Skip to main content

در مستند دلخراش «مامان، عزیزترین مردگان» که دو هفته پیش در شبکه‌ی HBO پخش شد، متوجه شدیم دی‌دی بلنچارد، که احتمالا از سندروم مونچهاوزن (یا مونشهاوزن) رنج می‌برده، سال‌های سال با دادن دارو به دخترش، جیپسی رز، و استفاده از ویلچر در حالی که جیپسی توانایی راه رفتن داشت، او را بیمار نگه داشته بود. در نهایت هم جیپسی و دوست پسرش، دی‌دی را به قتل رساندند.

در ادامه ما با کلود پیتر، پدر دی‌دی، و همسر دومش، لارا، آشنا می‌شویم که روی صندلی‌هایی در خانه‌ی شلوغ و پر از خرت‌وپرت‌شان نشسته‌اند و با لهجه‌ی غلیظ کیجن (قومی در ایالت لوییزیانا) صحبت می‌کنند.

لارا می‌گوید: «دی‌دی آدم پلید و کثیفی بود. اگر چیزی مطابق خواسته‌اش پیش نمی‌رفت، مقصر و مسئولش شما بودید.» دی‌دی یک بار با ریختن ماده شوینده (Roundup) در غذای لارا مسمومش کرده بود. می‌گویند دی‌دی مادر خودش را هم با گرسنه نگه داشتنش به کشتن داده بود.

و بعد خاله‌زاده‌ی دوچرخه‌سوار جیپسی را می‌بینیم، که خالکوبی هم دارد، و می‌گوید: «من می‌دونستم دی‌دی یه روز به زندگی یه نفر گند می‌زنه» و کشته می‌شود. «فکر می‌کردم احتمالا اون یه نفر جیپسی باشه».

اگر شنیدن این حرف‌ها شما را به فریاد وامی‌دارد که «پس چرا هیچ کمکی نکردید؟» بهتر است صبر کنید و از پزشک‌های متعددش بشنوید. همه‌ی آن‌ها دلایل خودشان را برای عجله و شتاب در قبال معالجه جیپسی دارند، در واقع برای نادیده گرفتن چیزی که دقیقا مقابل چشمشان بود. خیلی‌هایشان به شدت پشیمان‌اند ولی هیچ‌کدام از این دختر محافظت نکرده‌اند. این دقیقا پیغامی است که کارگردان این برنامه‌ی مستند، ارین لی کار، رسا و واضح بیان می‌کند.

مستندهای جنایی به جزئیات واضح و روشن نیاز دارند و این یکی به اندازه‌ی کافی جزئیات دارد: سندروم عجیب و غریب دی‌دی، ترحم نسبت به فانتزی‌های احساسی و عاطفی جیپسی. ولی بهترین بخش مستند آن‌جایی است که به ما عواقب اهمال کردن و نادیده گرفتن دیگران را نشان می‌دهد. اگر متوجه نکته‌ای می‌شوید، لطفا واکنش نشان بدهید، چیزی بگویید.

مترجم: زهرا

منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید