Skip to main content

ارون سوارتز؛ پسر اینترنت

ماجرای ارون سوارتز (ارن شوارتز)، پسر اینترنت، پسر باهوش و خوش‌فکری که از کودکی مصمم بود دنیا را جای بهتری کند.

منبع : Slate

نویسنده: جاستین پیترز| ترجمه: هدیه کعبی | روایت: علی بندری | تدوین: امید صدیق‌فر | پوستر: مجید آب‌پرور

موسیقی تیتراژ: Raining YU

موسیقی متن: David Gilmour | Minus Pilots | Of the vine

پادکست بی‌پلاس (پادکست دوم چنل‌بی)

اسپانسرها :

رژین: اینستاگرام رژین / سایت رژین

 

۱۱۸ دیدگاه

  • شیدا گفت:

    با افتخار میگم جز اولین کسایی بودم ک تو ساعت اولیه انتشار این اپیزود،اون رو گوش دادم،مثل همیشه کیفیت پادکست فوق العاده،صدا و لحن دلنشین،منابع و توضیحات کافی و به اندازه،اما انتقادم مثل همیشه،داستان انتخابی بود،داستان چندان جذابی نبود،۱ساعت اول که یه شرح حال بود،و تقریبا ۴۰دقیقا اخر داستان جالب تر میشد،کاش ماجراهایی مثل به زبان اتش،برادران منندز،کلا داستان های جنایی بیشتر انتخاب کنید،حداقل یک اپیزود در میون،ممنون از وقتی که میذارید

  • امین گفت:

    چرا نقدبد سلیقه هسید توانتخاب داستان اینکه مستندش زیر نویس فارسی هست

  • شهاب رستگاری گفت:

    جناب بندری
    سلام
    ممنون از زحمات زیادی که برای تهیه پادکست می نمایید اوقات خوشی من باشما داشتم با بی پلاس وچنل بی امیدوارم در مسیر تهیه پاد کستهای جدید موفق باشید .انتخاب موضوعات در بی پلاس بسیار عالی وسنجیداست باعث تفکر میشود. به امید شروع بخش جدید .

  • مریم گفت:

    سلام، ممنون و مرسی
    فقط یک مورد ، سایت بی پلاس در ایفون باز نمی شود.

  • randomguy گفت:

    حکومت ها در اوج توحش مانند موجوداتی خونخوار مردم را نابود میکنند.

    در واقع حکومت متشکل از مردمی که به قدرت دسترسی پیدا کردند و همواره دشمن مردمند.

  • ali گفت:

    برنرز لی درستشه فک کنم!!

  • اسم مستعار گفت:

    خیلی داستان ناراحت کننده ای بود. خیلی منو عصبانی کرد که چجوری یه عده فاسد در سیستمهای سیاسی باعث از بین رفتن آدمهای فوق العاده ای مثل آرون میشن. و متاسفانه این داستان ادامه داره.

  • محمد گفت:

    بنظرم لینکهای اسپانسر با هم نمیخونه، لطفاً کنترل نمایید

  • شهرام گفت:

    سلام.
    درود بر تمامی عزیزان مجموعه Channel B خصوصا جناب بندری.
    در حدود یک ماهی که عضو کانال تلگرام شده ام، در آرشیوها به ندرت اپیزود جذاب و خستگی بَری که به درد تمدّد اعصاب آخر شب بخورد، پیدا کرده ام. همینکه صحبت از غم و “نا مناسب برای کودکان بودن” می شود، بنده هم بی خیال داستان میشوم.

    لطفا از اپیزودهای آرشیو، مواردی چون ” برندگان لوتو” را به من معرفی کنید و همچنین گزارشهایی در پادکست قرار دهید که مفرح تر و سرگرم کننده تر و لااقل عاری از غم و غصه و کُشته و جنایت و … باشد.

    سپاس.

  • Elz گفت:

    سلام ممنون بابت پادکست عالیتون، من همه ی اپیزود هاتون رو شنیدم و کارتون رو دوست دارم، اما این اپیزود اصلا جذاب نبود و حتی لحن زیبای شما نتونست باعث بشه تا دوستش داشته باشم. موفق باشید

  • اميرحسين يوسفي گفت:

    سلام ، شب خوش ، چرا پادکست شوارتز رو نزاشتید هنوز

  • لیلا گفت:

    داستان واقعا جذاب و بی نهایت ناراحت کننده بود. در ذهن من با مطالب کتابی که دارم می خونم (انسان خردمند) پیوند خورد و تاثیر گذاریش رو دوچندان کرد.سپاس از انتخاب خوبتون.

  • هومن پرهام گفت:

    اصرار به پخش تکه‌هایی به زبان انگلیسی رو نمی فهمم
    وسط پادکست یهویی به زبان انگلیسی جملاتی گفته میشه از مصاحبه‌ها و خبرهای شبکه های رادیویی و تلویزیونی
    من انگلیسی بلد نیستم و این پادکست هم به زبان فارسی ست
    نه تنها کار جذابی نیست بلکه این احساس رو به من می‌ده که سازنده می‌خواسته توانایی اش رو در فهم زبان انگلیسی به رخ مخاطب بکشه

    علی بندری جان
    نکن این کارو داداش

  • نگين گفت:

    به نظر من داستان واقعا جذاب بود و البته شاید برای کسایی که به حوزه ی کامپیوتر علاقه دارن جذاب تر بوده. خیلی ناراحت کننده و شم برانگیز بود مرگ ارن :((
    من میخواستم خواهش کنم باز هم اپیزودهای این چنینی و مثه سیلک رود درست کنید، خیلی ممنون.

  • همایون گفت:

    بابا مام با اوشو حال نکردیم ولی نیمدیم اینقد فاز منفی بدیم.
    به سادگی از کنارش گذشتیم.
    اتفاقا این قسمت برای من بسیار جذاب و شوکه کننده بود.
    یه موقعی آزادی نر‌افزار و علم و این حرفا بدجوری ذهنمو درگیر خودش کرده بود.

    علی جان بسیار لذت بردیم

  • AA گفت:

    منم با این نظر اولی موافقم تقریبا… حرفهای تکراری زیاد داشت. کل ماجرا در حد نیم ساعت مفید خلاصه میشد هر چند حرفهای جالبی داشت ولی برای کسانی که یک بار موضوع مشابهی رو خونده باشن یا شنیده باشن جذابیت زیادی نداره چون داستان های مشابه یه کم عمومیت زیادی پیدا کرده، یه پسر بچه هکر که فلان سایت رو هک کرد بعدش فلان شد، یه پسره بود نخبه برنامه نویسی و فلان شرکت رو زد و فلان شد…ضمنا اون چیزی که من فهمیدم این بود که همچین آدم خیلی شاخی نبود یا حداقل انقدر شاخ نبود که دربارش مستند درست کنن یا پادکست بسازن ؛ احتمالا اگه خودکشی نمیکرد اینقدر معروف نمیشد
    میدونم خیلی سخته یه نظر منفی رو بعد از یک کار پر زحمت بخونید 🙁 ولی وقتی ادما ۲ ساعت وقت میزارن پادکست گوش میدن بعدش میان نظر منفی میزارن یعنی احتمالا یک کار قوی دارید ارائه میدید. مرسی از کار خوب و قویتون

    • میثم گفت:

      “شاخ بودن یا نبودن”!!
      باور کن برای ساخت مستند جذاب یا پادکست خوب از یه آدم نیازی به “شاخ بودن” نیست دوست عزیز

    • نیلوفر گفت:

      بحث شاخ بودن یا نبودن این ادم نیست.بحث اینکه چطور تو عصر تکنولوژی جلو همچین ادامای نخبه ای گرفته میشه..اونم توسط کشور هایی که خودشونو جهان اول میدودن..
      در واقع همه ما برده دولت های مختلف هستیم و کسی غیر این عمل کنه نابودش میکنن..فرقی هم نداره کدوم جامعه زندگی کنی

  • randomguy گفت:

    مسخرست یه سری میان اینجا و میگن اپیزود خوب بود یا بد. دنیای مسخره ای هستش واقعا. این اپیزود باید یک تلنگر یا به قول راوی یک نشگون باشه برای شنونده. یک انسان چقدر ساده در راه آزادی اطلاعات جانش گرفته میشود. اینقدر ساده است که کسی فکرش را درگیرش نمیکند !

    • فی گفت:

      دقیقا خوندن کامنت ها همینقدر حیرت زده ام کرد. انتخاب داستان ها فوق العاده ست خصوصا داستان زندگی آرون واقعا تکان دهنده بود به عنوان یک موجود زنده از خودم و اهدافم خجالت کشیدم.

  • scr888 whatsapp گفت:

    Write them all down as you choose to go because you will need to to need them again here in a minute.
    The crucial item needed to make a smoothie is a
    good food processor. http://hajjumraforum.co.uk/page16.php

  • فرشاد گفت:

    با سلام وسپاس فراوان از تممی عوامل کانال بی.
    با توجه به اینکه من اپلیکیشن گوگل پادکست رو نصب کردم اما تا این تاریخ قسمت ۴۷ تو اپ من قابل مشاهده نیست؟

  • saeid گفت:

    بدانید و آگاه باشید که رستگار شدید.
    کارتون عالیه.خسته نباشید به تک تکتون.

  • فرشته نوری گفت:

    یه حال خوبی میده وقتی چنل بی محبوب من از پرچمدار دنیای آزاد نرم افزار از استالمن محبوب از گنو و یونیکس و لینوکس از متن باز و کپی لفت حرف میزنه. چه حالی کردم با این اپیزود. خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم. خیلی کیف کردم. ممنونم خیلی

  • دنیا گفت:

    خیلی خوب بود داستانش. دستتون درد نکنه.

  • علی بی گفت:

    علی جان تو. فوق العاده ای. عاشق صدا و نحوه روایتتم. خیلی ممنونم ازت تو خیلی جیزا بهم یاد میدی.

  • Diana گفت:

    من دیشب داشتم مستند شوارتز رو میدیدم و یکی از دوستان بهم پادکست رو معرفی کرد.
    خیلی خیلی عالی بود
    ممنونم از زحمتی که کشیدید و همچین پادکست محشری تولید کردید.

  • شادی گفت:

    سلام.من به طراحی سایت اگاهی ندارم.ولی ایا امکانش هست که لینکهای مطالب تکمیلی هر اپیزود رو زیر خودش درج کنید؟ الان من مطالب تکمیلی اپیزود مثلا ۳۶رو میخوام باید برم بین همه صفحات بگردم تا اونا رو پیدا کنم. در حالیکه اگه لینکش زیر همون اپیزود باشه براحتی پیدا میشه.

  • سارا گفت:

    قرار بود وبلاگشو واسمون بذارید که

  • نسیم گفت:

    آقای بندری ، خانم کعبی عزیز. علی رغم بار غم انگیزی که داستان داشت ولی دریچه جدیدی از دنیای وب به روم باز شد که تا حالا بهش فکر نکرده بودم . ممنونم . مانا باشید

  • جواد گفت:

    به نظرم یه اپیزود بذارید برای اتفاقاتی که بعدها برای شخصیت‌های هر قسمت رخ داده. مثلا توی سری سیلک رود سرنوشت راس اولبریکت چی شد؟ بعد از این که سایتش از دسترس خارج شد چه اتفاقاتی افتاد؟ درسته که به صورت پست توی سایت می‌ذارید اما هر کسی وقت خوندن پست‌هارو نداره. به نظرم اینطوری یه جمع‌بندی از کلیه‌ی اپیزودهایی که تا الان منتشر شده به دست میاد.

  • مهدی گفت:

    https://gizmodo.com/fbi-secretly-collected-data-on-aaron-swartz-earlier-tha-1831076900

    FBI Secretly Collected Data on Aaron Swartz Earlier Than We Thought—in a Case Involving Al Qaeda

  • مصطفی گفت:

    علی جان تن صدات عالی، نحوه بیانت عالی تر، انتخاب عنوان ها هم که دیگه نگو. واقعا از خود شما و کلیه عواملتون که انصافا در حقشون اجهاف میشه اگه تشکر نکنم. وقتی موزیک استارت پادکست اجرا میشه مو به تنم سیخ میشه. فقط همش دارم به ی چیز فکر میکنم که: اگه ی روزی بری یا شخص دیگری جایگزینت کنی ماچه کنیم. انس گرفتیم با صدات.

  • علی علوی طالبی گفت:

    مثل همیشه دوست داشتم.
    بعنوان پیشنهاد، موضوع‌هایی مثل تلاشهای پیشگامان فضا و سری تلاشهای آپولو و یا حتی طراحی های اولیع تسخیر فضا هم جذاب و شنیدنی باید باشن اگه مطالب منتشر شده راجع به اونها قابلیت تبدیل به پادکست باشن‌

  • عرفان گفت:

    سلام من یه پیشنهاد دارم اگه میشه بعضی از داستان مرموز و ترسناکم بزارید و اینکه داستان های واقعی و جنایت های ایرانی بزارید ممنون از سایت خوبتون

  • شیما گفت:

    لینک وبلاگش رو گفتین میذارین تو مطالب تکمیلی اما من جایی پیداش نکردم. ممنون میشم بذارین. در ضمن این قسمت فوق العاده بود.

  • مهرزاد گفت:

    سلام بر همه عزیزانی که در ساخت پادکست چنل بی دخیل هستند و البته بر شنوندگان چنل بی
    این قسمت واقعا عالی بود و جذاب فقط یک نکته ای برای اول پادکست بگم.
    آرون شوارتز یهودی بود و اون شوارتز یا فامیلش هم فامیلیه که یهودیان اشکنازی ازش استفاده میکنن. تلفظش در ییدیش (زبان یهودیان اشکنازی) همون شوارتزه و مثل همه نام های خانوادگی دیگه یهودیا بسته به منطقه ای که ازش میان فرق میکنه این طرز نوشته شدنش. در ضمن شوارتز به ییدیش یعنی سیاه.
    خیلی ممنون از پادکست خوبتون و چله بزرگتونم مبارک!

  • سعید محسن گفت:

    سلام و باز هم تشکر و خسته نباشید
    پیشنهاد میکنم یه نظرسنجی واسه پادکستهایی که تا حالا داشتین بذارین. مثلن اینکه محبوبترینش کدومه یا از نظرهای مختلف. جالب میشه

  • سعید گفت:

    بالاخره همه ی اپیزودهارو گوش کردم خیلی خیلی عالی بودن همشون چنتاییشون به سلیقه من نمیخورد فقط ولی عالی بودن خیلی خوبید تا اونجایی که تونستم هم معرفی کردم پادکست رو و هیچی دیگه ممنونم واقعا

  • م. حسابی گفت:

    سلام. فقط میتونم بگم کار منو راحت کردین. برا یه سری از سوالهایی که تو ذهنم بوده میشه تو اپیزودهای شما جوابی پیدا کرد. با تشکر.

  • AA گفت:

    بعضیا یه جوری خوشحالن از موضوع کپی لفت انگار که واقعا بهش اعتقاد دارن … خب باشه قبول، اونا دسترسی به همه تکنولوژی و دانش رو آزاد کنن از اینور شما هم بیا بی خیال ملی بودن نفت شو! چیزی که اونا تلاش کردن و تولید کردن رو رایگان در اختیار همه قرار بدن ، شما هم بیا از اینور منابع کشور رو رایگان در اختیار عموم مردم جهان قرار بده. گرو بگیری اونا هم گرو میگیرن! تازه علم و تکنولوژی محصول دسترنج بشریت هست ولی یه چیزی مثل نفت که مال اشخاص نیست! دایناسور باباتون نبوده که!
    در هر صورت یک تعادلی وجود داره که هر جور جا به جا کنی این مطالب رو باز هم دو طرف کفه ترازو رو به روی هم وای میسته!
    جهانی سازی هم یه جورایی داره همین حرفو میزنه. هیچکس هیچ چیزی رو گرو نگیره! البته هر سیستمی مزایا و معایب خودش رو داره

    • AA گفت:

      خلاصه اینکه الان کشورهایی که منابع دارن معمولا خیلی تنبل وار زندگی کردن و همش از منابع خوردن، الان هم حرف حسابشون با غرب اینه که میگن من منابع کشور رو به تو میفروشم تو هم به من تکنولوژِی بفروش. میتوسنت یه چیزی تو این فضا باشه: ما آزادانه به غرب تردد کنیم ، آنها هم آزادانه به شرق تردد کنند. ما آزادانه از علم و تکنولوژی آنها استفاده کنیم، آنها هم آزادانه از منابع و محیط و فضای کشورهای ما استفاده کنند. ولی فعلا ترجیح بر گرو گرفتن توسط هر دو طرف است که این سیستم خیلی دوام نخواهد داشت

      • شادی گفت:

        منم موافقم.ضمن اینکه حاصل این پژوهشا ازاد میشه بعد طرف تو پاکستان میشینه پشت کامپیوترش روش ساخت موشک و بمب اتم رو یاد میگیره و علیه همون مردم استفاده میکنه

  • آرش آرش گفت:

    خیلی وقت بود که درموردش اون مستندی که نت فلیکس از ارون ساخته بود رو داشتم ولی در حد چنتا خبر ازش اطلاعات داشتم. بعد از گوش دادن به این پادکست دیدمش ، یه قسمتی که توی پادکست اشاره کردی به اینکه دادستان اون مقاله ی چریکی و به تصادف پیدا میکنه ، توی مستند اینجوری بهش می پردازه که دوست دختر قبلیش به یه جلسه ای با اونا میره و توی حرفای اون به این متن هایی که توی بلاگش نوشته بود اشاره می کنه و از اونجا پی میبرن به این قضیه که بعدش ارون به شدت عصبی میشه و فکرکنم یکی از دلایلی که باهم بهم میزنن هم همین بوده . چرا توی پادکست اون شکلی توضیحش دادین؟ ((: توی همین پادکست از تیکه هایی از همین مستند برداشت شده ولی یه مقداری از فکت ها فرق میکردن.( که البته خودتم گفتی بیشتر و کمتره مطالب)
    چیزی که امیدوارم ماها که مخاطب فارسی زبان این قضیه هستیم درک کنیم اینه که همین پیگیری ها و اعتقاداتی که ریشه توی انسانیت،آزادی و اصالت دارن چقدر میتونن مهم باشن ، و کاش به صرف فکت یا حقیقتی ثبت شده از گذشته به بعضی چیزها ( مخصوصا توی وضعیت حاکمیتی الآن که خیلی چیزها غیر قابل بحث و الهی هستند ) مورد نقد قرار بگیرن.
    دمتون گرم

  • احسان افتخاری گفت:

    فوق العاده بود

  • علیرضا شریف گفت:

    همه چی فوق العاده ولی یه ایراد بزرگ ، اول پادکست اعلام میکردید که اسمشو من تو جایی تا آخر اپیسود سرچ نکنم که داستان اسپویل نشه واسم ، اسمشو میزنی همون صفحه اول گوگل میزنه که سال ۲۰۱۳ دار زده خودشو

  • حسام گفت:

    پیشنهاد می کنم برای ایپزود ها ریت بذارید و بر اساس اون بتونیم اپیزودها رو سورت کنیم

  • مائده گفت:

    ممنونم از تیم چنل بی که داستان زندگی چنین فردی رو به به ما معرفی کردی.ارون انسان بزرگی بود افکار مهم و متفاوتی داشت که موجب رنجشش در طول سالها شد.قربانی سیستم غلطی که بیشتر آدما چشمشون رو روش بستن و یا جدی نگرفتنش
    کسانی که دست به خودکشی میزنن در غم عمیقی هستند روحش شاد باشه

  • مائده گفت:

    اپیزود های جنایی و داستان های هیجان انگیز و شنیدنی خیلی خوبن ولی داستان هایی مثل ارون شوارتز و هنری ورزلی فراموش نشدنین بازم بزارید خسته نباشییید

  • کیشوند گفت:

    کیشوند
    من نیز به تازگی با سایت شما آشنا شدم
    موضوعی که برام جالبه این ملت یهود چقدر ملت درسخوان و سختکوشی هستند
    و در کل پادکست هیچ اشاره ای بهش نشده بود که خانواده یهودی بودند
    و در قبرستان همه اون کلاه کوچک نماد یهودیت سرشون هستش

    نهایت سپاس را بابت تلاش بی دریغتان تقدیم می کنیم

  • مریم گفت:

    شاید این میزان فشار روانی برای یک پسر ۲۶ ساله زیاد بوده اون عادت داشته مسائل برنامه نویسی رو حل کنه ولی درافتادن با سیستم قضایی چنین سختگیر رو برای اولین بار تجربه می کرده .شاید اگر صبوری میکرد این رو هم از سر میگذروند و حالا در حال تلاش برای دنیای اینترنتِ آزادتری بود .داستان جذابی بود ممنون

  • نگار گفت:

    سلام،
    آقای بندری شما در تعریف کردن یه داستان حرف ندارید.
    خیلی ممنون از تمامی اعضا تیم، تقریبا تمام اپیزود های چنل بی و بی پلاس رو گوش دادم (توی راه خونه به کتابخونه).حرفه یی کار میکنین و همین باعث شده انقد جذاب بشه پادکستتون.
    این اپیزود هم جالب و در عین حال ناراحت کننده بود، یعنی قشنگ آخرش و وقتی عکسای ارن رو دیدم عصبانی شدم که چه چیز مسخره یی که همه حاصل ساز و کار دولت هاست، این انسان بااستعداد و نابغه رو به آخر خط رسوندن.
    با انرژی ادامه بدین.

  • مژگان گفت:

    تشکر ِ تماما قلبی دارم از شما.
    فقط یه نکته: بعضی ترکیب ها رو مراقبت کنیم: داشت بهش خوش نمیگذشت یا باید اجازه ندیم. شاید بهتر باشه بگیم: بهش خوش نمیگذشت، نباید اجازه بدیم…
    همین.
    سپاس بیکرانه. از مهر بی دریغ شما.

  • حسین گفت:

    خیلی داستان غم انگیزی داشت… من چند سال پیش این پسر رو دنبال می کردم
    خیلی به تخصصش کم پرداخته شده بود توی پادکست
    مثلا اصلا اسمی از فریم ورک web.py نبردید در حالی که اگر برید سایتش اسم این پسر زیرش نوشته شده
    اون موقعی که پایتون هیچ فریم ورک درست درمون وبی نداشت اون براش فریم ورک توسعه داده بود

  • علی گفت:

    تو مقاله اصلی توی slate با حرف جالبی مقاله رو شروع کرده: ارون مخواست دنیا رو نجات بده، چرا نتونست خودش رو نجات بده. شاید بهتر میشد اگر تو جمع بندی آخر این سوال هم مطرح میشد.
    ممنون از پادکست خوبتون.

  • Faezeh گفت:

    خیلی خوب بود . ممنون از تیم تون ❤

  • مهدی صابری گفت:

    تو بحث نرم افزارهای آزاد و نگرش استالمن از ایده گفته شده نرم افزارهای مجانی که غلط ترجمه شده اینجا منظور از free به معنی آزاد هست یعنی شما توی دیدن source code و همینطور تغییر دادن نرم افزار آزادی داشته باشی

  • سلام بر همه شما عزیزان
    واقعا خسته نباشید
    شما حتی وقت خواب مرا هم گرفتید
    تا تموم نشه نمی حوابم
    آقای بندری خوش صوت:
    در اپیسود پسر اینترنت ، شما کلمه ویش گون بکار بردید که نادرست میباشد شرمنده ام که بگم درست آن نیش گون است بمعنای مانند نیش
    مثل قیر گون بمعنای مانند قیر
    واقعا خسته نباشید
    لطفا ادامه بدین

  • حسین س. گفت:

    سلام

    داستان جذاب نبود بنظرم.
    ولی بهرحال ممنون از زحمتی که میکشین.

  • آزیتا گفت:

    پادکست خوبی بود
    ممنون از زحمات شما

  • سعید کریمی گفت:

    سلام جناب بندری
    ضمن اینکه سلام میکنم ب شما و همکاران خوبتون
    دمت گرم خدایی

  • منیژه گفت:

    سلام به شما عزیزان
    ممنون بابت پاکدست های زیبایی که در این سایت می گذارید . آقای بندری صدای گرم و نحوه داستان گویی شما بی نظیر هست و باعث شده که بی نهایت به گوش دادن داستان ها علاقه مند بشم.
    خدا قوت و امیدوارم که همیشه موفق و پیروز باشید.

  • Mehrshad گفت:

    با اختلاف یکی از بهترین اپیزود هایی بود که تا الان گوش دادم و واقعا فکر کردن راجع به این آدم دیدگاهمون رو تغییر میده.
    دم سازنده ها هم گرم

  • سلام من آزاده م یه برنامه نویس ???? حسابی از شنیدن این اپیزود و اپیزود سیلک رود کیف کردم. من موقع برنامه نویسی شدیدا دوست دارم تمرکز کنم و اهنگایی که ذهنمو درگیر نکنه گوش میدم. امااااااا موقع آشپزی و ظرف شستن و کارای روتین خونه بدون پادکست چنل بی انگار فلجم. یعنی در این حد بهش عادت کردم!!!! مررررسی از تیمتون. ما شنونده هاتون خیییلی چیزای خوبی داریم یاد میگیریم، مخصوصا الان که ما رسانه های خیلی خوبی برا فرهنگ سازی و شنیدن داستانای متفاوت نداریم.

    • Mr_k گفت:

      {{{ مخصوصا الان که ما رسانه های خیلی خوبی برا فرهنگ سازی و شنیدن داستانای متفاوت نداریم. }}}(کاش به جای فرار از ترس xss سایتای خوبی مثل شما و ویرگول یه ادیتور خوب برای ارسال نظر استفاده کنن!)
      من متاسفانه موقع برنامه نویسی کلا نمیتونم متمرکز باشم روی یه پروژه و میبینم عه ! وقت کاری تموم شده و من الان ۴ ساعته دارم درباره اینکه مثلا چطوری بیام و dotnet را روی یه درایو به جز C نصب کنم تحقیق میکنم(قبلا بالاخره با دست کاری environment variable ویندوز تونستم کلا همه چارچوب dotnet و nuget را ببرم روی درایوای دیگه) یا مثلا دارم به این فکر میکنم که چطوری کدی بنویسم که از شر کدای تکراری حساب کاربری و وبلاگ توی سایتام خلاص بشم (ناگفته نماند دارم روی پروژه شخصی کار میکنم که به شدت روش ایده ال گرام و همین باعث شده فقط از چند زبانه بودن فعلا فقط تیتر صفحه عوض بشه و تنها امکانی که فعلا داره افزودن کاربره ! و البته نمایش لیست کاربران!)

      فعلا همین ! به امید موفقیت همه مون !

  • سعید گفت:

    بالاخره اشک من رو جاری کردی .علی

  • مونا بهنوا گفت:

    عالی بود، به نظر من بهترین اپیزود چنل بی بود.

  • مرادپوریان گفت:

    سلام میشه اون دوتا کتابی که توی این اپیزود معرفی کردین که ارون خونده رو بگین؟اپیزود فوق العاده بود ولی مجبورم از اول تا آخر گوش کنم تا اسم ها رو در بیارم !

  • Amir گفت:

    understanding power by noam chomsky
    Moral Mazes Book by Robert Jackall
    https://en.wikipedia.org/wiki/Moral_Mazes

  • ساغر گفت:

    ماجرای دردناکی بود.یادش گرامی.ممنون از روایت زیباتون

  • غلی گفت:

    با سلام به علی بندری خوش صحبت و پادکست خوب چنل بی بنظرم موضوعات اینچنینی برای پادکست هایی با رویه ی چنل بی خیلی جذاب نیست. البته این سرگذشت خیلی طولانی بود و اصلا تعلیق نداشت و امیدوارم دوستانی که انتقاد رو به این اپیزود برنمی تابند و مثل همیشه با بدسلیقگی و( چقدر هم این کامنت همه جا هست )به منتقدان منصف بی اساس انگ می زنند کمی هم به تعلیق و درام و کشمکش بیاندیشند باشد که مثل همیشه نباشند.

  • پيمان گفت:

    به یه سری مسایل حاشیه ای که جذابم نیستن خیلی زیادی میپردازید مخصوصا این اپیسود .
    کلا داستاناتون خیلی بهتر از گویندست. گوینده نچسبه و اهل شو اف ! همه دیگه میدونن که زبان گوینده خوبه و بلده نشون بده خیلی حالیشه و ابراز فروتنی مصنوعی که میگه زیاد نمیدونه و هی تکرار میکنه هم کمکی نمیکنه ! رسما اپیسودایی که داستانش جذاب نیست قابل شنیدن نیستن

  • Amatiss57 گفت:

    درود بر شما.
    آقا یک چیزی بگم و خلاص.
    من سالها بدخواب بودم و ساعتها توی تخت فکر و خیال و یاد بدهی و … اجازه اینکه راحت بخوابم رو نمی داد تا اینکه با پادکست آشنا شدم .
    به شما پیشنهاد میکنم اگر کسی مشکل خوابیدن داره براش پادکست تجویز کنید.
    با سپاس فراوان از علی بندری

  • نرجس متقی گفت:

    فوق العاده بود . سه بار گوش دادم
    بعد مستند رو دیدم
    بعد کلی سرچ کردم در مورد همه چیز
    خودم اخیرا به جرگه اپن سورس بازها و لینوکسیها پیوستم
    و علاوه بر اینکه چند روزه روح و روان منو درگیر کرده به نظرم در روند زندگیم هم تغییراتی ایجاد کرده
    چه آدمهایی برای آزادیهای بدیهی که ما داریم جنگیدن و از همه چیزشون گذشتن
    بینهایت سپاس

  • ریما گفت:

    این اپیزود واقعا حوصله بر بود. اصلا عجیبه از پادکست چنل بی که همیشه اینقدر حرفه‌ای بوده. حیرت زده شدم از این شدت افت کیفیت. هم در انتخاب داستان و هم در نوع بیان

  • محمد گفت:

    خسته نباشید، یکی از اپیزود‌های تامل‌برانگیز بود برای من، و سوال‌های خیلی مهمی رو پرسید که بنظر میاد جهان سعی می‌کنه بروی خودش نیاره و از جواب دادن بهش طفره بره تا فرصت دوباره‌ای که اینترنت براش ایجاد کرده بود رو هم مثل باقی فرصت‌هاش به‌گند بکشه.
    بنظرم در ترجمه یک جمله، اشتباهی رخ داده بود یا شاید هم نیاز روایی داستان اینطور ایجاب می‌کرد. جمله این بود:
    Sooner or later, every true believer gets the opportunity to sell out—to put money or comfort or expediency ahead of what he claims to value most.
    دیر یا زود هر مؤمن راستینی با فرصت حراج یا نقد‌کردن اعتبارش مواجه می‌شود—تا پول، آسایش یا مصلحت را بر آنچه ادعا می‌کند ارزشمندترین است، مقدم بشمارد./ترجیح دهد.
    ارزشمندترین، عموماً قربانیِ پول و آسایش و مصلحت می‌شود، نه برعکس.
    ممنون و دَم ‌همگی‌تون گـرم.

  • Matin گفت:

    فکر کنم مهمترین اتفاقی که امروز واسم افتاد شنیدن پادکست ارون سوارتز بود. که در حال حاضر من رو تکون داد. درباره یه پسر نابغه که نخواست از نبوغش پولی در بیاره و سعی‌ جهان رو با خدماتش جای بهتری کنه. واین کار به کسایی که خدمت رو بشرط‌ پول مول انجام میدن خوش نیومد.
    امیدوارم تو زندگی شخصیم بتونم به کسی شبیه این ادم تبدیل بشم
    مرسی از اقای بندری و تیمشون

  • diar f گفت:

    واقعا یک کسی است که هر کس مثل ان شود

  • شهروند گفت:

    با تمام تعاریفی که ازش کردین و کارای بزرگی که کرده ولی حتما یه احمق بوده که بخاطر این موضوع خودکشی کرده و این احمق بودنش باعث میشه به این فکر کنیم که باقی کارایی که کرده آیا همه ش درست بوده ؟؟ آیا نظر یه بچه ۱۳ ساله در مورد آزادی اینترنت اساسا مهمه ؟؟ اصلا میفهمه؟؟ اگه میفهمه چرا زیر ۲۰ سال خودکشی کرده؟؟

  • پروانه گفت:

    از تمام تیم چنل بی تشکر می کنم. به تازگی شنونده این سری پادکست شده ام و از حسن سلیقه و کار حرفه ای شما واقعا لذت می برم.
    این اپیزود هم مثل بقیه اپیزودها عالی بود، پر توان باشید.

    • آلبا گفت:

      با سلام
      گمون میکنم این یه جور استراتژی طبیعته که باهوش ترین ها هم مثل نادان ترین ها خودخواسته به قهقرا میرن…شاید لازمه تعادل و تکامل تدریجیه 🙁

  • Sadegh گفت:

    سلام، ابتدا تشکر کنم ازتون بابت این کیفیت بالایی که کاراتون داره، حقیقتا من با قسمت جنوبگان شیفته پادکست شدم و بعد اون اغلب قسمتای چنل بی رو گوش دادم، این قسمت متاسفانه بر خلاف بعد آموزنده ای که داشت داستان جذابی نداشت، هرچند روایت و شیوه بیان مثل همیشه به شدت جذاب بود

  • امید گفت:

    دوستان من اشتباهی با گوشی که خواستم نظر بدم تو پاسخ به نظر نوشتم منظورم درباره ی نظرات شما نبوده . ببخشید

  • امید گفت:

    هر کسی باید حق داشته باشه روی چیزی که به وجود اورده ،کنترل داشته باشه حالا میخواد رایگان و ازاد به دنیا کمک کنه یا ازش کسب منفعت کنه .ایشون تو یکی از گفته هاش میگه باید کسایی که حق استفاده از مطالب با کپی رایت رو دارن به کسایی که این حق رو ندارن کمک کنن ،پس حق نشر چی خب اگر تمام دنیا مطابق این اصول پیش بره عامل اصلی انگیزه برای کار فقط علاقه میشه که برای بیشتر افراد تمام جنبه یا حداقل بعد از مدتی از بین میره جامعه الان هنوز برابی بقا به تولید از طرف انسنها با ظوابط مشخص نیاز داره ولی با این کار دلیلی جز کمک به جامعه برای کارای بزرگ وخیر خواهی نیست مثل خیریه. چرا نباید کسی خلاقه جایزه بگیره البته که بعضا بیشتر از لیاقتشه .چجوری مردم رو تشویق به تولید موثر کنیم خب خیلیا دیگه دوست ندارن ولی چرخه ای هست اصلا چرا باید شرکتا بزرگ سرمایه گذاری بیشتری روی تولید محتوا بهتر بذارن اگر قرار باشه با این کار و ازادی، ضعبفتر و بی پول تر بشن اگه کاملا کپی رایتی نباشه، تجمع سرمایه ای نیست که منجر به پیشرفت بشه. اصول کپی رایت مشخصه مثل قواعد یه بازی برد گیم ازطرف دیگه مثل بازی هایی که ترکیب شانس و قانونن ،عواملی مثل جغرافیا و …. باعث ناعدالتی میشن از طرفی وقتی به عقب نگاه کنیم شرایطی که کشورها توش هستند حاصل رفتار گذشتگان بوده ،منظورم اینکه به فرض افرادی حاظر شدن چه بدرستی و نیکی یا غلط و کثیف کار هایی رو انجام بدن که با اصول و قواعد دنیا باعث پیشرفت و یا ضرر ممالک شده و هنوز هم پا برجاست حالا اگر بواسطه قدرتمند بودن این کشور سیستم اموزشی یا تحصیل کرده های قویتری داره و یا… که منجر تولید علم بیشتری میشه ولی تمایلی به اشتراک مجانی با بقیه افراد نداره این عدالته. شاید عدالتی ظالمانه باشه ولی چه افردای که درگذشته با کارای درست وغلط و اعتقاد داشتن به دنیای دیگر یا نداشتن کارهایی انجام دادن ،عواقب اون رو برای خود و دیگران پذیرفته بودند و افرادی که الان هستند این عدالته
    بنظرم برای شکلی که ارون مطرح میکنه برای اونکه در اون جامعه با اون شرایط عادلانه باشه باید اول جامعه کنونی کلا متحول بشن که اول باید تغییرات بزرگتر و عجیبتری رخ بده وگر نه تو این جامعه شرایطی که با کمالگراییش میپسندید نا عادلانه تره.

  • صدیقه گفت:

    سلام ، میخوام بگم که زندگی من مختل شده ، همه اش دنبال فرصتی هستم که بیام و تمام پادکست ها رو گوش بدم شما عالی نه فوق العاده هستین، موقع رانندگی خوابیدن ناهار و شام خوردن در همه حال دارم گوش میدم و خوشحالم که شناختم channel B رو و اگه به این پادکست آشنا نمیشدم واقعا افسوس میخوردم، این داستان هم خیلی زیبا بود و مثل بقیه داستان ها ، ممنونم از تیم فوق العاده شما، براتون آرزوی سلامتی و موفقیت دارم

  • Mr_k گفت:

    الان من به این نتیجه برسم که دست از مدرسه بردارم ؟
    چون واقعا برام خسته کننده است همه کلاسام(شااید به جز نقشه کشی) الان اول دبیرستانم رشتم کامپیوتره !
    من حتی قبل از اول دبیرستان با مدرک سیکل توی شرکت استخدام شدم با توانایی خودم (بدون کمک هیچکس حتی برای اولین مصاحبه کاریم) (هنوزم مشغول به کارم البته بخاطر کلاسا اخر ماهی هیچ کاری میبینم نتونستم بکنم ) !
    سر تمام کلاسای گارگاهی احساس میکنم استاد یه مقدار چرت و پرت داره تحویلم میده ! چون واقعا بدون اغراق استاد در این فضایی که اکثرا در این زمینه صفرند نمیتواند به من چیزی یاد بدهد !
    الان طوری شده که انکار من همیار معلمم !(ناگفته نماند فکر میکنم از مدرسمون بتونم بهتر درس بدم !) البته در کنارش سرپرست کارگاهمون انتظار داره برای مدرسه و رضای خدا و البته به قول خودش برای اینکه رییس جمهور اگه یه وقت از مدرسه بازدید کنه برات رزومه میشه انتظار داره که توی پروژه ی مدرسه که علاقه ای بهش ندارم توش شرکت کنم و وقت بزارم (رایگان !)
    ولی خوب از یه طرف هر جایی بخوای شروع به کار کنی ازت یه لیست ده صفحه ای رزومه و مدارک دانشگاهی و غیر دانشگاهی میخواد (البته حقم دارن)
    موندم چیکار کنم ! واقعا فکر نمیکنم استاد دانشگاه شریفم بتونه کمکم کنه !
    نمیدونم کار درست چیه ادامه دادن کار توی یه شرکت به عنوان یه کارمند (۱۶ ساله !)
    فرار از درسایی که هیچ جای عمر و حتی کارم بدردم نمیخوره ! (مثلا من چرا باید درباره تاریخ و نحوه کار (کلمه کار مربوط ترین کلمه به عمله) به صورت تِئوری هر سال یه جلسه داشته باشم اونم زنگ اخر شنبه که فقط دلت میخواد از کلاس فرار کنی بری! )

    به جای خوندن دروس مربوط به کنسول C# (با اینکه زبان مورد علاقم این بخشش داره اعصابمو خورد میکنه) واقعا دوست دارم بشینم با یکی درباره استاندارد ها و معماری های حرفه ای تر صحبت کنم .
    (معذرت اگه با حرفای بیربط وقت همه را گرفتم (چند میلی ثانیه اسکرول بیشتر برای ارسال نظر! بنظرم این مشکل سایتتون را حل کنید !))

  • Shadow گفت:

    حرف نداشت
    دمتون گرم و خسته نباشید

پاسخی برای سعید بنویسید حذف پاسخ