Skip to main content

این پست قبل از برگزاری مجدد انتخابات در کنیا نوشته شده‌بود. بعد از نوشتن این پست رهبر محالفان دولت از حضور در انتخابات انصراف داد و رئیس جمهور مستقر دوباره انتخاب شد. موضوع و محتوای این نامه ولی هنوز تازه و قابل تأمل است.

کنیا خودش را برای انتخابات ریاست جمهوری در ۲۶ اکتبر آماده می‌کند.

این تاریخ البته تاریخ انتخابات مجدد است. تاریخ اولیه‌ی انتخابات هشتم اوت بود، اما دیوان عالی کنیا به دنبال زمزمه‌های تقلب آن را لغو کرد.

بسیاری از کنیایی‌ها امیدوار بودند که تکرار انتخابات ممکن است به آرام شدن اوضاع کمک کند و پتانسیل خشونت را در کشوری که از اختلافات عمیق قومی به‌ستوه آمده پایین بیاورد.

تا این‌جا که به‌نظر نمی‌رسد این امیدها راه به جایی برده باشند. دو سیاست‌مدار پرنفوذ کشور کنیا٬ رییس‌جمهور فعلی (اوهورو کنیاتا) و رهبر مخالفان ریلا اودینگا که هردو رییس احزابی بر پایه‌ی قبیله‌گرایی هستند دوباره کنیایی‌ها رو در مقابل هم قرار داده‌اند.

این چیزی‌ست که مرا عمیقن نگران کرده. به‌عنوان یک رواندایی که بسیاری از اعضای خانواده‌ام را در جریان نسل‌کشی سال ۱۹۹۴ بر علیه قبیله‌ی توتسی‌ها از دست داده‌ام می‌ترسم که اگر سیاست‌مداران کنیا سیاست‌های مخرب قومی قبیله‌ای رو کنار نگذارند کنیا راه مشابهی را در پیش بگیرد.

درست است که کنیا و رواندا تاریخ و سابقه‌ی متفاوتی دارند و شرایطشان متفاوت است اما اتفاقات جاری در کنیا برای من تداعی‌کننده‌ی اختلافات قومی‌ای‌ست که در نهایت کشور من را دو پاره کرد.

در رواندا اعضای قوم هوتو (اکثریت) شرابط شدیدی علیه قوم توتسی (اقلیت) بوجود آوردند و هرجا که می‌شد آنها را به حاشیه راندند. در سال ۱۹۹۴ این نفرت به کشتاری منجر شد که نزدیک به یک میلیون نفر قربانی گرفت. عمه‌ی من که یک توتسی بود در کنار فرزاندنش کشته شد. قاتل کسی نبود جز همسرش که از قوم هوتو بود. آن مرد٬ زنی که دوستش داشت را با بچه‌هاش کشت چرا که متقاعد شده بود همه‌ی آنها خون توتسی دارند. بیست و سه سال بعد٬ من مانند خیلی دیگر از رواندایی‌ها هم‌چنان تلاش می‌کنیم تا با کابوسی که در کشورمان اتفاق افتاد کنار بیایم.

در سال‌های قبل از نسل‌کشی٬ افراط‌گرایان قوم هوتو بخش‌های ما را استثمار می‌کردند تا پایه‌های قدرت‌شان را محکم کنند . آنها در سخنرانی‌هایشان در تلویزیون ملی علیه ما نفرت پراکنی می‌کردند.

در کنیا٬ هم کنیاتا ( از قوم کیکویو) و هم اودینگا رهبر مخالفان (از قوم لوئو) در حال سخنرانی‌های تفرقه‌انگیزند.

کنیاتا با تاکید بر علاقه‌اش به ترمیم سیستم قضایی٬ به‌صورت سربسته اعضای دادگاه عالی کنیا را تهدید کرده است.

در همین حال٬ هزاران کنیایی توییت‌هایی با هشتگ #LuoLivesMatter کردند. بسیاری از مردم قوم لوئو نسبت به تبعیض و خشونتی که اکثریت قبیله‌ی کیکویو در حق‌شان می‌کنند شکایت دارند.

مسلما کنیایی‌ها در مقابل خشونت قومیتی مصون نیستند. ده سال پیش کنیا درگیر جنگ داخلی نسبتا کوچکی شد که حدود ۱۲۰۰ نفر کشته برجا گذاشت. اما اکنون به نظر می‌رسد که کنیایی‌ها این اتفاق را فراموش کرده باشند.

در یک حرکت بسیار مخرب، کنیاتا و حزبش تصمیم گرفتند که قوانین الکتورال را در ماه سپتامبر و در حالی‌که فقط چند هفته تا انتخابات باقی‌مانده بود عوض کنند.

چرا باید کسی تصمیم بگیرد که قوانین بازی را در حین بازی تغییر دهد؟

اودینگا فراخوانی برای اعتصابات گسترده در روز ،۲۶ اکتبر روزی که قرار است در آن انتخابات مجدد انجام شود داده است. اودینگا در روز دهم اکتبر با اعلام عدم شرکت در انتخابات٬ کشور را در حالت نامطمئنی قرار داد.

او همچنین ادعا کرده که کمیسیون انتخابات نتوانسته مسائل پیش امده در انتخابات ماه اگست را به درستی سامان دهد. درخواست او برکنار کردن رهبران کمیسیون انتخابات است، کسانی‌که متهم به تقلب در انتخابات برای تغییر نتیجه‌ به نفع رییس جمهور فعلی (کنیاتا) هستند.

اوایل ماه اکتبر یکی از رهبران کمیسیون انتخابات استعفا داد و به خارج از کشور گریخت. رزلین اکمبه گفت که او اعتماد ندارد که کمیسیون صحت آرا را حفظ کند. شواهد وضعیت هشدار را نشان می‌دهند.

در روز سیزدهم اگست  اودینگا به هوادارانش در ماتاره، یکی از محلات حاشیه شهر نایروبی ، اعلام کرد: «آنها در انتخابات ما تقلب کردند و حالا دارند ما را می کشند.» اودینگا در بسیاری از سخنرانی ها به هواداران خود گفته که برای دفاع از حق خود به پاخیزند. به صورت ذاتی این حرف مشکلی ندارد، اما لحن اودینگا به صورت مداوم در هفته های اخیر رادیکال‌تر شده است – در حدی که هیزم به آتش بر افروخته می‌ریزد.

من روی شبکه‌های اجتماعی بسیاری از کنیایی‌ها دیده‌ام که پیشرفت رواندا پس از نسل‌کشی را تحسین می‌کنند. در واقع این چیز خوبی است اما آنها نباید تنها رواندای امروز را به عنوان کشور سالم و منظم در نظر بگیرند. ما ابعاد دیگری از رواندا را دیده‌ایم که مطمئنم آنها تمایلی به دیدنش نخواهند داشت.

اگر کنیایی‌ها درک نکنند که ما کجای مسیر را به اشتباه رفتیم، محکوم به تکرار اشتباهات ما خواهند بود.

در گذشته کنیا به عنوان یکی از معدود مثال‌های خوب برای دموکراسی در قاره آفریقا به شمار می‌آمد. با این‌حال امروزه رهبرانش در حال طی مسیری هستند که می‌تواند مردم را علیه همسایگان خود تحریک کند. آنها کشور را به اسم دموکراسی نابود می‌کنند.

اگر رهبران کنیا هشیار باشند انتخابات ۲۶ اکتبر را به تعویق انداخته و تا فروکش کردن احساسات مردم تأمل خواهند کرد، در غیر اینصورت عواقب به احتمال زیاد ترسناکی در پی خواهد بود. سیاست‌مداران، تنها کسانی‌ هستند که از خونریزی سود خواهند بود. آن‌ها بعد از پایان قتل‌عام٬ مانند بسیاری از سیاستمداران پیشین، به اتحادیه آفریقا پناه خواهند برد تا از پیگر دادگاه بین المللی جرایم در امان بمانند. اما مردم عادی بهای خسارات را خواهند پرداخت.

* فرد موانی نویسنده‌ی این مقاله، رییس اسبق کمیسیون رسانه‌ای رواندا و دبیر یکی از سرویس‌های خبرگزاری دویچه‌وله است.

مترجم: مدی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید