دانشمندان اثر ژنتیک بر رفتار انسان رو بررسی کردهاند و مغز شما ممکنه از چیزی که کشف کردهاند سوت بکشه. کشفی که میتونه به اندازهی تئوری ۱۵۰ سال پیش داروین تکاندهنده باشه.
ماه گذشته الیور جیمز _روانشناس_ کتابی رو منتشر کرد با عنوان: “در ژن نیست”. در این کتاب نقش ژنتیک در طیف بزرگی از شرایط انکار می شه. همانطور که استوارت ریچی _کارشناس اطلاعات_ در “اسپکتیتور” میگه:
“در دنیای نئوفرویدی جیمز، دیانای هیچ تاثیری بر ذهن و سلامت روانی نداره و در مقابل تربیت شخصه که نقش اصلی رو بازی میکنه. تئوری او اینه که روابط بین والدین و کودک، مخصوصا روابط توام با بیتوجهی یا سوءاستفاده اثرات بسیار عمیقی بهجا میگذاره و شباهت کودکان به والدینشون در آینده رو به طور کامل توجیه میکنه.”
اما به نظر میاد کتاب جیمز به جای راه انداختن یک موج واکنش به جبرگرایی ژنتیکی، نشونهی آخرین نفسهای قرن بیستم فرویدی باشه.
به طور مثال هفتهی گذشته مطالعهای ارتباط دستهای از ژنها رو با موفقیت تحصیلی نشون داد. مقالات متعددی منتشر شده که انواع خصایل و رفتارها رو از جمله افسردگی، مصرف دخانیات و یا حتی خستگی، به ژنها ربط میده. یک متاآنالیز روی مطالعاتی که در دوقلوها انجام شده نشون میده به طور مثال تواناییهای شناختی فقط کمی بیشتر از پنجاه درصد ریشه در ژنتیک دارند، ولی حتی مواردی مثل ارزشهای اجتماعی میتونند ارثی باشند.
شواهد اینکه طبیعت انسانی زیر کنترل ژنتیک قرار داره مدتیه که جمعآوری شده، اما بحث دربارهی این موضوع هنوز به نوعی تابوست، چون با مدل “لوح سفید” در رفتار انسانی نمیخونه.
دلیل تابوی اجتماعی که درباره ژنتیک شکل گرفته مشخص و قابل فهمه. اگرچه از سوی جریان عمده مسیحیت هم که مخالف هرنوع جبرگرایی ژنتیکیه حمایت میشه. همونطور که “فریزر” در اثر اخیرش دربارهی نوزادان طراحیشده میگه عبارت “اصلاح نژادی” هنوز واکنشی منفی و قوی در جامعه ایجاد میکنه، حتی وقتی افراد میدونند در عمل اتفاق میافته و مخالفتی باهاش ندارند. ژنتیک توجیه بیعدالتی رو آسونتر میکنه.
اما از طرف دیگه جامعهای که ژنتیک رو نادیده میگیره به افراد کمتوانتر صدمه میزنه و اونا رو مرتبا در رقابتهایی قرار میده که نمیتونند از پسش بربیایند. در سمت مقابل هم این موضوع تجلیل نامتناسب از افراد موفق رو به دنبال داره، انگار که در یک موقعیت مساوی به موفقیت رسیدهاند، درحالیکه بخشی از موفقیتشون مدیون شانس ژنتیکیشونه. ما به کرات درباره امتیازات ویژه حرف میزنیم، درحالیکه بزرگترین امتیاز رو ندیده میگیریم: اینکه سالم، باهوش و جذاب به دنیا بیای.
وقتی هدف تقویت یک جامعهی منصفانهتره، همهی اینها به سیاستگذاری عمومی ربط پیدا میکنه. مثل اینه که بخوای نابرابری اقتصادی رو کمتر کنی، اما فرض بگیری ثروت به ارث نمیرسه و فقط حاصل تحصیلات، فرهنگ، تلاش یا شانسه. این چیزها واقعا در ژنهای ما وجود داره، با این وجود سیاستگذاریهای اجتماعی هنوز برپایه یک ایدهی تاریخمصرفگذشتهی قرن بیستمی از رفتار انسانی انجام میشه.
نظریه لوح سفید یه نظریه معرفت شناسیه که می گه آدم ها بدون محتوای روحی و مثل به لوح سفید به دنیا میان و همه چی بعدن در طول . زندگی و در رابطه با محیط تعیین می شه.
قسمت هشتم کانال بی ضمن تعریف ماجرای جالب دو جفت دوقلوی همسان که جدا از هم بزرگ شدن، درباره این حرف می زنه که نقش ژن و محیط در ساختن این چیزی که ما هستیم چقدره.
.مقاله ای که خلاصه فارسیش به کمک نویسنده همکار وبلاگ کانال بی، مهسا تهیه شده اینجا ببینین
قسمت هشتم کانال بی رو از ناملیک بشنوین.
[soundcloud url=”https://api.soundcloud.com/tracks/245892112″ params=”color=ff5500&auto_play=false&hide_related=false&show_comments=true&show_user=true&show_reposts=false” width=”100%” height=”166″ iframe=”true” /]