Skip to main content

نویسنده: دن پیتزمایر*

مترجم: زهرا

مردم اغلب از من سوال می‌کند: چرا با مجازات اعدام مخالف هستی؟ از قاتل‌ها حمایت می‌کنی؟ به نظرت اهمیت آنها از قربانی بیشتر است؟

نه، این طور نیست. جرمی که مرتکب شدن واقعا هولناکه. خانواده و دوستان مقتول در اولویت هستند و باید حمایت بشن. اما، یک قبر دیگه، نه‌تنها فرد از دست رفته رو به زندگی بر نمی‌گردونه، بلکه خانواده‌های بیشتری رو داغدار می‌کنه.

 

چرا مجازات اعدام غلط است؟

مخالفت من دلایل متعددی دارد و از همه مهم‌تر ریسک کشتن افراد بی‌گناه است. دست مجرم به خون آغشته است. زمانی که مقامات قضایی اقدام به کشتن می‌کنند، زمانی که ما محکوم را می‌کشیم، در واقع دست ما نیز به خون آلوده می‌شود. هیچ‌نوع قتل عمدی قاطع‌تر و صریح‌تر از اعدام نیست.

براساس اطلاعات سازمان گواه بی‌گناهی (Witness to Innocence)، بیش از ۱۶۰ مرد و زن محکوم به قتل عمد در انتظار اجرای حکم اعدام هستند. این در حالی‌ست که این افراد یا از اتهامات مرتبط با جرم تبرئه شده‌اند، یا اتهاماتشون توسط دادگاه یا دادستانی رد شده و یا بر اساس شواهد بی‌گناه شناخته شده و حکم عفو گرفته‌اند.

سال ۲۰۰۶، قاضی دادگاه عالی، آنتونیو اسکالیا، اعلام کرد: “هیچ پرونده‌ای وجود ندارد -حتی یک مورد- که فرد، بی‌گناه به اعدام محکوم شده‌باشد. اگر چنین اتفاقی در سال‌های اخیر رخ داده بود، ما مجبور نبودیم دنبال آن باشیم؛ نام بی‌گناه از پشت بام فریاد زده خواهد شد.”

ما تعدادی از این نام‌ها را از پشت بام فریاد زدیم، اما قاضی اسکالیا نشنید.

 

این افراد به اشتباه محکوم شده‌اند

سال ۱۹۸۱ در تگزاس، گری گراهام در حالی به اعدام محکوم شد که هیچ مدرک فیزیکی و ملموسی برای اثبات ارتباط او با قتل وجود نداشت.

و یا کارلوس دلوونا همیشه اصرار داشت که بی‌گناه است و دو سال بعد از اعدام، کارلوس هرناندز به قتل سال ۱۹۸۳ اعتراف کرد.

سال ۱۹۹۱ در جورجیا، تروی دیویس نیز تا زمان اعدامش در ۲۰۱۱ اتهام قتل را نپذیرفت و در حالی اعدام شد که ابهامات جدی در مورد پرونده‌اش وجود داشت.

و دوباره در تگزاس، سال ۱۹۹۱ کامرون تاد ویلینگهام به آتش‌زدن خانه و قتل سه فرزندش محکوم شد. به او پیشنهاد شد در ازای پذیرفتن جرم، زندگیش را نجات دهد. ویلینگهام پیشنهاد را رد کرد و گفت هرگز به کاری که نکرده، اقرار نمی‌کند.

پنج سال پس از اعدام او، با بررسی و تحقیقات علمی ثابت شد عامل حریق، اشکال در سیم‌های برق بوده است. اگر ویلینگهام به حبس ابد محکوم شده بود، امروز آزاد می‌شد. (قصه‌ی ویلینگهام را در اپیزود ۳۴ چنل‌بی؛ به زبان آتش، شنیدید)

 

از هر ۲۵ نفر، یک نفر ممکن است بی‌گناه باشد

از زمان اجرای مجدد حکم اعدام در سال ۱۹۷۶، ۱۴۷۴ نفر اعدام شدند.

حساب کنید: ۱۴۷۴ نفر اعدام شدند و بیش از ۱۶۰ نفر آزاد. تقریبن ۱۰ درصد افرادی که ممکن‌بود اعدام بشوند، در واقع بی‌گناه بوده‌اند!

سال ۲۰۱۴، تحقیقی با موضوع بررسی میزان خطا در صدور حکم اعدام انجام‌شد که تخمین می‌زد یک نفر از ۲۵ نفری که در صف اعدام قرار می‌گیرند، بی‌گناه است. اگر این تخمین درست باشد، بیش از ۴ نفر از ۱۱۶ نفری که در زندان آریزونا منتظر اجرای حکم‌‌اند ممکن‌است جرمی مرتکب نشده باشند. سیستم قضایی ما ایراد دارد چون هیچ‌کس کامل و بی‌نقص نیست- شاهدان، پلیس، دادستان‌ها و قضات.

 

محکومان به اعدام در حال بازی بسکتبال در زندان آریزونا- فلورانس در ۲۲ نوامبر ۲۰۱۷

 

قرار بود مجازات اعدام برای بدترین‌ها باشد

قاضی ساندرا دِی اُکار در تایید این نکته گفت: ما باید تصدیق‌کنیم تعدادی از متهمان، بی‌گناه به اعدام محکوم شده‌اند.

مسئله‌ی دیگر در رابطه با اعدام‌، صدور حکم خودسر و مطلق دادگاه بر اساس نژاد قربانی و محل وقوع جرم است. اگر قربانی سفیدپوست باشد، احتمال صدور حکم اعدام برای رنگین‌پوستِ متهم به قتل بیشتر می‌شود.

به‌طور مثال، تمایل دادستان‌های شهرستان ماریکوپا برای صدور حکم اعدام بیشتر از سایر شهرستان‌های آریزوناست. متهمانی که از تحصیلات بالاتر برخوردار باشند و یا وضع مالی بهتری داشته باشند، به ندرت محکوم به اعدام می‌شوند.

سال ۱۹۷۶، وقتی دادگاه عالی مجددن با مجازات اعدام موافقت کرد، گمان می‌رفت این حکم فقط برای بدترینِ بدترین پرونده‌ها استفاده شود- چیزی حدود دو درصد موارد.

 

ما بسیار بیشتر از بدترین‌ها را اعدام می‌کنیم

با توجه به نحوه‌ی طرح و اجرای محکومیت‌های سنگین، عملن هر پرونده‌ی قتل عمد واجد شرایط برای دریافت حکم اعدام است. در نتیجه این بدترین بدترین‌ها نیستند که اعدام می‌شوند، در حقیقت ما فقیرترین و کم‌سوادترین آن‌ها را اعدام می‌کنیم.

قاضی گینسبرگ به‌سادگی توضیح می‌دهد: “افرادی که به خوبی و قدرتمند در دادگاه حاضر می‌شوند، حکم اعدام دریافت نمی‌کنند”. حامیان مجازات اعدام معتقداند صدور این حکم برای قاتلین می تواند بازدارنده‌ی افراد از ارتکاب به جرم و جنایت در جامعه باشد. در حالی که تحقیقات و نرخ قتل در ایالت‌هایی با مجازات اعدام خلاف این عقیده را ثابت می‌کنند.

نرخ قتل در ایالت‌هایی که مجاز به اعدام نیستند، همواره پایین‌تر از ایالات با مجازات اعدام است. جنوب آمریکا، که بیش از ۸۰ درصد اعدام‌های ایالات متحده را انجام می‌دهد، دارای بالاترین میزان قتل در میان چهار منطقه است. مجازات اعدام به جای جلوگیری از جرایم خشونت‌آمیز، ممکن‌است مشوق و مروج آن باشد.

 

یک راه بهتر برای ساختار نظام قضایی

نتیجه‌ی مطالعات مربوط به هزینه‌ی مجازات اعدام نشان می‌دهند که هزینه‌ی اعدام بسیار سنگین‌تر از حبس ابد است.

از جامعه می‌توان به شیوه‌ای کم هزینه‌تر محافظت‌کرد. پول ذخیره‌شده می‌تواند برای آموزش جوانان و خدمات پشتیبانی از قربانیان ما هزینه شود. ما می‌توانیم پول را برای معلمان و درمانگران و یا نگهبانان زندان صرف کنیم. با توجه به هزینه‌ها و مسایل مالی، عاقلانه است بدانیم آیا نظام سنگین مجازات اعدام ارزشش را دارد؟

 

 

*دن پیتزمایر مدیر اجرایی یک سازمان مردمی در آریزونا با هدف جایگزینی “زندگی” به جای گزینه اعدام است.

منبع

 

 

 

۴ دیدگاه

  • نیما گفت:

    سلام من فقط نظرم را میگم طبق مشاهداتم هیچ اثباتی برای حرفم ندارم یعنی فقط حس کردم درسته به نظر بنده قاتل از مقتول به خدا نزدیک تر است چون که اگه فرضا من قاتل باشم و تصمیم بگیرم که امشب یکی رو بکشم و کسی رو که میخوام بکشم هیچ سوی پیشینه ای ازش توی ذهنم ندارم . پس من الان یه آدمم که حالا با هر آلت قتاله ای میخوام برم تو خیابون و به طور شانسی یکی رو بکشم ولی به نظر من شانسی نیست و اگه امشب مثلا من بخوام کسی رو بکشم این که قراره کی انتخاب بشه از بین هزاران آدمی که دارن تو خیابون میرن یه دلیل قوی پشتشه که نه من و نه قاضی میفهمه ولی خدا خودش یا جهان یا حالا قدرتی فرا تر از قدرت من میدونه که کی رو بندازه تو ذهنم تا من اون رو به قتل برسونم پس من یه وسیله میشم برای اجرای حکم خدا یا جهان یا یه قدرتی فرا تر از قدرت من

دیدگاهتان را بنویسید