهداشتی نیست، موش‌ها به وضوح در اطراف پرسه می‌زنند، شیر های آب کپک زده است و گرد و غبار و کپک همه جا وجود دارد.

به الچاپو اجازه هیچ گونه فعالیت ورزشی در فضای باز داده نمی‌شد (احتمالا به دلیل سابقه ۲ فرار موفق او از زندان) و وقتی کولین درخواستی را برای دریافت اجازه فعالیت الچاپو در حیاط زندان به دادگاه ارائه داد، دادگاه به سابقه فرار فردی در سال ۱۹۸۱ استناد کرد، در آن پرونده هم‌دستان این فرد با سرقت یک هلیکوپتر توریستی سعی در فراری دادن این فرد از حیاط زندان داشتند، البته دادگاه به این موضوع که این فرار ناموفق بود توجهی نداشت و در نهایت با درخواست کولین مخالفت کرد.

به گفته او “ال‌چاپو ذهنی قوی دارد، در این زندان شکجنه‌ای همیشگی در جریان است و اگر ذهنی قوی نداشته باشید به سرعت شما را از نظر روانی نابود می‌کند”.

برای یک شب در ماه جولای، ال‌چاپو یک همسایه جدید داشت. وقتی اپستین در فرودگاه تتربرو دستگیر شد، به همان زندان ال‌چاپو و درست در فاصله سه درب با سلول او فرستاده شد. البته فقط برای یک شب در آنجا ماند، طولی نکشید که کولین میرو از طرف وکیل اسپتین، “مارک فرنیچ” که در تیم وکلای ال‌چاپو هم بود به تیم وکلای مدافع پرونده اسپتین آورده شد.

فرنیچ در مورد کولین می‌گوید که او هرگز نمی‌ترسد و از اتهامات شدیدی که بر علیه موکلش مطرح می‌شود متاثر نمی‌شود و با موکلینش به‌عنوان انسان برخورد می‌کند.

به این ترتیب کولین به طور مرتب به دیدار اپستین در زندان MCC می‌رفت و با او ملاقات می‌کرد، کولن در مورد ملاقات‌هایش با اپستین به جز این‌که بگوید “او را بی‌گناه می‌داند تا زمانی که جرمش ثابت شود” صحبت دیگری نمی‌کند. از نظر او اسپتین هرگز آن هیولایی که مطبوعات از او ساخته‌اند نیست.

به گفته فرنیچ، ال‌چاپو اصرار دارد که کولین روی دادخواست تجدید نظر او کار کند. هفته گذشته فرنیچ و کولین، در زندان فوق امنیتی ADX با ال‌چاپو دیدار کردند، این زندانِ وحشتناک به ‘آلکاتراس راکی ها’ معروف است. به گفته فرنیچ ال‌چاپو در این زندان، در شرایط خوبی نگهداری نمی‌شود، اگرچه اکنون زمان ورزش در فضای باز برای او وجود دارد. ولی زمان‌های ملاقات کمتری دارد و ناراحتی او کاملا مشخص است، کاملا شرایط متفاوتی دارد، رفتار او، چشمانش، حتی مو‌هایش که حالا از ته تراشیده شده از شرایط سختش حکایت دارد، به گفته فرنیچ “از نظر من فرقی نمی‌کند که فرد چه جنایت وحشتناکی انجام داده باشد، من فکر نمی‌کنم کسی سزاوار چنین رفتاری باشد”.

علاوه بر کار کردن بر روی دادخواست تجدید‌نظر ال‌چاپو، کولین به همسر ال‌چاپو در راه اندازی کمپانی مد و لباسش هم کمک می‌کند که تولیداتی از جمله کاپشن، هودی، پیراهن و… را با امضای ال‌چاپو ارائه می‌دهد.

سه روز قبل از این‌که اپستین خودکشی کند، کولین او را در MCC ملاقات کرد و شاهد وصیت‌نامه او بود. وقتی که بلومبرگ در مورد وصیت‌نامه اسپتین نوشت و اینکه امضای کولین هم در این وصیت‌نامه وجود دارد، مردم شروع به ارسال پیام های فیسبوکی و  پیام های صوتی انتقادی به او کردند، در طول دادگاه ال‌چاپو هم همچین پیام‌هایی را دریافت کرده بود، اکثر این پیام‌ها حاوی این سوال است که “چطور شب ها می‌خوابی؟”

کولین در این مورد می‌گوید”من با وجدانی آرام می‌خوابم، به‌عنوان یک وکیل اگر با این موضوع مشکل اخلاقی دارید، پس این حرفه برای شما مناسب نیست، از دست دادن دیدگاه انسانی در این شغل آسان است، شاید به نظر بیاید نگاه غیر انسانی انجام کار را راحت‌تر می‌کند، ولی این موضوع کار را برای موکلتان دشوار می‌کند. یک وکیل هرگز نباید همدلی و حس مراقبت از آن‌ها را از دست بدهد. من هم هرگز نمی‌خواهم این احساس را از دست بدهم، فکر می‌کنم این همان چیزی است که من را متمایز می‌کند.”

منبع

ترجمه: مهران مرندی

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *