Skip to main content

تصاویر مربوط به ماجرای جنایت دریاچه واکو تگزاس که در اپیزود ۵۹ چنل بی تعریف کردیم.

 

51292a16062e2.image

جیل مونتگومری (سمت چپ) و رایلین رایس photo: wacotrib.com

Raylene Rice

رایلین رایس

Kenneth Franks

کنت فرانکس

8298262 114703281463

سنگ قبری که کارآگاه سیمونس برای جیل درست کرد

Truman Simons (far Right) Helping Carry The Body Of The Teenagers Out From The Brush In Speegleville Park On July 14, 1982

ترومن سیمونس (سمت راست) و چند پلیس همکارش جسد یکی از قربانیان دریاچه واکو را بیرون می‌برند

Vic Feazell Waco Texas Attorney

ویک فیزل دادستان پرونده جنایت دریاچه واکو تگزاس

David Wayne Space Booked To Jail After His Arrest In 1982

دیوید وین اسپنس پس از بازداشت و در راه زندان در سال ۱۹۸۲

Careless Whispers The Lake Waco Murders

کتاب زمزمه‌های بی‌توجه با تصویری از دیوید اسپنس

David Wayne Space Case2

مسبب واقعی قتل‌های دریاچه واکو کیست؟

 

Spence David Wayne1

برگه‌ی کیفرخواست دیوید اسپنس

Muneer Mohammad Deeb

مونیر دیب در راه دادگاهش در سال ۱۹۸۵

The Last Defendant

آنتونی ملندز یکی دیگر از متهمان به قتل پرونده دریاچه واکو بود

 

Top Anthony Melendez Below Gilbert

بالا آنتونی ملندز و پایین گیلبرت برادرش

Waco Jan Evans

کارآگاه جان پرایس (اونس)

Calvin Washington 2

کالوین واشینگتون

 

Calvin Washington1

کالوین واشینگتون بعد از ۱۳ سال زندان

The Journalist Fredric Dannen

فردریک دنن خبرنگار

Hit Men By Fredric Dannen

فدریک دنن و یکی از کتاب‌هایش به نام Hit Men

Bernadette Faezell

برنادت فیزل همسر سابق ویک فیزل که پرونده‌ جنایت دریاچه واکو را پیش می‌بُرد، گفته‌بود: من متقاعد شده‌ام که آدم‌های اشتباهی محکوم شده‌اند

Waco Lawyers Rob Owen and Raoul Schonemann

راب اون و رائول شونمان، وکلای جوانی که برای لغو حکم دیوید اسپنس تلاش کردند

Tony Melendez

آنتونی ملندز درحال مصاحبه با هرالد تریبون در زندان و در سن ۵۲ سالگی

The Inmate Tony Melendez

آنتونی ملندز در زندان

Vic Feazell

ویک فیزل در دفتر وکالتش

Vic Feazell Waco Texas Attorney Profile

پروفایل حقوقی ویک فیزل دادستان پرونده جنایت دریاچه واکو

 

Truman Simons Ln

پروفایل لینکداین ترومن سیمونس او در رزومه‌ی کوتاهش به نقشش در کتاب زمزمه‌های بی توجه که درباره‌ی پرونده‌ی جنایت دریاچه واکو است اشاره کرده

Hr Lakewaco 02 Photograph By Matt Rainwaters

دریاچه واکو تگزاس

 

منابع عکس‌ها: تگزاس مانتلی | واکوتریب  |  ام آر تی

۵۳ دیدگاه

  • مهدی گفت:

    درورد بر علی بندری و تیم چنل بی. اجرا، صدا، موزیک و داستان همگی عالی.
    این داستان یک نمونه واقعی برای ضرب المثل: “زبان سرخ میدهد سرسبز برباد” هست
    به خصوص با اعدام “دیوید اسپنس” بدلیل گزافگویی در مورد قتل ها و غیره.

  • Maryam Heshmatzadeh گفت:

    Hello to Ali Bandari and the Channel B team.
    Really good job!
    I enjoy the podcasts, really informative, attractive and enjoyable.
    Keep up the good work.
    I am introducing the podcast to all my friends and listen to it while cooking, walking, driving and biking.

  • نیک گفت:

    نمیدونم چرا به علت قتل مادر اسپنس پرداخته نشد!
    یا مثلا قاتل توی خونه دنبال چه مدرکی میگشت؟
    به نظر میاد ارتباطی بین این قتل و ماجرای دریاچه وجود داشته!

    • مهرداد گفت:

      تمام این قسمت، مثل به کابوسه. وقتی آدم به این داستان گوش می ده، حتی جرعت نمی کنم خودم رو جای هیچ کدوم از کاراکترهای ای قصه بذارم. چون هر کدوم توی جهنم خودشون زندگی می کردن. چقدر واقعا شانس و سرنوشت می تونه زندگی آدم رو بی خود و بی جهت نابود کنه. فقط یه مطلب خییییلی مهمی که می شه از این داستان یاد گرفت اینه « لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود».

  • زهرا صالحی گفت:

    مادر اسپنس چه مدرکی پیدا کرده بود یعنی؟????????:|

  • نگار گفت:

    مگه اینا نمیگفتن منیر به اسپنس پول داده تا اون دخترو بکشه …. خب چرا وقتی منیر ازاد شد اسپنس رو محاکمه کردن ؟!؟!؟!

  • OMID گفت:

    علی بندری مقل همیشه عالی بود. استایل زیر پتو گوش دادن هم عالمی داره واسه خودش

  • سامانتا گفت:

    به نظر میرسه اگر راجبه قتل مادر اسپنس هم تحقیق بشه به دست داشتن کارگاه سیمونس توی این قتل برسیم، چرا که توی پادکست هم شنیدیم که مادر اسپنس مدارکی دال بر بی گناهی پسرش(اسپنس) پیدا کرده بوده و اگر اون مدارک به دادگاه می رسید قاعدتا کارگاه سیمونس زیر سوال باید می رفت چرا که علاوه بر بلوف های اسپنس راجبه قتل، ظاهرا کاشتن تخم قاتل بودن اسپنس هم از سوی کارگاه سیمونس در مغز شاهدین بی اثر نبوده و در نهایت نتیجه ای که سیمونس میخاسته گرفته…

  • м گفت:

    مغزم سوت کشید ، بنظرم خود این قسمت مثل راه ابریشم میتونست چند قسمتی باشه کلی سوال بی جواب موند، در کل عالی هستید

  • عبدالعلی برهان گفت:

    درود بر جناب بندری
    بنده معمولا در اوقات باصطلاح پرت پادکست گوش میکنم ولی درباره کارهای شما قاعده این است که بمحض بار گذاری هرجاکه باشم و مشغول هرکاری بجز تدریس، کار جدیدتان را گوش می کنم. مایل بودم عضو خبرنامه تان شده و پادکست های پیشنهادیتان را گوش کنم اما نمیدانم چگونه.

  • علی کریمی گفت:

    من خیلی از چنل بی و بی پلاس یاد گرفتم و همیشه بی صبرانه منتظر اپیزود جدید هستم اما مهمترین چیزی که یاد گرفتم اینه که هیچ وقت کسی رو قضاوت نکنم چون مواردی هست که واقعیت اون چیزی نیست که ما فکر میکنیم.
    علی بندری عزیز نیست نیست بگم که دوستت داااااارم بی اندازه خواستنی هستی

    • زانا گفت:

      اگه من تو تگزاس بودم، یه شاتگان میخریدم و میرفتم ترومن سیمونس ( همون پلیسه ) رو میکشتم.
      به نظرم اون کسی که این مقاله رو نوشته میخواسته غیر مستقیم بهمون بگه که سیمونس قاتله ولی چون اگر واضح میگفت ازش شکایت میشد، کاملا صریح نگفته. داستان واقعی اینه که یه شب سیمونس این جوونا رو با مشروب و علف وسوسه میکنه بعد بهشون تجاوز میکنه و تمام آثار جرم رو پاک میکنه بعد یه مدت که پرونده رو بدست میگیره و بازجویی ها رو شروع میکنه یه داستان بی نقص میبینه و با خریدن کلی شاهد همه چی رو تموم میکنه

  • محمد علی هنرور گفت:

    سلام
    واقعا شوک شدم و تا مدتی تو شوک خواهم بود، یه حالی شبیه به اغما فکری.
    واقعا دنیا اینقدر بی اعتناست به اتفاقات درونش(دنیا:خدا)، یا شایدم اون اشخاص مرتکب اعمالی شدن و چوبش رو این طور خوردن.
    در کل تنها چیزی که خیلی پررنگ و واضحه، به نظرم اینه که نباید در هیچ شرایطی کسی رو قضاوت کرد، فقط همین.
    ضمنا تیم چنل بی بدون اغماض بهترین پادکست هایی که تابحال شنیدم از شما بوده، چه از لحاظ داستان، چه روایت و چه تدوین.
    ممنون

  • مرجان گفت:

    نویسنده طوری داستان رو پیش می بره که این ذهنیت برای من ایجاد شد که قاتل می تونسته خود ترومن سیمونس باشه…! سعی در گناهکار نشان دادن افراد…! گرفتن اعترافات با دسیسه…!! شهادت گرفتن از شاهدانی که در واقع شاهد هیچ چیزی نبودند…! پیدا کردن دستبند که خیلی خیلی به نظر من مضحکه…! از بین بردن مدارک و شواهد ( ماشین حامل جنازه ها)… و نکته های مبهم و مشکوک دیگه در روند و سیاست کاری آقای پلیس خوشنام…
    علت هم می تونه بیمار بودن و دوقطبی بودن این شخص باشه که خودش جنایت رو مرتکب می شده و بعد با متهم کردن آدمهای بی گناه به روش خودش و پیدا کردن قاتل از خودش یه قهرمان می ساخته…
    مرسی از شما و همه ی همکارانتون جناب علی بندری نازنین

  • Marzi گفت:

    از لینک منابع عکس‌ها که گذاشتید، تو ایران فقط texas monthly باز میشه

  • محسن گفت:

    خیلی طولانی بود و داستان روند کندی داشت.
    تنها اپیزودی بود که من از وسطاش، جلو رد کردم تا ده دقیقه آخر رو بشنوم.

  • شهرزاد گفت:

    خیلی پرشاخ و برگ بود و کند پیش رفت ولی سوال های زیادی در ذهن برجا گذاشت. مثل جریان قتل مادر اسپنس و انگیزه قاتلش، یا از بین بردن اون تراک سر صحنه قتل، اطلاعات سر به مُهر پدر کنت، و یا جمله تهدید آمیز سیمونز به فردریک.. خیلی عجیبه که گره این پرونده بعد از سه دهه باز نشده! و بهتره تا قبل از مرگ طبیعی سیمونز کسی به دنبال حل این معمای پیچیده بره چون حتی اگر سیمونز قاتل دریاچه نباشه، نقش بزرگی در مرگ اسپنس بیچاره و تباه شدن زندگی دو نفر دیگه داره..

  • فاطمه گفت:

    سلام خدمت تیم چنل بی به خصوص جناب بندری عزیز. این اپیزود یکی از بهترین اپیزود ها بود اگر چه پایانش تقریبا باز بود و بالاخره قاتل اصلی مشخص نشد و مدارکی که مادر اسپنس پیدا کرده بود هم معلوم نشد که چی بوده اما خیلی جذاب بود توضیحات هم به نظرم اضافی نبود و هر چیزی که گفتید لازم بود. پیگیری فردریک هم برای من خیلی جذاب بود. روزنامه نگار و نویسنده با یک رزومه و شرایط عالی اینطور پیگیر یک پرونده بشه و از زندگیش بگذره برای ازاد کردن یک زندانی… در کل خیلی جذاب و شنیدنی بود. ممنون از کل تیم چنل بی خسته نباشید

  • نیوشا گفت:

    همش منتظر بودم آخرش بگین همون پلیسه سایمون قاتل بوده….

  • سعید گفت:

    اقای بندری تو شرحی که میدی میتونی کلمات عربی یا سایر کلماتی که در انگلیسی اصالت ندارن و فینگیلیش نوشته میشن رو با همون تلفظ زبان اصلی بخونی. مثلا اصرار روی مونیر وقتی که میدونیم مُنیر درست تره خوب نیست. تو اپیزودهای قبل هم بود موارد اینجوری.

