Skip to main content

 

هر قتل، شبکه‌ی گسترده‌ای از مردم رو درگیر خودش می‌کنه؛ از شاهدها و مامورهایی که نفر اول سر صحنه‌ی جنایت میان گرفته تا وکلا و هیئت منصفه‌ای که اطلاعات رو بررسی می‌کنن، تا خانواده‌ی قربانیان که باید با پیامدهای اون کنار بیان. هر چقدر که قتل دل‌خراش‌تر باشه، این شبکه پیچیده‌تر می‌شه.

این داستان در یک شهر کوچک اتفاق می‌افته در امریکا. شهر ویکو در ایالت تگزاس. در تابستان سال ۱۹۸۲.

نقطه مرکزی داستان هم  یک جنایت وحشیانه است. برای همین این اپیزودی برای بعضی‌ها ممکنه نامناسب باشه. ازجمله برای بچه‌ها. صحنه‌های خشنی داره

منبع:Texas Monthly

نویسنده: Michael Hall | ترجمه: هدیه کعبی | روایت: علی بندری | تدوین: امید صدیق‌فر | کاور: مجید آب‌پرور

موسیقی تیتراژ: Raining YU

اسپانسر: 

ایران پلتو| سایت ایران پلتو| اینستاگرام ایران پلتو

 پادکست‌های پیشنهادی چنل‌بی

موسیقی‌‌ها از:|  Fesliyan Studio |  Ross Bugden| 

 White Sand | Mattia Cupelli | Noya Sakamata |  Krale

۱۴۸ دیدگاه

  • الميرا گفت:

    از صبح تو سایت منتظرش بودم????????

    • سهیلا شمس گفت:

      سومین اپیزود درباره‌ی اهمال یا به قول شما “چرک‌کاری” سیستم قضایی و پلیسی و هر سه تاش هم تگزاس! ولی من یه سوال جدی دارم. طبق فرضیه‌ی دادستان و پلیس، آقای منیر میاد و آقای اسپنس و برادران ملندز رو اجیر میکنه برای قتل دختر مورد علاقه‌اش و اونا میرن فرد دیگری رو- به اشتباه- همراه با دوستانش میکشن. اما وقتی خود آقای منیر تبرئه میشه، دیگه چرا باید طبق اون فرضیه،اجیر شده‌هایی وجود داشته باشن و همچنان گناهکار باقی بمونن؟! به چه انگیزه‌ای؟! اونم وقتی تبرئه شش هفت سال قبل اعدام اتفاق افتاده. منظورم اینه که تبرئه‌ی آقای منیر از اساس میتونسته علت متهم دونستن این آقایون رو باطل کنه.

      • کیمیا گفت:

        وقتی کسی در دادگاه تبرئه می‌شه به این معنی هست که “گناهش ثابت نشده” نه این که “بی‌گناهیش ثابت شده”. تفاوت ظریفی هست بین این دو. هیچ وقت ثابت نشده که منیر هرگز کسی رو اجیر نکرده بوده و در نتیجه بقیه متهمین نمی‌تونستن اجیر شده باشن. دادگاه فقط نتیجه گیری کرده که مدارک کافی برای محکوم کردن منیر موجود نیست.

      • احمدرضا گفت:

        بحث اینه که متاسفانه اونا اعتراف کردن و مبنای محاکمه اعترافشون هست ولی از نظر دادگاه ممکنه در مورد منیر دروغ گفته باشن

    • سیدمیلاد گفت:

      سلام من نمیتونم دانلود کنم؟؟؟لطفأ راهنماییم کنید

    • الینا گفت:

      من عاشق پادکست هاتونم خیلی خوبن کلی زحمت میکشیم براشون مرسی کلی ماچچچچچچ????????????????

  • ساناز گفت:

    بسیار خوشحالم کرد نوتیفیکیشن این اپیزود

    • آرمین گفت:

      من هم نکته‌ای که سهیلا شمس در کامنت‌ها اشاره کرد رو متوجه نشدم.
      “طبق فرضیه‌ی دادستان و پلیس، آقای منیر میاد و آقای اسپنس و برادران ملندز رو اجیر میکنه برای قتل دختر مورد علاقه‌اش و اونا میرن فرد دیگری رو- به اشتباه- همراه با دوستانش میکشن. اما وقتی خود آقای منیر تبرئه میشه، دیگه چرا باید طبق اون فرضیه،اجیر شده‌هایی وجود داشته باشن و همچنان گناهکار باقی بمونن؟! به چه انگیزه‌ای؟! اونم وقتی تبرئه شش هفت سال قبل اعدام اتفاق افتاده. منظورم اینه که تبرئه‌ی آقای منیر از اساس میتونسته علت متهم دونستن این آقایون رو باطل کنه.”

      • فاطمه گفت:

        مونیر، متهم به “دستور قتل” بود، که نتونتسن این اتهام رو ثابت کنند و از او رفع اتهام شد، ولی اصل قتل سرجاش بود که به نظر سیمونس اون سه نفر قاتل بودند و باید محاکمه می شدند.

  • رضا گفت:

    یعنی روزم عن بود تا دیدم گل علی باز اپیزود داده! دیش دین دیرین دین دین

  • امین گفت:

    به نظر میرسه داستان خوبی باشه امشب میرم تو کارش .

  • احمد گفت:

    درود بر شما و کار قشنگی که دارین خیلی خوب انجامش میدین . موفق باشید .

    • مینا گفت:

      ی سوالی ک ذهنمو مشغول کرده اینکه امریکا همش دم از حقوق بشر و مخالفت با اعدام میزنه ولی این مشکلات تو کشور خودشون بیداد میکنه!واقعا وات د فاز?!
      مرسی از زحماتتون

      • رضا عرب گفت:

        این ادعا ها رو باید زمینی ببینید نه فضایی یعنی اونها هم انسان هستند و جائز به خطا منتها آنها سیستم حکومتی بنا کردن که تونسته نسبت به سیستم های دیگر( در کشورهای دیگه) بهتر عمل بکنه و به مرور زمان اشتباهات رو کمتر کنه و چه بسا چندین بار اشتباه کنند ولی مسیر رو به سمت اصلاح پیش بردند. به عنوان نمونه همین گزارشات روزنامه های مختلف و افشای اطلاعات محرمانه مثلا بعد از ۲۵ سال(مثل nsa). نکته این جاست که فرض کنید آنها هم انسان هستند.ش

      • زهرا گفت:

        ممنون از زحماتتون .خیلی خوب بود

  • نیلوفر عباسپور گفت:

    سلام چنل بی، خیلی دوستتون دارم. نمیدونید چقدر خوشحال شدم تو کانال تلگرام دیدم اپیزود جدیدتون منتشر شده. سریع اومدم گوشش بدم.خیلی هم تیز به دخترخاله هام و دختر داییم پیغام دادم که اونا هم اپیزود جدید رو گوش بدن.
    ممنون از علی بندری و چنل بی

  • Cmin.h_j گفت:

    بچها واقعا دمتون گرم خیلی خوبید…
    خیلی وقته گوش میدم به پادکستتون هرروز بهتر از دیروز
    خیلی ها میگن لحن “علی بندری” یه جوریه
    ولی به نظر من عالیه
    همین که جمله های کتابی رو با لحن مصنوعی نمیخونه باعث شده هنوزم کنجکاو باشم و حوصله ام بشه گوش بدم به داستاناش…
    خدا به صدا و حضور و وجودتون برکت بده
    ???????? دوستون دارم ماچ بهتون

  • مجید گفت:

    منم خوشحال شدم دیدم جدید گذاشتی . اما خط داستانی رو گم کردم مجبورم از اول گوش بدم …

    • امير حسين خاركن گفت:

      بهترین اپیزود چنل بی بود به نظر
      خیلی سعی کرده بودید یه اپیزود بشه
      خیلی غمگین بود
      از صبح تا حالًا ناراحتم و یاد ناعدالتی به زبان آتش و مضنون افتادم
      خدا قوت علی بندری
      خدا قوت تیم چنل بی
      دستتون درد نکنه لذت بردم

  • Marzi گفت:

    من یاد فیلم ماهی و گربه افتادم.
    موزیک‌ها عالی، به‌جا، عالی.
    قتل مادر اسپنس خودش یه دنیایی بود که من امیدوار بودم از اون طریق قاتل اصلی پیدا بشه.
    عجیب بود این اپیزود، عجیب و فوق‌العاده.
    مرسی ازتون

  • سبحان گفت:

    انتظار ها به پایان رسید… اپیزود جدید، داستان جدید، علی بندری جدید ????????

  • احمد گفت:

    فوق العاده بود.ولی واقعا اون شب کنار دریاچه ، چه اتفاقی افتاده بود؟!

    • راضی گفت:

      سلام، خسته نباشید میگم به همه چنل بی ها هنوز اپیزود جدید رو گوش ندادم خیلی خوشحالم که کار جدید روی سایت هست ولی چرا اینقدر دیر من فکر کردم اتفاقی افتاده دنبال یه شماره یا ایمیلی بودم که ببینم چی شده خداروشکر که هنوز هم فعال هستین بازم ممنون ????????

    • راضی گفت:

      اشتباه ریپلی شد

  • سمیرا گفت:

    سرکاری و بی حوصله یهو میبینی داستان جدیدو
    ممنووووووووووونم

  • زیبا گفت:

    موقع شنیدن وقتی دیدم همون اوایل داستان قاتل رو پیدا کردن حدس زدم که مضنون، مضنون واقعی نباشه اما انتظار داشتم که پایان داستان قاتل واقعی پیدا بشه که نشد متاسفانه و من باز دلگیر عدالتی شدم که برقرار نشد-

  • سعید گفت:

    خیلی خوشحال شدم نوتیفیکیشن چنل بی اومد، هنوز این اپیزود رو گوش ندادم.
    بابت تمامی زحمات گروه چنل بی متشکرم.

  • عمو کیوان گفت:

    پسرم صبح که بیدار میشه میپرسه پادکست جدید نیومد؟
    ظهر که از مدرسه برمیگرده میپرسه پادکست جدید نیومد؟
    خلاصه کچل کرده مارو.
    آقای بندری من حاضرم بیام کمک زودتر پادکست های جدید تولید کنی مردم چشم انتظارن برادر ????

  • امیر حصین گفت:

    با سلام خدمت تمام عوامل زحمت کش چنل بی
    مخصوصا آقای علی بندری با اون صدا و لحن عالی .

    من این اپیزود رو گوش دادم و خیلی ناراحت شدم … خیلی اپیزود غمگینی بود به نظرم .. و متاسفانه پایان خوبی هم نداشت .
    من میخواستم از آقای علی بندری خواهش کنم اگر باز هم در مورد این پرونده و اون کتابی ک قرار بود اون خبرنگاره چاپ کنه اطلاعات
    جدیدی به دست آوردن حتما و حتما روی سایت قرار بدن که ما هم درر جریانش قرار بگیریم .
    بازم خیلی ممنون از پاکست خوبتون .

  • Uio گفت:

    عالی عالی عالی

    • حامد گفت:

      سلام
      این که مادر اسپنس (خانم وایت) چرا کشته شد و ارتباط قاتل واقعی‌ش (گمونم هارپر) با ماجرای دریاچه رو توضیح ندادی یا من متوجه نشدم.
      یادمه گفتی مادر اسپنس خودشم تحقیقاتی داشته میکرده و تهدید هم شده بوده، قاتلشم از روی اسپرم گرفتن. این که قاتل کی بود و ارتباطش با قتل‌های اصلی چی بود مبهمه برام.

    • آرش گفت:

      باسلام و خسته نباشید به چنل بی
      در۱ساعت و ۱۶دقیقه و ۲۳ ثانیه گفتید “…همه مدارک رو میجوریدن…”.این واژه. ” جوریدن ” یعنی چی؟فارسیه؟تو زبان کردی و لکی به معنای جستجو کردن استفاده میشه.ولی تو فارسی نشنیده بودم.از نظر دستوری درسته؟!

  • حسین کیانی گفت:

    علی بندی عزیز، سپاس‌گذارم ازت. این بهترین پادکستی بود که شنیدم. خیلی خیلی از تو و تیمت تشکر می‌کنم بابات تمام زحماتی که می‌کشید. همچنین بسیار غمناک بود. یک اثر شنیداری یا توصویری باید این چنین اثرگذار باشه. بازم ممنونم.

  • اف گفت:

    منم دقیقا برای گوش دادن به پادکست مراسم دارم.. اصلا هم زمان های مرده گوش نمیدم. در واقع زنده ترین زمان من وقتی هست که قراره یه پادکست جدید گوش بدم و همیشه هم زیر پتو خیلی خیلی کیف داره. اگه طولانی باشه بعضی وقتها خوابم میره و مجبورم از اول گوش بدم ممنون علی بندری…

  • امین گفت:

    آقا مرسی بعد از چند تا اپیزود معمولی یه اپیزود خوب بیرون دادید. من خودم به شخصه عاشق داستانهای جنایی هستم چه کتاب باشه چه فیلم چه سریال چه مستند و بهتون پیشنهاد میکنم مستند به شدت هیجان انگیز و وحشتناک خوب نتفلیکس رو e vil genius ببینید چهار قسمتی هست همه زیرنویس تا حالا سه بار دیدمش گفتم شما هم از دستش ندید البته بعد از مستند سریالی making a murderer بهترین سریال مستندی که دیدم همینe vil genius هست یه قسمت کوتاه از تیتراژ گذاشتم تو اینستاگرام.https://www.instagram.com/p/BtpEVVfBjJX/?utm_source=ig_web_copy_link

  • احسان گفت:

    ساعت ۳ صبح بیدار شدم دیدم پادکست جدید اومده.
    همونجا زیر پتو تو دل شب گوش کردم، لذتی داشت. تا به حال همیشه چنل‌بی رو تو جاده گوش میکردم و بشدت مسیر کوتاه میشد. اولین بار بود که جایی بغیر از جاده و تو ماشین گوش کردم.
    البته مشابه دو اپیزود قبلی که گوش کرده بودم یعنی «مظنون» و «به زبان آتش» بود. اپیزود مظنون هم خیلی قشنگ بود و منو خیلی به فکر فرو برد.

