استرینگ کست یکی از پادکستهای فارسی بود که از همان اولین باری که شنیدمش دوستش داشتم. صدا و لحن و کیفیت پادکست خیلی شبیه به چیزی بود که گوش من پادکستشنو بهش عادت داشت و خیلی از شنیدن چنین چیزی به فارسی کیف کردم. اما ویژگی مهمترش این بود که هویت داشت. هم به عنوان یک پادکست فارسی هویت داشت و هم به عنوان استرینگ کست.
منظورم از هویت داشتن به عنوان پادکست این است که چند دقیقه که از یک اپیزود استرینگ کست را میشنیدی متوجه میشدی که این برنامهی رادیویی نیست. یعنی حتی اگر این اولین بار بود که داشتی پادکستی میشنیدی متوجه میشدی که با یک چیز جدیدی طرفی. چیزی که موضوعش کنجکاوکننده است، محتوایش تازه است و آدمی که داری صدایش را میشنوی شبیه ما حرف میزند بدون اینکه مثل برنامههای رادیویی و تلویزیونی تلاشش برای درآوردن ادای عادی صحبتکردن آزاردهنده بشود. دربارهی اهمیت لحن در پادکست و فرق پادکست و برنامهی رادیویی این نوشته را هم ببینید.
از آن طرف خود پادکست هم هویت داشت و مهمترین نشانهاش به نظرم این بود و هست که نیاز به معرفی هم نداشت و خود سازندهها هم اصرار نداشتند توضیح بدهند چه میکنند. کافی بود چند دقیقه از یکی از اپیزودها را بشنوی و متوجه شوی با چهجور چیزی طرفی. برای همین اگر هم بخواهی به کسی معرفیاش کنی میتوانی پنج دقیقه از یکی از اپیزودها را برایش بگذاری. بر اساس همان پنج دقیقه میشود با تقریب خوبی قضاوت و تصمیمگیری کرد.
چیز دیگری که در این سه سال باعث احترام و علاقهی من به استرینگ شده تماشای نشانههای تلاشهای شاهین و رضاست برای پیدا کردن راههای جدید. پادکست هر چند چندان پدیدهی تازهای نیست اما ادبیات ادارهی پادکست مخصوصاً به عنوان یک کسب و کار هنوز چندان غنی نیست. حتی دربارهی مسائل فنی هم اینطور نیست که راهنماهای جامعی برای پادکستسازها وجود داشته باشد و مرجعی نیست که پادکستساز بتواند جواب سؤالهای پرشمارش را در آن پیدا کند. این تازه وضع پادکستهای انگلیسی زبان است در سال ۲۰۱۸ میلادی. سه سال پیش و برای پادکستهای فارسی عملاً هیچ چیزی وجود نداشت و تقریباً هیچکس با نگاه حرفهای پادکست نمیساخت. قشنگی کار استرینگکستیها این بود که تلاش کردند و آزمایش کردند. من خودم چون به دریا رفتهام کمی از مصیبتهای طوفان خبر دارم. برای همین از فاصلهی دور و بدون اینکه در جریان کارشان باشم تلاش مستمر شاهین و رضا برای پیدا کردن راهحلهای مختلف و امتحان کردن چیزهای جدید را میبینم و از آنها ایده و روحیه میگیرم. فراهمکردن امکان پشتیبانی برای شنوندهها، همکاری با اسپانسرها، اجرای زنده، تولید برنامهی مشارکتی و سفارشی، پادکست جانبی خلاصهی کتاب و چند برنامهی کوچک و بزرگ دیگر نمونهی این تلاشها هستند. نکتهی جالب هم این است که ما تقریباً هیچوقت دربارهی هیچکدام از این ایدهها با هم حرف نزدهایم اما هر دو گاهی با فاصلهی زمانی و گاهی تقریباً همزمان به ایدههای مشابهی فکر کردهایم. البته کمی که فکر کنی شاید طبیعی هم باشد. چنلبی و استرینگ کست سفر هیجانانگیز و لذتبخششان را تقریباً همزمان و از یک منزلگاه شروع کردهاند، نه چندان نقشه و راهنمایی دارند و نه مقصد مشخصی. وسطهای راه گاهی به هم میرسند کمی از چیزهایی که دیدهاند و یادگرفتهاند و نقشههایی که دارند برای هم تعریف میکنند و بعد بلند میشوند و هر کدام راه خودشان را ادامه میدهند تا کی کجا دوباره هم را ببینند.
من از همین حالا لحظهشمار دیدن ایدهی بعدی استرینگکستیها هستم. تولد سهسالگی استرینگ کست برای همهی سازندهها و شنوندههای پادکستهای فارسی، شاهین و رضا و بقیهی بچههای تیم استرینگ مبارک باشد.
علی بندری – آذر ۹۷
سلام. تشکر از این همه پادکستای خوبتون. اگه ممکنه در spotify اکانت بسازید.
بایلام و تشکر من تازه با این اپ اشنا شدم و بسیار لذت بخش هست
همچنین چطور میشه برای پادکست ها کمک مالی کرد؟