  • ناهید گفت:

    این از اون اپیزودهایی بود که تا اخر نفسم رو حبس کرده بودم.. موضوع جالب، ترسناک و در عین حال عجیب بود. مرسی برای تیم خوبتون و حال خوبی که به ما میدین. من در مورد پادکست گوش دادن واقعا نمیتونم کاری بکنم که نیاز به تمرکز داره، چون خود پادکست گوش دادن تمرکز میخواد ، حتی گاهی اوقات چندبار برمیگردم عقب تا بفهمم درست متوجه شدم یا نه؟! در ضمن میخواستم یک موضوع هم پیشنهاد بدم من فیلمش رو دیدم ولی فکر کنم با تعریف کردن شما لطف دیگه ای داشته باشه. داستان زندگی Jeffrey Dahmer قاتل سریالی .

  • علی بندری عزیز
    ممنونم ازتون
    مثل همیشه عالی
    من که تیکه کلامم شده وینجنزو پپینووووووووووووووووووو جذذذذذذذذاب کلاسیک بود 🙂

  • بهناز گفت:

    خیلی ممنون از زحماتتون- عالی بود. ولی عجب ادمای پیگیری هستن که انقدر حقیقت براشون مهمه به هر قیمتی . هنوز دنیا یه روزنه های امیدی هم داره

  • ارسلان گفت:

    به نظر من کار خودشون بوده.. درست محاکمه شدن… این آخرا هم برای عفو حرفاشونو پس گرفتن

  • حمید هوشمند گفت:

    این اپیزود من رو به یاد سریال twin peaks انداخت- تشابه هایی داستانی بینشون وجود داشت.

  • فاطیما گفت:

    یکی‌از بهترین پادکست هایی‌بود که گوش دادم با اینکه پایان باز بود اما اصل داستان انقدر آدم درگیر می‌کرد که پایان به جورایی کناره رفته بود . ممنونم از علی بندری و تیم قویتون

  • آرش گفت:

    مثل همیشه عالی روایت کردید
    ولی ایکاش عکسهای بیشتری از شب حادثه میزاشتید تا حس اون شب بیشتر حس بشه
    فقط یک عکس مربوط به حمل جسد گذاشتید که بنظرم کافی نبود

  • sahar گفت:

    سلام به عوامل محترم و پر تلاش چنل بی
    اپیزودی بس حیرت انگیز و پر افسوس و پر شاعبه ای رو از شما شنیدیم
    واقع قابل تعمل هست که یک پرونده ای بعد حدود۵۰ سال هنوز درس و حسابی مختومه نشدع
    من خودم به شخصه خیلی درگیری دارم که آیا سیمون ماجرای اولیه رو به نحوی ساختگی جلوه دادع و یا واقعا کارش درست و تمام مراحل به درستی پیش رفته و یا متهمین پس از طولانی شدن ماجرا شواهد خودشون رو انکار کردند. هرچه شده هیچکش جز خدا نمیدونه

  • Mj گفت:

    چه غم عجیبی داشت این اپیزود!
    واقعا خسته نباشید
    کاری که انجام میدید فوق العاده درجه یکه یعنی صدای رسا، کیفیت صدا، توضیحاتی که در آخر میدید که شنونده رو از سردرگمی در میاره
    همه چی عالیه
    من فقط یک سوال داشتم اونم اینه که چرا سیمونس باید یکی از بازپرس های دفتر دادستانی رو همراه خودش ببره به کنار دریاچه اون هم بعد از دستگیری و محرض شدن جرم اسپنس و به طور اتفاقی در یک نقطه باید یک حال عجیبی به سیمونس دست بده اون هم ۲۵ متری جایی که تونی گفت جیل کشته شده و جایی رو بگرده که اصلا غیر قابل رویت بوده برای سیمونس یعنی زیر علف های پارک و اون دستبند رو پیدا کنه که مال جیل بوده و حالا یک سوال دیگه هم پیش میاد اونم اینه که این گروه سه نفره که لنگ پول بودن و حاضر بودن براش آدم بکشن چجوری از دستبند طلا گذشتند؟

  • ایمانی گفت:

    عالی بود…به نطرم هرچی بود کار پلیسه بود

  • بهروز گفت:

    این اپیزود تکان دهنده بود مخصوصا وقتی تموم شد یاد یه مورد تو محله خودمون افتادم؛ یه پیرزن بود بهش میگفتیم تاجی باجی یه پسر داشت که بابت کینه ای که دوستش ازش به دل داشت چند کیلو مواد تو خونشون جاساز کرد، پلیس با یه چند بار تلفن و توضیحات یه نفر که هیچوقت اسمش رو نگفتن وارد خونه شد رفت بالاسر مواد و این پسرو گرفتن، آدم ساکت و بی زبونی بود، یک سال بعد از اعدامش همین دوستش بعد از نوشیدن چند بار اعتراف کرد به کارش و لاف زد و یک بارم همونجا تا حد مرگ کتکش زده بودن، تفاوت اما در اینه، اینجا بعد از مطرح شدن موضوع از طرف خانواده تاجی باجی به پلیس، هیچ واکنشی وجود نداشت و این مادرو نصیحت کرده بودن به آرامش و گذشتن از موضوعی که تموم شده، پول وکیل هم نداشت و هیچ تحقیقی نشد.

  • محمد گفت:

    ممنون خوب بود. آخر همه داستان ها می رسیم به این گزاره که : این خانه سست است، خیلی نمی شه بهش وابسته شد، حالا هر چی اسمش رو می ذاریم مثل شانس، تقدیر یا قضای الهی در هر صورت ممکنه هر چیزی که ساختی به چشم به هم زدنی از بین بره در حالی که بهش وابسته هستیم و فکر می کنیم همیشه می مونه در حالی که دنیا داره کار خودش رو می کنه و ما فقط به این عالم پرتاب شدیم

  • محمد گفت:

    چرا برادران ملندز بر علیه اسپنس شهادت دادند ولی در مورد منیر چیزی نگفتند؟

  • حسین گفت:

    سلام
    این اپیزود شاهکار بود.
    یه چیزی که برام سواله اینه که وقتی وکلای اون سازمانی که برای اسپنس تلاش می کردند، مدارکی پیدا کردن دال بر اینکه سیمنونز به شاهدین دادگاه وعده ملاقات و غذا داده، چرا پیگیری ای انجام نشد؟
    یعنی انتظار داشتم قاعدتا به این سوال پاسخ داده بشه که چرا سیمونز این کار رو کرد.

  • رضا اباذر گفت:

    عجیبه از سیستم قضایی آمریکا و ایالتی تگزاس که تو جنایت خیلی پیشرفته است اینچنین موضوع لاپوشانی میشه و مسکوت میمونه… به هرحال خط و مشی چنل بی درست پیش رفت .

  • ساغر گفت:

    من دیوانه شدم، مادری ک کشته شد چی شد، اون پلیس گاو چرا محاکمه نمیشه…. رسما دق کردم!

  • Mansour.Mozhdehi گفت:

    جنایت پر رمز و رازی بود! آخرش این به ذهن متبادر میشه که حقیقت بر اساس نشانه ها، همیشه اون چیزی نیست که به نظر میرسه! و البته در خصوص پایان پرونده که قاتل واقعی مجازات نشد، این حس که خون مقتولین پایمال شد و متهم بی‌گناه پرونده اعدام شد.
    و یه حسی که توی اواسط اپیزود به بعد دلت میخواست سیمونز و فیزل نباید قِسِر در بروند و اونا هم بخاطر اشتباهات و اخلال در روند پرونده باید محاکمه بشن…
    و اینکه به نظرم رسید قتل مادر اسپنس به این ماجرا بسیار مربوط بوده و قاتل میتونه یک نفر باشه…

  • Mina گفت:

    واقعا تکان دهنده بود ، همش منتظر بودم اتفاق خوبی بیوفته اما همش جای قهرمان و ضد قهرمان عوض میشد ، خیلی گیج کننده بود اخرم معلوم نشد اخرش چی شد ????از زمانی که پادکستای شما رو گوش میدم ایمان اوردم که مجازات اعدام اشتباهه

  • مسعود گفت:

    مادر اسپنس اگه حجابش رعایت می‌کرد کشته نمیشد😁ولی دور از مزاح این غصه پشتش همون پلیس یا کلانتر محلی و دادستان بودت.تشکر علی جان

دیدگاهتان را بنویسید