چند هفته پیش پادکست مشهور و محبوب Fresh Air مصاحبهی خیلی حالبی داشت با خانم شیلا کلتکر، نویسندهی کتاب Black Edge با موضوع بررسی رسوایی بزرگ مالیای که در اپیزود سیزدهم پادکست کانال بی ماجراش رو تعریف کردیم. مترجم همکار وبلاگ کانالبی، کیوان، در این پست وبلاگ خلاصهای از این گفتگو رو به فارسی برگردونده که خوندنش برای کسانی که اون اپیزود رو دوست داشتند جالبه. خود کتاب هم خیلی هیجانانگیز به نظر میرسه و پشتش کلی کار تحقیق و گزارشگری درجهی یک هست. اسمش هم از همون اصطلاح Edge به معنی برگبرنده می آد و نویسنده تو مصاحبه توضیح میده که یعنی چی و رنگهای مختلف Edge هر کدوم چه معنی داشتند تو تشکیلات کوهن.
این برنامه درباره کتاب Black Edge نوشته شیلا کلتکر (Sheelah Kolhatkar) است. نام کامل کتاب هست Black Edge، اطلاعات محرمانه، پول کثیف و عزم پایین کشیدن مظنون شماره یک وال استریت. شیلا در این مصاحبه از استیو کوهن میگه، یکی موفقترین افراد در وال استریت که پایه موفقیتش این تواناییشه که با نگاه به مانیتورش میتونه بگه بازار به چه سمتی میره. ولی همواره این حس در وال استریت بود که استیو کوهن تقلب میکنه. همه از خودشون میپرسیدن چطور امکان داره که Hedge fund استیو کوهن فقط سال ۲۰۰۸ (سال سقوط شدید بازارهای مالی) ضرر داده باشه و بقیهی سالهای فعالیتش در این تحارت پرریسک، بی استثنا سودده بوده باشه. شایعات زیادی درباره استیو کوهن دهان به دهان میچرخید ولی از طرفی هم همه میخواستن از اون تقلید کنن.
نویسنده میگه اولین جرقه موضوع کتاب وقتی در ذهنش زده شد که معلوم شد اف بی آی سایه به سایه در تعقیب استیو کوهنه تا اینکه در ۲۰۱۲ یکی از برجسته ترین portfolio manager های سابق استیو کوهن به نام ماتیو مارتما بازداشت شد و اون وقت نویسنده به خودش گفت بالأخره دولت اولین ضربه رو وارد کرد.
داستان insider trading اینه که شما حق دارین فقط بر اساس اطلاعاتی تصمیم به معامله بگیرین که در دسترسه همگانه. اگر تصمیم شما بر پایه اطلاعات محرمانه یک شرکت باشه این جرمه. حالا تصور کنید هر روز باید سهام بخرید و بفروشید تا پول دربیارین.درآمد شما بستگی زیادی به اطلاعاتی داره که شما دارید. ممکنه با داشتن اطلاعات مناسب میلیونها دلار سود کنید. در وال استریت به این اطلاعات میگن برگ برنده. یکی از مدیران شرکت کوهن برای اینکه برگ برنده رو خوب به تازه واردان شرکت توضیح بده اونا رو سه دسته کرده بود. برگ برنده سفید که خیلی راحت در دسترسه. برگ برنده خاکستری که بینابینه، مثلاً شما چیزکی از یکی از مدیران ارشد یک شرکت شنیدین ولی خیلی مطمئن نیستین که معنی حرفش چیه. و Black Edge که آشکارا اطلاعات محرمانه س. این مدیر به کارمندان کوهن توصیه میکرد دور و بر Black Edge نباشین چون دردسر سازه و آخرش سر از زندان درمیارین. ولی داستان به این سادگیا نیست. فرض کنید رییس شما به سهامی علاقمند شده و از شما میخواد درباره اون شرکت گزارش بدین. شرکتهایی هستن که متخصصان اون صنعت رو به شما معرفی میکنن تا در ازای هزار دلار در ساعت پرسشهای شما رو پاسخ بدن. البته به این متخصصان گفته شده که نباید اطلاعات محرمانه در اختیار کسی بذارن ولی پپیش از این نظارتی در کار نبود. اف بی آی خیلی به این قضیه مشکوک شد. اونا به خودشون گفتن امکان نداره Hedge fundها این همه پول برای برگ برنده سفید خرج کنن. اف بی آی کم کم متوجه شد درخواست برای بعضی متخصصان خیلی بالاس و سر بعضیا هم اصلاً دعواس.
اینجاس که دکتر سید گیلمن وارد داستان میشه. گیلمن یکی از موفقترین پژوهشگران آلزایمر در جهان بود. اصلاً یک جورایی گنجینه ملی بود. ولی یک روزی وسوسه شد به Hedge fundها مشاوره بده. کارمندان Hedge fundها هم همه تمرکزشون رو گذاشتن تا نتایج آزمایش داروهای مختلف آلزایمر رو از زیر زبونش بکشن. کم کم بعد از اینکه ساعتها تملقش رو میگفتن و با هم غذا میخوردن دهن گیلمن لق می شد. شرکتهایی به نامهای اِلان و ویث می گفتن روی داروهای آلزایمر کار میکنن و اگه میتونستن آلزایمر رو درمان کنن یا حداقل عوارض بیماری رو متوقف کنن کلی ارزششون بالا میرفت. اینجا بود که مارتما به این قضیه علاقمند شد. البته خیلیهای دیگه شبیه مارتما در حال رصد نتایج آزمایش داروها بودن. مارتما به گیلمن نزدیک شد، که همه جور اطلاعات محرمانه درباره آزمایشها داشت، و اون رو فریفت. گیلمن که روابط انسانی کمی داشت از مرگ پسرش خیلی ضربه خورده بود و مارتما جای این پسر رو براش پر میکرد. بالأخره مارتما گیلمن رو راضی کرد تا نتایج نهایی آزمایش داروها رو پیش از اعلام بهش نشون بده. به این ترتیب مارتوما سود کلانی از معاملات سهام این دو شرکت کرد.
طبق مدارک پلیس بعد از اینکه گیلمن گزارش پژوهشهای مربوط به داروها رو دریافت کرد مارتما به میشیگان (محل زندگی گیلمن) پرواز کرد و گزارشها رو دید. به خانه خودش در کانکتیکت برگشت و صبح یکشنبه تلفنی با کوهن صحبت کرد و از صبح دوشنبه فروش سهام این دو شرکت رو شروع کردن. کمیسیون بورس و اوراق بهادار سود غیرقانونی رو جمع سود از معامله به علاوه ضرری که از اون جلوگیری شده میدونه و این مقدار در این مورد ۲۷۵ میلیون دلار بود. مأموران دولتی سالها وقت گذاشتن تا حول این موضوع و یک مورد دیگه علیه کوهن پرونده بسازن ولی شاهدی نداشتن که بگه من به کوهن این اطلاعات غیرقانونی رو دادم و اون هم بر این پایه تصمیم به معادله گرفت.
بالأخره با سبک سنگین کردن شرایط تصمیم گرفتن به جای خود کوهن Hedge fund اون رو به دادگاه بکشن البته که کوهن صاحب کل اون Hedge fund بود و شخصاً چک پرداخت محکومیت مالی رو نوشت. الان ثروت کوهن ۱۰ میلیارد دلاره و کوهن فقط مجازه همین ثروت رو مدیریت کنه ولی داره آماده میشه تا در سال ۲۰۱۸ دوباره یک Hedge fund باز کنه. در اون پرونده دومی که علیه کوهن بود دادگاه تشخیص داد برای روشن شدن insider trading متهم باید شخصاً اطلاعات رو داشته باشه و بدونه که اون اطلاعات محرمانه هستن. بعد از این حکم بازپرسها ناچار شدن خیلی پرونده ها رو ناتمام رها کنن.
این قسمت پادکست Fresh AIr رو از اینجا و داستان استیو کوهن رو از اپیزود ۱۳ کانال بی بشنوید.
مترجم: کیوان