Skip to main content
زهرا مدرس   |   منبع: واشنگتن‌پست

 

پس ار ۳۳ سال حبس و با تصمیم غیر منتظره هیئت عفو مشروط در نوامبر گذشته، ینس سورینگ، یک آلمانی محکوم به قتل،‌ به فرانکفورت بازگشت.
به محض ورود او، یک سوال اساسی در میان جامعه آلمان در مورد این پرونده شکل گرفت: چرا این قدر طول کشید؟
از زمانی که او و الیزابت هیسوم کانادایی، معشوق سابقش، در سال ۱۹۸۷ و ۱۹۹۰  به جرم قتل وحشیانه والدین الیزابت محکوم شدند، در ایالات متحده شک و تردیدهایی در مورد دخالت سورینگ در این جنایت وجود دارد. با وجود عدم تغییر در حکم او، در آلمان این شبهات معطوف به چیز دیگری بود: مجازات.
در پرونده سورینگ، مشخص نبود که آیا قضات ایالات متحده پس از محکوم کردن او به دو دوره حبس ابد، او را آزاد می‌کنند یا خیر. هیسوم – که در زمان ارتکاب جرم ۲۰ ساله بود – به ۹۰ سال حبس محکوم شد. داستان سورینگ و هیسوم را در اپیزود ۱۰ چنل‌بی شنیده‌ایم.
نوامبر گذشته، اعلام شد که هر دو آزاد شده‌اند، به گفته هیئت عفو مشروط این تصمیم با توجه به «جوان بودن آن دو در زمان ارتکاب جرم، تعدیل نهادی و مدت زمان حبس آن‌ها،» گرفته شده است. اما هیچ کدام عفو نشده‌اند.
ماتیاس هارتویگ، محقق موسسه ماکس پلانک، این احکام آلمانی‌ها را شوکه کرده، چرا که بیانگر یک تبعیض اساسی است. هارتویگ گفت هدف اصلی نظام قضایی آلمان، توان بخشی است و نه انتقام. او ادامه داد، معمولا تجدید حکم برای مجرمانی است که مرتکب جرایم وحشیانه شده‌ و پس از دهه‌ها زندانی بودن تغییری در ساختار ذهن و تفکر آن‌ها ایجاده نشده است.
از نظر برخی آلمانی‌ها، سوال اصلی در مورد پرونده سورینگ کمتر روی جنایت و بیشتر بر ماهیت مجازات متمرکز شده بود. «او چگونه ۳۳ سال در زندان دوام آورد؟» این سؤال چندین بار در بخش پرسش و پاسخ یک سایت خبری آلمانی تکرار شده است.
باور و نگرش بنیادی، که بارها توسط دیگر رسانه‌های آلمان تکرار شده است، در دو تفاوت اساسی میان نظام قضایی آلمان و ایالات متحده ریشه دارد: اول، سورینگ در زمان ارتکاب جرم ۱۸ ساله بود. در آلمان، معمولا قاضی با خلافکاران ۱۸ تا ۲۱ سال همچون مجرمین زیر ۱۸ سال رفتار می‌کند،‌ و حداکثر مجازات برای آن‌ها ۱۵ سال است. دوم، قانون آلمان از مقامات می‌خواهد، پس از ۱۵ سال دوباره حکم حبس ابد را بررسی کنند تا امکان آزادی مشروط سنجیده شود، در حالی که احکام حبس ابد بدون امکان عفو مشروط در ایالات متحده صادر می‌شود.
با تمرکز بازرسان روی نقش این زوج – که هر دو دانشجوی دانشگاه ویرجینیا بودند – در قتل والدین هیسوم، توجه مردم آمریکا در دهه هشتاد میلادی به این پرونده جلب شد. جسد درک ۷۲-ساله و همسرش، نانسی ۵۳- ساله تقریبا با سرهای بریده و زخم‌های متعدد چاقو در خانه‌شان پیدا شد. سورینگ و هیسوم به لندن گریختند اما برای رسیدگی به اتهاماتشان دوباره به ایالات متحده مسترد شدند.
سورینگ ابتدا اعتراف کرد، زمانی که هیسوم در هتل منتظر بوده والدین او را به قتل رسانده، اما بعد گفت زمان ارتکاب قتل او در هتل منتظر هیسوم مانده است. سورینگ گفت، به عنوان پسر یک دیپلمات آلمانی انتظار داشته از مصونیت دیپلماتیک برخوردار باشد و  بتواند با یک اعتراف کذب از هیسوم محافظت کند. هیسوم پیش از آشکار شدن این حقیقت تنها به شراکت در قتل محکوم شده بود.
اما حامیان سورینگ روند محاکمه را ناقص دانستند. وکیل اصلی سورینگ که مشخص شد در طول محاکمه از اختلال روانی رنج می‌برده، سرانجام برکنار شد. هم‌چنین میان توصیف سورینگ از صحنه جنایت و آن‌چه بازرسان با آن مواجه شده بودند اختلاف وجود دارد؛ این در میان دیگر شواهد و جزییاتی است که سال ۲۰۱۶ در مستند آلمانی «وعده» (The Promise) نمایش داده شد.
طرح انتقال سورینگ به زندانی در آلمان – که به آزادی زودهنگام او منجر می‌شد – سال ۲۰۱۰ لغو شد. سورینگ در زندان به مسیحیت گروید و کتاب‌هایی در مورد پرونده‌اش و لزوم اصلاحات در زندان نوشت؛ در این میان تعداد هوادارانش افزایش یافت.
وقتی سورینگ وارد فرانکفورت شد، برخی از آن‌ها برای تشویق و تحسین او حاضر شدند. در این میان، ده‌ها تن از قانون‌گذاران آلمان و هم‌چنین طرفداران اصلاح عدالت کیفری در ایالات متحده از جمله افرادی بودند که سال‌های اخیر از آزادی او حمایت کردند.
براساس گزارش سال ۲۰۱۸ اندیشکده سیاست زندان‌ها، در مقایسه با ۷۰ تا ۸۰ زندانی به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر در آلمان، در ایالات متحده حدود ۷۰۰ زندانی در هر ۱۰۰ هزار نفر وجود داشته است.
هارتویگ گفت، اگرچه پایین بودن آمار جرم می‌تواند موثر باشد، تفاوت اصلی در رویکرد آلمان است که بر «توانبخشی اجتماعی» متمرکز شده است؛ به این معنا که فرد فرصتی برای بازگشت مجدد به جامعه دارد. کشورهای دیگر با رویکردهای مشابه، مانند نروژ، احکام مجازات‌ با گذشت و ارفاق بیشتری صادر می‌شوند.
قانون زندان آلمان با بیان این که تنها هدف حبس، اصلاح و  توان‌بخشی است، این ایده را تقویت می‌کند که زندانیان به جامعه خود باز خواهند گشت و زندگی پرباری را بدون جرم و جنایت در پیش می‌گیرند. هم‌چنین افراد معدودی مجازات سنگین‌تری مانند حبس انفرادی را تجربه می‌کنند.

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید