تصاویری از جامعه اشتراکی در راجنیش پورام، باگوان، شیلا و همدستانش تا دستگیری، دادگاه و اخراج از امریکا
بعد از اینکه چند هزار نفر از پیروان راجنیش به اورگون آمدند شهر کوچک و خلوت آنتلوپ دگرگون شد، آنها حتی اسم شهر را به راجنیش تغییر دادند.
لوگوی سانیاسینها روی دیواره سد در Rancho Rajneesh
۱۹۸۷، هواپیمای Convair 240 از خطوط هوایی راجنیش!
فرودگاه، هواپیما و هلیکوپتر اختصاصی بخشی از امکانات مزرعه راجنیش بود. همچنین یک تیم پرواز و دو تیم مهندسی هلیکوپتر نیز در آن مستقر بودند.
وجود چنین مواردی نگرانیها را دامن زد و مقامات را در مورد قانونی بودن فعالیتها در راجنیش پورام به تردید انداخت.
جامعه راجنیشیها سیستم مالی مستقل خود را استفاده میکرد: Rajneesh Currency
با این کارتها هزینههای غذا در کافه و رستوران، گروه درمانی و … پرداخت میشد.
اسم افراد روی کارت دیده میشود: SW مخفف سوامی که پیشوند نام مردان بود و MA پیشوند نام زنان
تشریفات بازدید روزانه باگوان شری راجنیش با رولزرویس، او به ندرت برای صحبت با مریدان یا دریافت هدایا میایستاد.
مریدان پس از دیدار با باگوان جشن و شادی را ادامه میدادند.
اتوبوسهای ویژه حمل و نقل در Rajneeshpuram
مرکز شهر Rajneeshpuram در زمان فستیوال جهانی سالانه
مزارع بودا، یکی از ۱۳ منطقهای که برای فستیوال سالانه مجموعا در آنها ۳۷۰۰ چادر برپا میشد.
نمای هوایی از مرکز شهر، هتل سمت چپ دیده میشود.
هزاران چادر در مزارع Rancho Rajneesh مستقر شده بودند تا در فستیوال سالانه، مریدان را از سراسر دنیا در خود جای دهند، یک رویداد مهم و پولساز!
در مقابل تهدیدها (خودساخته یا حقیقی) نیروی پلیس در راجنیش پورام تشکیل شد که به آنها «نیروهای صلح» می گفتند و به این ترتیب شروع به جمعآوری اسلحه کردند.
یک مرید در لباس گارد امنیت در رنچو راجنیش
ژانویه ۱۹۸۵، نیروهای امنیتی خصوصی توانایی خود را نشان میدهند.
افسرهای امنیتی کومون هم در میان کارهای روزانه زمانی را به مدیتیشن اختصاص میدادند.
شیلا در محافل بسیاری از باگوان، آموزههایش و شیفتگیاش به او سخن میگفت.
شیلا در حال سخنرانی در راجنیش پورام
Photo courtesy Sannyasin Wiki
پیروانی که راجنیش را میپرستیدند.
ماپرم هاسیا (Ma Prem Hasya) متولد ۱۹۳۷ در پاریس در یک خانواده یهودی، در جنگ جهانی دوم پدرش به دست نازیها کشته شد ولی او و مادرش با تظاهر به کاتولیک بودن نجات یافتند.
همسر اول هاسیا بیلیونری از اهالی تنسی و همسر دومش، Al Ruddy تهیه کننده فیلم پدرخوانده بود و دو فرزند داشت. در سال ۱۹۷۷ به سانیاسینها پیوست و پس از رفتن شیلا در سال ۱۹۸۵ تا زمانی که راجنیش به هند برگشت منشی شخصی او بود.
شیلا به همراه سوامی پرم نیرن، یکی از وکلای اصلی تشکیلات که از سانیاسینها بود.
ما آناند پوجا، سوامی پرم نیرن و شیلا در کنفرانس خبری در راجنیش پورام
Photo courtesy Acharya Krishna Teja Dora
شیلا و وکلایش بیرون از دادگاه
جمعآوری کمک برای برگرداندن بیخانمانها!
یک دلار از هر تیشرت که فروخته میشد صرف خرید بلیط اتوبوس برای خروج بیخانمانها از اورگون میشد.
ما شانتی بادرا (Ma Shanti Bhadra)
متولد ۱۹۴۵ در پرت استرالیا، سال ۱۹۷۷ به سانیاسینها پیوست و سال ۱۹۷۸ به آشرام پونه رفت. در طول سالهای حضور در راجنیش پورام صندوقدار بنیاد راجنیش بود تا سپتامبر ۱۹۸۵ که استعفا داد. اکتبر همان سال در آلمان دستگیر شد و به جرم اقدام به قتل سوامی دوراج سه سال به زندان افتاد.
ما یوگا ویدیا (Ma Yoga Vidya) یکی از مدیران ارشد جامعه اشتراکی
ما آناند پوجا (چپ) و ما آناند شیلا (راست) پس از دستگیری
Photo courtesy Tashi Phuntsok
رهبر معنوی، باگوان شری راجنیش، ۳۱ اکتبر ۱۹۸۵ در شارلوت کارولینای شمالی به جرم مهاجرت غیرقانونی دستگیر شد.
