راضیه علایی
درسته که روانشناسی و علوم اعصاب از قرن گذشته خیلی پیشرفت کرده ولی کشف منشأ احساسات و در نتیجه رفتار انسانها هنوز که هنوزه برای خیلی از ما یه معماست. اینجا پنج پادکست رو معرفی میکنیم که از نقطهنظرهای متفاوتی وارد بحث احساس و رفتار میشن. آیا ما روی همهی رفتارهامون کنترل داریم؟ اگه نه، پس چطوری میشه برای انسان جرم و جزا تعریف کرد و اون رو بابت خطاهاش مسئول دونست؟ چقدر از احساسات ما دست خودمونه؟ پادکستهایی که اینجا پیشنهاد میکنیم هم کنجکاویتون رو در مورد پاسخ این سوالها برطرف میکنه و هم سوالهای تازهای رو تو ذهنتون ایجاد میکنه. لذت ببرید.
١. احساسات | Emotions
طول پادکست: ۵۵:۴٨
چرا این اپیزود رو پیشنهاد میکنیم: در این اپیزود از پادکست Invisibilia دو رویکرد به احساسات انسان با بررسی یک پروندهی حقوقی واقعی بازبینی میشه: رویکردی که میگه احساسات ما تحت کنترلمون نیست، همونقدر که بیماریهای جسمی تحت کنترل ما نیستن. رویکرد دیگه کاملا متفاوته. دکتر لیسا فلدمن برت، که احتمالا از اپیزود «احساسات چگونه ساخته میشوند» پادکست بیپلاس باهاش آشنایید، معتقده انسانها خیلی بیشتر از اونچه تصور میکنن روی احساساتشون کنترل دارن و همهی احساسات عینی و عمومی نیستن بلکه محصول ذهنی برداشتهای انسانها هستن. برداشت افراد هم تحت تاثیر فرهنگ و جامعه است و در نتیجه قابل تغییره.
موضوع این اپیزود چیه: در ماه ژوئن سال ٢٠٠۴، امندا ثورنبری با همسرش و دو دختر کوچیکش راهی سفر شدن. بارون شدید توی اون روز تابستونی باعث میشه همسر امندا کنترل ماشین رو از دست بده و با ماشین روبهرویی برخورد کنه. رانندهی ماشین روبهرو، تامی جرت، هیچ آسیب جسمیای نمیبینه ولی دختر امندا جونش رو توی این تصادف از دست میده. اتفاق عجیبی که چند ماه بعد از این تصادف میافته اینه که امندا باخبر میشه تامی که موقع تصادف حتی یک خراش هم برنداشته بود داره از اونها که دخترشون رو از دست دادن به خاطر تشویش روانی شکایت میکنه.
تامی و امندا هر دو در کودکی یاد گرفته بودن که احساسات آدمها کاملا تحت کنترلشونه. حالا مردی که با این باور تربیت شده بود که همه چی تحت باید کنترلش باشه تصور میکرد قاتل اون دختره. با اینکه تامی توی تصادف مقصر نبود، این فکر که میتونست جلوی مرگ دختر کوچولوی امندا رو بگیره مثل خوره داشت روحش رو میخورد و خواب و خوراک رو ازش گرفته بود. تامی که رانندهی یه شرکت بود دیگه حتی نمیتونست از خونه بیرون بره و پشت فرمون بشینه. بالاخره ٩ ماه بعد تامی میره دکتر و متوجه میشه دچار ترومای پس از حادثه شده. این احساسات بدنش رو تسخیر کردن و دارن شکنجهاش میکنن. دکتر به تامی میگه احساسات فرقی با سرطان نداره و در کنترل آدمها نیست. تامی باید قبول میکرد که یه قربانیه و باهاش کنار میاومد. تامی بعد از تصادف متحمل ٧۵٠٠٠ دلار زیان شده بود ولی شرکت بیمهی امندا تنها حاضر بود ۵٠٠٠ دلار خسارت به اون بپردازه. تامی چارهای نداشت جز اینکه از اون خانواده شکایت کنه. این پرونده رویکرد قانون رو نسبت به احساسات تغییر داد و بعد از سه سال تامی نهایتا پیروز اون پرونده شد.
پس بالاخره حق به حقدار رسید؟ به نظر دکتر فلدمن برت اینطور نیست. اون در این اپیزود توضیح میده آدمها چطور معمار تجربههای خودشونن. همینطور میشنویم زندگیهای تامی و امندا سالها بعد از اون برخورد چه تغییراتی کرده.
لینک این اپیزود در پلتفرمهای مختلف پادکستخوان:
٢.رومئو و ژولیت در کیگالی | Romeo and Juliet in Kigali
طول پادکست: ۵۱:۵۴
چرا این اپیزود رو پیشنهاد میکنیم: ما معمولاً فکر میکنیم برای تغییر رفتار آدمها، اول باید طرز فکرشون عوض شه. این اپیزود از پادکست Hidden Brain میگه اینجوری نیست. مردم کاری رو نمیکنن که بهش اعتقاد دارن. کاری رو میکنن که فکر میکنن جامعه خوب میدونه. روانشناسی که این ایده رو داره و نسلکشی یهودیها رو در جنگ جهانی دوم به چشم خودش دیده، بعد از نسلکشی رواندا، راهی اونجا میشه تا نظریههاش رو در عمل امتحان کنه و ببینه آیا تغییر رفتار جمعی لزوما ناشی از تغییر عقیده است؟
موضوع این اپیزود چیه: اروین، پسربچهی یهودی اهل مجارستان که با کمک پرستارش موفق میشه از دست نازیهایی که یهودیها رو جمع میکردن که ببرن اردوگاه فرار کنه، حالا استاد روانشناسی شده و دربارهی نسلکشی تحقیق میکنه. یک نظریهی جالبی که اروین روش کار میکنه اینه که این فقط رهبران بد نیستن که در چنین فجایعی نقش دارند. شرایط که سخت میشه مردم خودشون گروههایی از جامعهاشون رو طرد میکنند و خصومت میان گروهها به آرامی تبدیل به خشونت میشه. اروین اسم این پروسهی تدریجی رو «زنجیرهی ویرانی» گذاشته. ایده اینه که برای اینکه نسلکشی بتونه اتفاق بیفته اول باید یه سری از آدمها بیارزش بشن در نگاه بقیه و انسانزدایی اتفاق بیفته. بعد از این عامل اصلی، اروین دربارهی دو تا عامل کمکی دیگه هم حرف میزنه: رهگذران منفعلی که اغلب تصمیم میگیرند دخالت نکنن، اما در معدود مواردی که دخالت کردن حتی موفق شدن سیر تحول جامعه رو تغییر بدن. عامل سوم هم اینکه اگر با قربانیها رابطهی نزدیک شخصی نداشته باشیم راحت دربارهاشون پیشداوری میکنیم. پرستار اروین چون اروین و خانوادهاش رو دوست داشت و باهاشون رابطهی نزدیک داشت خطر کرد و نجاتشون داد.
پنجاه سال بعد، فاجعهی مشابه دیگری در شرق آفریقا شروع شد. ایستگاه رادیویی که به رادیوی نفرت معروف شد پیامهایی برای جمعیت رواندا پخش میکرد. در این پیامها دولت تحت سلطه هوتوها در اقدامی شبیه به اقدام نازیها، توتسیها رو مادون بشر نشون میداد و مردم رو تشویق میکرد به کشتنشون. ماجرای این نسلکشی رو در اپیزود چهاردهم پادکست چنلبی هم شنیدیم. بعد از اینکه ماجرا تمام شد باید کشور دوباره ساخته میشد اما به مردم به هم اعتماد نداشتن. اروین رفت رواندا تا تئوریهایی رو که در این سالها روشون کار میکرده رو عملی کنه. تصمیم گرفتن همونطوری که نسلکشی با رادیو شروع شده بود آشتی رو هم با یک نمایش رادیویی تبلیغ کنن. نمایشی با عناصر عاشقانهی رومئو و ژولیتی. در این اپیزود میتونید بشنوید که این نمایش چه تاثیری روی رفتار و عقاید مردم رواندا گذاشته و آیا نظریات اروین در واقعیت محلی از اعراب دارن یا نه.
لینک این اپیزود در پلتفرمهای مختلف پادکستخوان:
٣.افسردگی و جامعهی مدرن
?Is modern society making us depressed
طول پادکست: ١:٣١:٠٧
چرا این اپیزود رو پیشنهاد میکنیم: ازرا کلاین در این اپیزود با یوهان هری در مورد کتابش « روابط از دست رفته» صحبت میکنه. خلاصهی این کتاب رو در پادکست فارسی بیپلاس تعریف کردیم.
پادکست خلاصه کتاب روابط از دست رفته از یوهان هری رو در بیپلاس بشنوید
یوهان هری در این مصاحبه ۹ دلیل عمده رو برای بروز افسردگی و اضطراب معرفی میکنه، ۲ دلیل بیولوژیکی و ۷ دلیل تحت تاثیر شیوهی زندگی مدرن. هری از منتقدهای نگاه صرفاً پزشکی و دارویی به افسردگی و اضطرابه و معتقده این رویکرد صرف پزشکی در اثر نفوذ مالی شرکتهای دارویی اشکل گرفته. اون افسردگی رو واکنشی به نیازهای برآورده نشده میدونه. نیازهایی مثل ارتباط با دیگران، پیوند با طبیعت، شغل و زندگی هدفمند و حس اطمینان نسبت به آینده.
موضوع این اپیزود چیه: هری در این اپیزود از تجربهی شخصیش در مواجهه با افسردگی و مصرف قرصهای ضد افسردگی از دوران نوجوانی میگه. قرصهایی که برای مدتی ترشح سروتونین در مغز رو افزایش میدادن و حالش رو بهتر میکردن تا وقتی اثرشون از بین میرفت و دکترها دوزهای بالاتری تجویز میکردن. اون در مسیر تحقیق روی این موضوع، با مطالعات محققهای دیگه آشنا میشه. مثلا با کار محققی که برای مدتی زندگی قبیلهای رو تجربه کرده یا روانپزشکی که به مراجعینش درمان گروهی تجویز میکرده. نتیجهی هر دو مورد نشون میده یکی از قویترین عوامل اثرگذار روی افسردگی و اضطراب تنهاییه.
هری معتقده استانداردهای نادرست فرهنگی باعث میشه افراد تصور کنن هر چیزی که بهش نیاز داشتن، در دسترسشون قرار داره. با این وجود این احساس افسردگی از کجا میآد؟ یوهان هری این احساس نارضایتی رو غالبا تحت تاثیر مشکلات جامعه میدونه و اونها رو در دستهی افسردگیهای واکنشی قرار میده. اون گروه افسردگیهای درونزاد و ژنتیکی رو بخش خیلی کوچکی از افسردگیها میدونه و این بحثو مطرح میکنه که وجود ژن افسردگی اکثر مواقع حساسیت رو نسبت به عوامل دیگه بیشتر میکنه و محرک اصلی نیست.
اما مگه این مشکلات درهمهی جوامع وجود نداره؟ جواب هری به این سوال منفیه و سیاستهای سرمایهداریه و جامعهی نئولیبرال رو مقصر میدونه. شاهدش بر این ادعا چیه؟ در این اپیزود از پادکست The Ezra Klein Show نتیجهی تحقیقاتی رو میشنوید که در نهایت منتهی شد به نوشتن این کتاب در مورد عوامل بیرونی افسردگی.
لینک این اپیزود در پلتفرمهای مختلف پادکستخوان:
۴. بازبینی حدود تقصیر | Revising the Fault Line
طول پادکست: ۴٧:٣٠
چرا این اپیزود رو پیشنهاد میکنیم: آیا ارادهی آزاد و قدرت انتخاب اونطوری که خیلی از ما فکر میکنیم ویژگی بلامنازع انسانه؟ دنیایی که انسان در اون فاقد اراده باشه ، چه بر سر مفاهیمی مثل تقصیر، عدالت و مسئولیت میآد؟ اگه تنها عوامل بیولوژیک در تصمیمات و رفتار انسانها نقش داشته باشه، هر آدمی میتونه از هر جرم و جنایتی قسر در بره و در دفاع از خودش بگه فعل و انفعالات بیولوژیکی در مغز اون رو به این کار واداشته. در چنین دنیایی چی انسانها رو محدود میکنه که دست به جنایات بزرگ نزنن؟ اینها سوالاتیان که بعد از شنیدن این اپیزود در ذهن شکل میگیره. گرچه هنوز جواب دقیقی براشون وجود نداره.
موضوع این اپیزود چیه: کوین از نوجوانی به صرع مبتلا بود. پس از سالها رنج بردن از حملات صرعی، عمل جراحیای بر روی مغزش انجام میشه که به نظر موفقیت آمیز میرسه اما بعد از دو سال هنگام رانندگی دوباره دچار حمله میشه و تصادف میکنه. حملات تا مدتها ادامه داشته و کوین و همسرش تصمیم میگیرن که اون تحت عمل جراحی مجدد قرار بگیره تا بخشهایی از مغزش برداشته بشه. چند ماه بعد از عمل بعضی از رفتارها و عادتهای کوین عوض میشه و اشتها و میل جنسیش افزایش پیدا میکنه. این تغییرات ادامه پیدا میکنه تا یک شب که پلیس اون رو در منزلش به جرم داشتن عکسهای و فیلمهای پرنوگرافیک کودکان بازداشت میکنه.
در دادگاه، نورولوژیست کوین در مورد دلایل بروز اون رفتارها به قاضی توضیح میده.در ته مغز بخشی وجود داره که مسئول کنترل امیال اساسی مثل گرسنگی و میل جنسیه. بعضی وقتها افکار ناخوشایندی بر این تمایلات حیاتی سوار میشن. در افراد «نرمال»، بخشهای دیگر مغز برای اون افکار بد مثل سرپوش عمل میکنن. اما اون سرپوش از مغز کوین برداشته شده و دیگه فیلتری وجود نداره که میل جنسیش رو کنترل کنه. قاضی به این نتیجه میرسه که با وجود موافقت با پزشک کوین در مورد اختلال جدیاش، این موضوع رو هم نمیتونه نادیده بگیره که اون حداقل گاهی اوقات روی اعمالش کنترل داشته. مثلا روی کامپیوتر محل کارش برخلاف کامپیوتر شخصیش اثری از این فیلمها نبوده. بالاخره قاضی حکم نهایی رو اعلام میکنه: ترکیبی از زندان فدرال و حصر خانگی.
چند سال بعد از این ماجرا با متخصص اعصابی صحبت میشه که معتقده کوین به طور کلی فاقد اراده و مسئولیت بوده و رفتارهاش صرفا دلایل بیولوژیک داشتن. اگر گاهی به نظر میرسه که فردی که دچار اختلال مغزیه روی رفتارش کنترل داره به خاطر وجود عاملی مثل ترسه که اثرش از شدت اون امیال بیشتره. این نورولوژیست تا اونجا پیش میره که میگه اساسا ارادهی آزادی وجود نداره و با پیشرفت علم برای تمام رفتارهای انسان دلایل بیولوژیک پیدا میشه. این اپیزود از پادکست Radiolab رو میتونید از لینکهای زیر بشنوید.
