skip to Main Content
از پزشکان جیپسی رز شکایت می‌شود؟زمان تقریبی مطالعه: ۲ دقیقه

از پزشکان جیپسی رز شکایت می‌شود؟زمان تقریبی مطالعه: ۲ دقیقه

مستند شبکه  HBO«مامان، عزیزترین مردگان» داستان زندگی دی‌دی بلنچارد و دخترش جیپسی رز، توجه پزشکان و روان‌شناسان را به یکی از بدترین موارد سندروم مونچهاوزن یا مونشهاوزن نیابتی (Munchausen syndrome by proxy) جلب کرد.

سندروم مونچهاوزن (یا مونشهاوزن) نیابتی نوعی کودک‎آزاری محسوب می‌شود که در آن والد با کمک سم، دارو یا موارد دیگر کاری می‌کند که کودک بیمار به نظر برسد. معمولا کودکانی که قربانی این نوع کودک‎آزاری هستند در نهایت در جریان این رفتارها به قتل می‌رسند. دی‌دی کاری کرده بود که همه و حتی خود جیپسی که کاملا سالم بود باور کنند مبتلا به لوکمی، فلج مغزی، کم‌توانی ذهنی و شناختی و بیماری‌های دیگر است. بعد از هفده سال جیپسی با کمک دوست‌پسرش برای فرار از آزارهای دی‌دی او را به قتل رساند. جیپسی در حال حاضر برای گذراندن حکم ده ساله‌اش در زندان است.

بعد از دیدن این مستند سوالی که به شدت ذهن همه‌ی ما را آزار داد این بود که چطور جامعه‌ی پزشکی در برابر مورد جیپسی تا این حد غافل بوده. بدتر از همه این‌که فهمیدیم پزشکی به سندروم مونچهاوزن نیابتی شک کرده اما ترجیح‌داده گزارشی رد نکند.

چطور ممکن است که پزشکان تشخیص نداده باشند که دارند یک بچه‌ی سالم را درمان می‌کنند؟ چطور دی‌دی تونسته جراح‌ها را قانع کند که جیپسی را جراحی کنند یا به اندازه‌ی یک کمد داروهای نالازم بگیرد؟ چطور پزشکان بیشتری نفهمیدند که با سندروم مونچهاوزن نیابتی مواجه‌اند، چیزی که از لحاظ قانونی باید گزارشش کنند؟

کریستی بلنچارد نامادری جیپسی در تلاش است از پزشک‌هایی که جیپسی را درمان کردند شکایت کند. بخشی از نظر کریستی را درباره‌ی عملکرد سیستم درمان در مصاحبه‌ای که با او انجام شده در ادامه می‌خونید: «ما داریم روش کار می‌کنیم. با یه سری وکیل تماس گرفتیم که موارد خطای پزشکی رو دنبال می‌کنند. هنوز نتونستیم قانع‌شون کنیم که این پرونده رو قبول کنند، ولی حالا که این مستند دراومده شاید تجدیدنظر کنند. مثلا درباره دکتر برناردو فلسترشتین… واقعا عصبانی می‌شم وقتی فکر می‎کنم نخواسته گزارش رد کنه. گفته جیپسی مورد آزار قرار نمی‌گرفته، فقط بیشتر از نیازش درمان می‌شده. به نظر من که این دو تا یه چیزه. دی‌دی مدرسه‌ی پرستاری می‌رفت. هردوی ما در بیمارستان کار می‌کردیم. من منشی بودم و اون دستیار پرستار. از همونجا یه چیزهایی یاد گرفته بود. وقتی خونه رو گشتیم زیر تختش یه بسته‌ی سرنسخه‌ی بیمارستان رو پیدا کردیم. می‌شد بفهمی تعداد زیادی‌اش استفاده شده. نمی‌دونم چطوری از بیمارستان دزدیده بودش. بهرحال بخش زیادی از داروهایی رو که توی کمد می‌بینید احتمالا دی‎دی خودش نسخه کرده و گرفته.»

نسخه‌ی کامل این مصاحبه را این‌جا بخوانید

مترجم: مهسا

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *