Skip to main content

پادکست سریالی اوشو داستان راجنیش بود که فرقه عجیبی رو تاسیس کرد و در کنار چند نفر از اصلی‌ترین مریدانش جامعه اشتراکی منحصربفردی در امریکا بنا کردند.

در این پست تصاویری می‌بینیم از این نزدیکان اوشو، سیر تکاملی فرقه و وضعیت پیروان در این کومون اشتراکی

 

 

 

 

 

 

 

 

File:Djyoti04.jpg

ما درام جیوتی از اولین مریدان راجنیش که به همراهش در سراسر کشور سفر می‌کرد

منبع


 

File:Djyoti05.jpg

۵ اکتبر ۱۹۷۰، مدیتیشن کمپ در مانالی

اولین سانیاسین‌های اوشو، ما درام جیوتی در کنار راجنیش دیده می‌شود.

لاکشمی هم گوشه پایین سمت چپ نشسته است.

منبع


 

File:Laxmi5.jpg

File:Laxmi6.jpg

ما یوگا لاکشمی، دختر یکی از اولین مریدان ثروتمند راجنیش بود که در اصل پیرو آیین جین بود.

منبع


 

File:Laxmi4.jpg

لاکشمی در ۲۱ مارس ۱۹۷۴ شری راجنیش آشرام را در پونا افتتاح کرد.

منبع


 

شیلا و راجنیش

منبع


 

شیلا از اولین جلسه حضوری مجذوب راجنیش شده بود.

منبع


 

کریستین ولف یا ما پروم نیروانو در کنار راجنیش

منبع


 

منبع


 

آشرام شری راجنیش در پونه‌ هند

منبع


 

از ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۱ در پونه هند، راجنیش تقریبا هر روز صبح جلسات سخنرانی ۹۰ دقیقه‌ای داشت. سخنرانی‌ها اغلب حول موضوعات معنوی مانند یوگا، ذن، تائوئیسم، تانترا و تصوف می‌گشت. او همچنین در مورد بودا، عیسی، Lao Tzu و چندین عارف دیگر صحبت می‌کرد.

منبع


 

در همین زمان، عصرها اغلب به سوالات شخصی در باب عشق، حسد و … پاسخ می‌داد. این جلسات خصوصی یا نیمه خصوصی که Darshan نام داشتند گاهی شامل Energy Darshan هم بودند که در آن راجنیش انرژی را به پیروان منتقل می‌کرد.

منبع


 

منبع


 

منبع


 

سال ۱۹۸۰، سالن بودا

انواع تراپی‌ّهای گروهی در آشرام پونه ارائه می‌شد که تکنیک‌های مدیتیشن شرقی را با روان‌درمانی غربی ترکیب می‌کرد. روان‌شناسان از سراسر جهان به این گروه‌ها می‌پیوستند و بدین ترتیب بزرگترین مرکز تراپی جهان شکل گرفت. گفته می‌شد که در یکی از این جلسات یک بنیادگرای هندو چاقویی به سمت راجنیش پرت کرد که البته به هدف اصابت نکرد.

منبع


 

در ۱۹۸۱ راجنیش به اورگون وارد شد.

منبع


 

rajneesh tent city

شهر جدید راجنیش‌پورام که در اورگون تاسیس شد

سال ۱۹۸۲، اولین فستیوال سالانه در اورگون، راجنیش پورام تبدیل به شهر چادرها شده بود تا میزبان هزاران نفر از مریدان باشد.

منبع


 

کریستین و راجنیش در اورگون

منبع


 

تا نوامبر ۱۹۸۴ راجنیش سکوت کرده بود و فقط بازید روزانه با پیروان از پشت رولزرویس انجام می‌شد.

منبع


 

شیلا و اوشو در اورگون

منبع


 

Osho

اوشو ۹۸ رولزرویس داشت، حتی برنامه داشتند که به ۳۶۵ ماشین برسند، یک رولزرویس برای هر روز!!

منبع


 

از اکتبر ۱۹۸۴ تا جولای ۱۹۸۵ بگوان سخنرانی روزانه را از سرگرفت و برای هزاران نفر در راجنیش پورام سخنرانی می‌کرد.

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-6f3108bd508c8cea.jpg

کارگران در میانه کار در مزرعه برای مدیتیشن توقف می‌کردند.

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-744f57b303b8a8dd.jpg

پیروان راجنیش برای تامین غذای مورد نیاز کومون در مزارع محصول برداشت می‌کردند

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-a0171f118d2be3bf.jpg

نگهداری از مرغ‌ها یکی از کارهایی بود که در Rancho Rajneesh توسط مریدان انجام می‌شد.

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-0c5e43d1b98b9be5.jpg

سالن غذاخوری

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-ec78e670526b0583.jpg

تعدادی تلفن در راجنیش پورام بود که برای تماس با دنیای خارج مورد استفاده قرار می‌گرفت، البته کلیه تماس‌ها بوسیله یک تیم سری مونیتور و ضبط می‌شد.

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-6ab4171cdddf244d.jpg

رقص مریدان همراه با لرزش و جیغ بخشی از جلسات dynamic meditation بود.

چون عکاسی از بیرون حضور داشت از بلندگو مرتب تذکر داده می‌شد «باید لباس بپوشید».

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-be1ff7495a145854.jpg

کارگاه مکانیکی در Rancho Rajneesh، کومون تقریبا همه‌ی نیازهای خودش را تامین می‌کرد، از دیسکو تا کلینیک درمانی و فرودگاه.

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-28832b73314c0da1.jpg

هفت روز هفته کارگران ساختمانی بر روی ساخت بناهای جدید کار می‌کردند.

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-6a5c3a55a9f845b9.jpg

نمایی از چادرها و مریدان صف‌کشیده در حین بازدید بگوان از فستیوال سالانه

منبع


 

https://image.oregonlive.com/home/olive-media/width960/img/oregonian/photo/2011/04/-c9e01563a8b949af.jpg

سانیاسین‌هایی که در فستیوال سالانه شرکت کرده بودند. فستیوال، منابع مالی مهمی برای کومون تامین می‌کرد.

منبع

 

 

 

 

 

۲۸ دیدگاه

  • Mona گفت:

    من از وقتی ‌با پادکست شما آشنا شدم هر وقت آزادی پیدا میکنم میشینم پادکست گوش میدم بعضی از خلاصه کتابارو چندییین بار گوش میدم
    یکی از بهترین سرگرمیاییه که تو چندین سال اخیر داشتم
    مرسی از زحمتتاتون

  • حمزه سلیمانی گفت:

    تقریبا می تونم بگم به سخاوت، صدا، مکث ها، سوژه ها و … علی بندی معتاد شدم.
    روز شماری میکنم تا چهارشنبه بعدی بیاد

  • حمزه سلیمانی گفت:

    سلام
    تقریبا می تونم بگم به سخاوت، صدا، مکث ها، سوژه ها و … علی بندی معتاد شدم.
    روز شماری میکنم تا چهارشنبه بعدی بیاد

  • ُشیما گفت:

    بنظر من شما و گروهتون و سوژه هاتون مخصوصا سوژه های اخیرتون خیلی خیلی بی نظیرید.سوژه هایی که راجع به ماجراهای صرفا جنایی هستند مثل برادران منندز یکم ترسناکه و برای من که وسواس فکری دارم کمی آزار دهنده هست ولی اغلب سوژه ها جالب هستند.و پادکست بی پلاس که واقعا عالی هست و هیچ ایرادی نداره و بسیار آموزنده و جذابه.