«۱۲ روز در امریکا زندانی بودم، یک روز در انگلستان و یک روز در یونان و آن را دوست داشتم! به یک دلیل ساده، چون اصلا تاثیری روی من نداشت، مثل همیشه سعادتمند بودم. این تجربه تایید عظیمی بود که هیچ چیزی نمیتواند سعادت را از من بگیرد.»
راجنیش چهار روز در زندان اوکلاهاما سیتی با نام مستعار دیوید واشنگتن زندانی بود.
گفته میشود که در آن زمان بوسیله تالیوم مسموم شد.
ماگشات راجنیش و شیلا
جشن مردم آنتلوپ برای پس گرفتن شهر!
سلام
اشو بعد از مسترمایند یکی از بهترین هاتون بود اما توی بعضی قسمت ها به نظرم نقص وجود داشت، یکی صحبت درباره اون همه آدمی که مثلا توی شهر راجنیش بودن و بعد از رفتن شیلا و گورو چه بلایی سرشون اومد؟
توی ویدیویی دیدم درباره کشته شدن بیش تر از ۹۰۰ نفرشون با سم توسط یکی از خودشون توضیح میداد، و اینکه اون مستندی که گفتید ساختن رو اگه درست پیدا کرده باشم ۱۵ دقیقه نیست حدود ۶۰ دقیقه است که توی ۴ قسمت ۱۵ دقیقه ای تقسیم شده نمونه اش این ویدیو که قسمت اول هستش:
https://www.youtube.com/watch?v=tNLjDKcadv8
خیلی جالب بود
من وقتی گوش کردم پادکست های شما رو رفتم و تمام فیلم wild wild country تو مدت یک روز کامل دیدم. خیلی عجیب و جالب بود. ممنون از اطلاعات کاملتون.
مرسی که انقدر خوب روایت میکنین و چشم و گوش ملت جوگیر ایران رو باز میکنین تا تک بعدی نباشن
این کلاهبردارا همه جای تاریخ همیشه رسوا هستن
من با گوش دادن این پادکست شباهت زیادی با مجاهدین دیدم. کلا جویه که میگیره گروه تشکیل میدن برای خودشون دین جدید تعریف میکنن، قوانین جدید وضع میکنن، در نهایتشم قهقراست.
گفتید دین جدید تشکیل می دن! یه ریزه فقط یه ریزه خیلی از شماها که روشن شدید فکر کنید یا بخونید ببینید دین قدیمی چطوری تشکیل شده!! ????
دقیقا اینا فکر میکنن همین دین های دیگه زارت از اسمون افتادن! مگه همین دینا چطوری به وجود امدن این همه کشور با دین های مختلف و ارتش های قوی که به جون دنیا افتادن همشون برای سلطه بر بشر قوانین جدید وضع میکنند و حکم صادر میکنند . رنگ لعاب قانونی به کاراشون میدن و برای مردم جا میندازن چی اشتباه چی درسته اتفاقا اشو کاسه کوزه اینا رو داشت بهم میریخت
سلام
عرض ادب
در مورد چهار قسمت مستند اشو که به معرفی یکی از دوستان گوش دادم ضمن خسته نباشید بابت زحماتی که برای تهیه این پادکست کشیدید خدمتتون عرض کنم بهتر بود نقطه نظر شخصی خود رو در روایت ورود نمیدادید . در مکاتب و فرقه های این چنین که در تمارین به ضمیر سوم شخص و یا تفکر بر سوال من کیستم میپردازند علت از بین بردن عزت نفس نمیباشد و دلیل و کاربرد دیگری دارد که نه تنها در مکاتب نو ظهور بلکه در مکاتب قدیمی عرفای ایرانی از جمله مولانا هم پرداخت شده است و برای اظهار نظر در این مورد در غالب پادکست در قالب روایت نه مناظره یا سوال جواب بدون متخصص مربوطه جسارتا اشتباه و گمراه کننده می باشد . این مثال رو عرض کردم من باب اینکه در چنین مضمون هایی رصد و جمع آوری اطلاعات برای تحلیل و درستی یا نادرستی یک عقیده کافی نمی باشد از نظر من شنونده و پیشنهاد میدهم به رفرنس و مطالب صرف خارجی اکتفا نفرمایید . در چنین اظهار نظر جهت دار کمی باید عمیق تر مطالعه بفرمایید و بعد از جمع اوری و تحقیق نیاز به درک و تحلیل بیشتر دارد . روایت در پادکست از جهت شخص راوی و غیر متخصص در زمینه مربوطه شاید نادرست باشد . در ضمن بنده پیرو و طرفدار اشو نیستم .
تشکر
سلام من تازه این اپیزود رو شنیدم. با توجه به اینکه این روزها ویدیو های زیادی از راجنیش به عنوان یک استاد فلسفه و روشن فکر در شبکه های اجتماعی دست به دست میشه بدون اطلاع از پشت پرده واقعی داستان بسیار برام جالب بود،و همچنین برای شخص من به عنوان یک منتقد دین و به شکلی خدا ناباور پنجره تازهای از نوع پدید آمدن یک پیامبر یا قدیس آن هم در زمانهایی که ضبط و ثبت وقایع دقیق و مستند نبوده باز شد. سپاسگزارم.