در این پست وبلاگ کتاب Black Edge رو معرفی کردیم و کمی دربارهی نظر نویسندهاش دربارهی استیو کوهن و کارش و پروندهاش آشنا شدیم. این پست که ترجمهی یادداشتیه که در آبزرور منتشر شده از زاویهی دیگری به این کتاب نگاه میکنه و از قول کسی که به عنوان کارگزار، Trader، برای کوهن کار کرده توضیحات جالبی درباره این آدم عجیب و روش کارش میده.
بازهی زمانی ۲۰۰۰-۱۹۹۸ به دلیل وجود بحرانهای مالی در آمریکای لاتین و آسیا، از بین رفتن مدیریت سرمایهگذاری بلندمدت و روی آوردن بیرویه تجار به بازار سهام NASDAQ، دورهای قابل توجه در بازار سهام بود. همچنین زمان خوبی برای کار کردن با استیو کوهن در گروه SAC در شهر استمفورد در ایالت کانتیکت بود. در مدت چهار سالی که این آقای کارگزاربا استیو کوهن کار میکرده، شاهد هدایت تجار توسط استیو کوهن بوده. وی اذعان دارد که در این مدت با تجار، تحلیلگران تجاری و مقامات مسئول بسیاری بحث و تبادل نظر داشته و بسیاری از آنها منجر به خلق ایدههایی میشده که به تأیید استیو کوهن میرسیده.
بنابراین، این آقای کارگزار، به گفته خودش، با علاقه بسیار زیاد کتاب Black Edge نوشته Sheelah Kolhatkar را خوانده. او میگوید که در این کتاب سرگذشت زندگی استیو کوهن و پیشرفت افسانهای او در زمینه تجارت، با جزییات دقیق بیان شده. پس از آن، سالها پیش، به عنوان بخشی از تحقیقات تجاری گسترده درون فدرالی در رابطه با جامعه صندوقهای تأمینی وال استریت، مورد بازرسی وزارت دادگستری و کمیسیون بورس و اوراق بهادار قرار گرفت، نتیجه نهایی اعتراف استیو کوهن به ارتکاب جرم از طریق SAC و عدم موفقیت او در نظارت بر کارمندانش بود. این فرد اظهار داشته که تا سال ۲۰۰۲ که در گروه SAC کار میکرده شاهد تعهد، سختکوشی و اهداف عالی که آقای استیو برای خود و کارکنانش داشته بوده. وی معتقد است آقای استیو بهتر از سایر تجار میدانست که چه زمانی و چه کاری باید در برابر سایرین انجام دهد.
این آقای کارگزارمعترف است که کار در SAC با فشار بسیاری همراه بوده؛ چراکه در یک اتاق با رییس خود کار میکرده و آقای استیو شاهد و ناظر اعمال او بوده. او میگوید آقای استیو انسانی بسیار منضبط، دارای اخلاق کاری سختگیرانه و متعهد سفت و سخت به انجام کارها در زمان خود بود. وی تعریف میکند که یک بار شاهد بوده آقای استیو بر سر کسی که کارش را درست انجام نداده فریاد میکشیده: «دفعه بعدی این کار رو بکنی اخراجی» و تازه این سرنوشت کسی بوده که آقای استیو از او خوشش میآمده؛ راجع به افراد دیگر وضع طور دیگری بود.
او میگوید در کتاب Black Edge خوانده که تا چه اندازه بازپرسها به زمانبندی برخی از معاملات تجاری استیو کوهن مشکوک بودهاند و در این باره پاسخ میدهد: «با وجودی که شواهد موجب بیشتر شدن سوءظنها نسبت به آقای استیو میشود، من میتوانم تأیید کنم که آقای استیو به راحتی میتوانست سرعت معاملات را تنظیم کند، من شاهد بودم که معمولاً به طور همزمان سهامهای متعدد و میلیونی جابهجا و خرید و فروش میکرد و از تمام کارمندانش مانند سگهای نفسزنان یک سورتمه کار میکشید. به عقیده شخص مذکور، آقای استیو مرد اقدامات سریع و قاطعانه بود.
این شخص میگوید که نویسنده کتاب مذکور به این نکته اشاره کرده که گروه SAC بر تحلیلگران خود برای خلق ایدههای تجاری اختصاصی و اطمینان از اینکه عقاید آنها مورد تأیید آقای استیو باشد، فشار وارد میآورده ولی تأیید او کلی و مثلاً به صورت امتیازدهی از یک تا ده بوده. البته این آقای کارگزار معتقد است که با توجه به سابقه یک سال همکاری او با آقای استیو چنین رتبهبندیای عجیب نیست و او هیچ نقشه شومی نداشته؛ زیرا وی تنها میخواسته بداند که کارمندانش در چه حالی هستند و بر اساس آن اقدام کند.
شخص مذکور معتقد است که نویسنده کتاب به اندازه کافی تحقیق نکرده و این احتمال را در نظر نگرفته که ممکن است تحلیلگران SAC نظرات خود را بر اساس اطلاعات غیرعمومی که مخفیانه کسب کردهاند بیان کرده باشند نه بر اساس پژوهشها و مدلسازیهای مشروعی که برای انجام آنها استخدام شده بودند. به این ترتیب، این تحلیلگران زمانی که سود به حسابشان سرازیر شود، خیلی باهوشتر به نظر میرسند.
وی میگوید در این کتاب بر این نکته تأکید شده که استیو کوهن نه به دلیل ارتکاب جرمی توسط خودش، بلکه به دلیل عدم موفقیت در نظارت بر کارکنانش، توسط دولت گناهکار شناخته شده و البته این موضوع از نظر این آقا اصلا عجیب نیست چون به گفته وی، زمان ورودش به گروه SAC در سال ۱۹۹۸، کارکنان بدون قید و شرط و درست روبروی آقای استیو کار میکردند.
البته بنابه گفته وی در سال ۲۰۰۲ هنگام خروج او از گروه SAC، آنها در حال استخدام تحلیلگرانی برای سفر به سراسر جهان بودند که خب، نظارت بر این افراد برای آقای استیو کار سختی بود.
در پایان این آقای کارگزاراسبق معتقد است که تفاوتی که استیو کوهن با سایر افراد داشت این بود که حتی اگر مثلا خطوط تلفن و برق ساختمان را قطع میکردند و امکانات مربوط به خرید و فروش سهام را از او میگرفتند، او باز هم با درصدی از سود و زیان مثبت جان سالم به در میبرد.
اپیزود سیزدهم پادکست رو که دربارهی استیو کوهن و بزرگترین پروندهی رسوایی مالی در تاریخ معاملات سهام امریکاست از اینجا بشنوید
مترجم: آمنه