  • مرتضی غیاثوند گفت:

    خسته نباشید به علی بندری عزیز و تیم خوب چنل بی، من تقریبا اکثر اپیزود ها رو گوش دادم و همیشه از شنیدن پادکستتون لذت میبرم، خوشحال ام که خوش ذوقی شما باعث میشه بیشتر بشنویم و بیشتر یاد بگیریم، براتون بهترین آرزو ها رو دارم

  • بنی گفت:

    واقعا عالی هست پادکست هاتون. بسیار ممنونم

    • نیلوفر گفت:

      من قبلا فقط بی پلاس رو گوش می‌دادم اما به لطف محمدرضا ماندنی و سیاوش صفاریان‌پور در پادکشت هاگیر واگیر، چنل بی رو هم سابسکرایب کردم و با قسمت های اشو شروع کردم! درکل، بی نظیره و خدا قوت به تیم خوب‌تون 🙂

  • Aysan گفت:

    خیلی خوب بود و من خیلی دوس داشتم بیشتر راجب سبک زندگیشون و فستیوال ها و جلسه های مدیتیشنشون بدونم ولی خب هر چی سرچ کردم چیزی دستگیرم نشد

  • احسان گفت:

    سلام خسته نباشی
    یه سوالی که توی این قسمت پادکست برام پیش اومد معنی روشن ضمیر بود ، میتونم حدس بزنم یعنی چی ، ولی میخوام مطمئن باشم ، اگه توضیح بدی ممنون میشم .

    • بهار گفت:

      کنفوسیوس می گوید: « فرق انسان و حیوان خیلی کم است ولی بعضی از مردم همین چیز خیلی کم را نیز دور می اندازند » شاید این خیلی چیز کم که ما از حیوان فرق داریم، عقل انسان باشد و توسط عقل انسان، خوب را از بد فرق کند و همچون انسان معمولی زندگی کند. عقل برای انسان در یک زندگی عادی اجتماعی از ضروریات است اما روشن ضمیر شدن شوری دیگری دارد که انسان را از معمولی بودن و اجتماعی زندگی کردن و روزمره گی به در می کند و متعالی تر می سازد.

      پیشنهاد میکنم کتاب زن از اوشو ( ترجمه محسن خاتمی رو بخونین ) تا هم جایگاه واقعی خودتون رو پیدا کنین و هم معنی روشن ضمیر بودن رو
      روشن ضمیری با مدیتیشن اتفاق می افته و مراحلی داره مثل همون کاری که مسیح کرد ، مولانای ما کرد
      فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد

  • الناز گفت:

    بی نظیر بود ????

  • رویا گفت:

    بسیار بسیار بهره بردم
    ممنونم
    عااااااالی بود عالی

  • موسی گفت:

    اکثر اپیزودهاکه عالی هستن…
    ولی اپیزود اوشو متمایز هست…
    من هم مثل خیلی های دیگه علاقمندش بودم…

    ولی الان میفهمم که اوشو استاد تاریکی بوده نه استاد نور!!!

    و امیدوارم برای دیگران هم روشنگر باشه.

    ممنون

  • سيمين گفت:

    من تازه با پادکست آشنا شدم، البته خیلی شنیده بودم اسم علی بندری و پادکست چنل بی رو اما نمیدونم چرا نمی رفتم سراغش
    حالا اما عاشق چنل بی شدم
    مخصوصا قسمتهای مربوط به اشو بی نظیر بود
    چرا ساخت پادکست هاتون متوقف شده؟؟؟

  • پری گفت:

    ممنون ازآقای بندری به خاطر موضوعاتی که انتخاب میکنندکه روایتگر اتفاقاتی واقعی است که به دست افرادی باافکارمختلف ومتاثرازدیدگاههای به ظاهردرست که منجر به جنایات وخلافهای گوناگون شده…..
    واقعا برای من سواله که چرا بایستی دنبال فرقه های مختلف باشیم و به راحتی گول افکارشون روبخوریم ومریدشون بشیم وآخرسرهم معلوم میشه که چه آدمهای کلاهبردار و نادرستی بودنندبارهابارهاتوتاریخ این داستانهاتکرارشده ولی از آن عبرت نگرفتیم وبازیه عده دنباله روافکارشون هستند!!!!!واقعا داشتن یک زندگی سالم و به دورازجنگ خونریزی ودرصلح و آرامش و خوبی به همنوعان واحترام به طبیعت آنقذرسخته …..