۵. ما هیجانات رو حس نمیکنیم. اونها رو میسازیم
We don’t just feel emotions. We make them
طول پادکست: ١:٢٢:١۴
چرا این اپیزود رو پیشنهاد میکنیم: دکتر لیزا فلدمن برت، پژوهشگر و پروفسور روانشناسی و نویسندهی کتاب «احساسات چگونه ایجاد میشوند» مهمان این اپیزود از پادکست The Ezra Klein Show است. دکتر فلدمن برت همون روانشناسیه که سخنرانی TEDاش در مورد بمبگذار ماراتون بستون که ماجراش رو در اپیزود جهارم چنلبی شنیده بودیم کلی معروف شده بود. گفتگوی جذابی بین ازرا کلاین و خانم فلدمن برت در مورد عملکرد مغز و شیوهی ساخته شدن احساسات در مغز انسان شکل میگیره که به خصوص برای علاقهمندان به روانشناسی و علوم اعصاب میتونه جالب باشه. اگه اپیزود ٢۴ام پادکست بیپلاس «احساسات چگونه ایجاد میشوند» رو دوست داشتید، در این اپیزود بیشتر با نویسندهی کتاب و ایدههاش آشنا میشید. اگر هم اپیزود ٢۴ام بیپلاس رو نشنیدید بهتون پیشنهاد میکنیم قبل از گوش دادن به این اپیزود حتما اون رو هم گوش بدید و ببینید کتاب اصلا چی میخواد بگه.
موضوع این اپیزود چیه: ما تا چه حد روی عواطف و احساساتمون کنترل داریم؟ آیا احساسات ما تنها پاسخی به محرکهای بیرونی هستن و هر کدوم در بخشی از مغز جدا از هم کار خودشونو میکنن؟ در این اپیزود خانم فلدمن برت در مورد تحقیقات پیشگامانهای توضیح میده که منتهی شد به تألیف کتاب اخیرش. تحقیقات فلدمن برت نشون میدن بر خلاف اونچه که ما پیش از این فکر میکردیم فعالیت مغز بر اساس تحریک و واکنش نیست. خانم فلدمن برت مغز رو دارای قسمتهایی مجزا نمیدونه بلکه معتقده تمام نورنهای موجود در بخشهای مختلف مغز از بدو تولد نوزاد تا زمان مرگ به طور لاینقطع به کارشون ادامه میدن و در مواقع لزوم خود نورونها با هم ارتباط برقرار میکنن. در این اپیزود میشنویم مغز چطور با گرفتن اطلاعات نه تنها از جهان پیرامون بلکه از درون بدن، اون دادهها رو بر اساس تجربههای گذشته پیشبینی و تفسیر میکنه و احساسات رو میسازه. همینطور میشنویم که احساسات و بروزشون اونطور که قبلا تصور میشد جهانشمول نیست و فرهنگ به فرهنگ فرق میکنه.
لینک این اپیزود در پلتفرمهای مختلف پادکستخوان:
چقد خوبه این معرفی پادکستا
این فاصلهی بین اپیزودهای بیپلاس و چنلبی رو تاحدی جبران میکنه
دمتون گرم
عالی هستید شما عااالی ????
چه کار خوبیه اینکه چند پادکست رو در یک دسته و مرتبط با هم قرار میدید در یک پست
ای کاش که فارسی بودن چون نیاز هست زبان خیلی خوبی بلد باشی اما ممنون
عالیه. اکر بی پلاس و چنل بی نبود من هرگز با دنیای پادکست اشنا نمیشدم
خیلی عالی بود معرفی این پادکستا
ایده خوبیه اگه میشد این پادکستارو ترجمه کنید و برگردان فارسیش رو دوباره پادکست کنید
بهترینین
عالی بود..استفاده کردم
کاش ب زبان فارسی بود
بسیار عالی و مفید
حیف که همش انگلیسیه.
پادکست فارسی چیا دارید؟
سپاس فراوان از شما بزرگوار و همکارانتان بخاطر تمام زحمات و عشق به همه انسان ها که دارید و بخاطر ایده و تفکر قشنگی که دارید????????????
سپاس فراوان از شما بزرگوار و همکارانتان بخاطر تمام زحمات و عشق به همه انسان ها که دارید و بخاطر ایده و تفکر قشنگی که دارید????????????برای اولین بار است که نوشتم