    • احمد گفت:

      فرقه ها به خودخواهی و حق بجانبی آدمها خوراک میرسونن بخاطر همین طرفدار دارن یعنی آدمها به کمک اونا میتونن برا خودخواهی و حق بجانبی مجوز ذهنی بگیرن

  • یلدا گفت:

    من تازه با پادکست چنل بی آشنا شدم ولی تو همین مدت کم واقعا به این پادکست معتاد شدم،خیلی برایم هیجان انگیزه و مرسی بابت مجله چنل بی که عکسهای مرتبط با اپیزودها رو داره واقعا کارتون عالیه،دستتون درد نکنه

  • نسرین گفت:

    پادکستای خوبی دارین لطفا سوزه های جنایی و معمایی رو بیشتر مدنظر قرار بدین ممنون

  • نورا گفت:

    به نظر من بهترین صدا ،بهترین انتخاب موضوع و بهترین مدیریت در نوع ارایه اینجا انجام میشه اقای علی بندری از نظر من پدر پادکست های فارسی هست بینظیر ،بینظیر دستمریزاد

  • رامین گفت:

    خسته نباشید عرض می کنم به تیم حرفه ای و فوق العاده ی شما. بهترین سرگرمی این روزها برای ما که بسیار هم آموزنده هست. امیدوارم با انرژی به کار ادامه بدید. موفق باشید

  • محمد گفت:

    قضاوت در باره اشو ‌کار کوچکی نیست باید فارغ از نفس فارغ از مذهب و‌فارغ از خدای ساختکی ادیان به او‌نگاه کرد یک بار و‌فقط برای یکبار اشو‌ در طول ۱۴ میلیارد سال عمر کاینات خلق نعمتی بود که آفریده شد و‌هنوز جاری و پابرجاست و به عالم هستی در حال فیض رساندن هست شناخت اشو فقط و فقط از طریق قلب امکان پذیر هست و‌نه طریق سر ‌و تمام

  • مينا گفت:

    دوستی کتابهای اشو را به من هدیه داده بود و بسیار خوشحالم تا الان نخوندم
    خیلی اتفاقی پادکست اشو رو از کانال شما شنیدم
    و با چهره کریه این مرد اشنا شدم
    کتابهاش را فقط باید سوزاند

  • اوشو گفت:

    چقدر بیچاره‌این که فکر میکنین میتونین با این چرندیات این مرد بزرگ را خراب کنین ، البته او دشمن سیاستمدارا بود و سیاستمدارها با ساخت داستانهای دروغین و شایعات سعی داشتند او را بی‌اعتبار کنند . بی‌اعتبار سازی یکی از راههای سیاسیون برای حذف مخالفان یا جریان فکری اونهاست . کامنتهارو خوندم حقیقتا خنده‌م گرفت . طرف بدون اینکه بره حتی یک کتابش را بخونه و با عقل و روح خودش تجربه کنه اومده با یه پادکست منصرف شده :)) شماها دنبال حقیقت نیستین .راه اوشو برای اذهان کوچک و روح حقیر شما خیلی بزرگه . خیلی دوست دارم بدونم راویان این پادکست سفارشی مسلک و مرام خودشون چیه .در آخر اوشو گفت من آینه‌ام که باز می‌تابانم .‌شما افکار و نیات شوم خودتون را بر اوشو فرافکن کردین . اوشو یک سبک زندگی را انتخاب کرد که تحمل یک روزش برای خیلیا غیر ممکنه .

دیدگاهتان را بنویسید