    دردناک اینکه آخرش معلوم نشد اون شب کنار دریاچه چه اتفاقی افتاده،
    و برخلاف قولی که سیمونس در گوش مقتولین داده بود، پرونده حل نشده باقی موند و قاتل یا قاتلین کارشون بدون پاسخ موند.
    الان هم معلوم نیست دگه زندن هنوز یا مرده…

  • احسان گفت:

    آقای بندری، طبق توصیه‌ای که کرده بودید که پادکست فارسی رو به اطرافیان معرفی کنیم،
    صبح رفتم شرکت به همکارم گفت پادکست هم گوش می‌دی؟
    نه گذاشت،‌ نه برداشت، هنوز حرفم تموم نشده گفت «چنل‌بی؟؟» 😐

    ناگفته نماند که تو شرکت قبلی هم صدای همکارا رو تو اتاق بقلی می‌شنیدم که از چنل‌بی و اعتیادآور بودن صدای آقای بندری صحبت می‌کردن.

  • لیموترش گفت:

    حقیقتا من چنل بی رو با اپیزود هایی مثل داستان معدنچی های شیلی و رد فالکون و .. بیشتر دوست دارم!
    حتی تو این تم واقعا مظنون و به زبان آتش خیلی بهتر بود!
    حدود ۲ساعت کار پر زحمت و با کیفیت برای داستان نه چندان عالی ..
    این چندتا کار آخر بشدت اختلاف داره با کارهای حتی آماتور اولیه ..
    این که محوریت کارا از هیجان و ناب بودن و متفاوت بودن به صرفا جنایت و خشونت تبدیل شده رو شخصا نمیپسندم ..

  • فریبا گفت:

    بعد مدتها یک ایپزود جوندار و پرمایه
    ممنون از همگی بچه های چنل بی❤❤

    (عدالت همیشه بر روی دوش فقرا سوار است)

  • الهام گفت:

    عالی و بسیار متاثر کننده. همیشه بعد از گوش کردن اپیزودها چند دقیقه تو بهت و شوکم. دمتون گرم تیم چنل بی. جایگاه چنل بی بین همه پادکست ها متفاوته

  • علی گفت:

    سلام خیلی بهتر از پادکست قبلی بود من همه پادکستای کانال بی رو گوش دادم و با اختلاف زیاد بدترین داستان تعلق میگیره به جنتلمن کلا تو تم سرقت داستان مکتب تورین از همه بهتر بود.ولی کماکان با اختلاف زیاد بهترین داستان کانال بی مستر مایند هست از نظر من

  • Cmin.h_j گفت:

    #لطفااااااااااا و #خواهشا این متن رو بخونید و جدی بگیرید…
    همونطوری که خودتون اخر این اپیزود اشاره کردید هرکسی یک زمانی پادکست گوش میده
    و خب برای من به عنوان یک دانشجو که همیشه تمام رفت و آمدهام با وسایل پرسرو صدای حمل و نقل عمومیه
    شنیدن صدای شما گاهی خیلی سخت میشه
    با هندزفری و صدای روی ماکسیمم هم نمیشه توی اتوبوس شنید صدای شما رو
    “اگر ممکنه لطفا صدای اپیزودها رو بیشتر کنید”

    • سامورایی گفت:

      نه اتفاقا چندتا اپیزود جناب بندری تن صدارو و برده بودن بالا آزار دهنده شده بود پادکست این اپیزود خدارو شکر
      مشکل حل شد .صدای آقای بندری با همون لحن آروم گیراتر و دلنشین تر هست .شمام میتونی سر کلاس گوش کنییپ آخرش که باس بری تو اسنپ یا منشی بشی چرا مارو میخوای اذیت کنی .

    • Sara گفت:

      شما یا مشکلت از هندفریتونه،یا باید یه شست و شوی گوش برید،احتمالا گوشتون سنگین شده،چون واقعا همچین چیزی نیست.

  • الیکا گفت:

    خعیلی عمیق و جالب بود
    بینهایت مرسی برای این پادکست عالی

  • راضی گفت:

    سلام دوستان کسی میتونه بهم کمک کنه موسیقی هارو پیدا کنم هر چی گشتم پیدا نکردم، ممنون میشم کمکم کنید

  • مهسا گفت:

    میشه لطفا بفرمایید جرا اینقدر طولانی شده فاصله ی اپیزود هایی که جدید میخواید بگزارید؟هر بار ما چندین هفته باید منتظر باشیم اگه ممکنه لطفا تاریخ نشر اپیزود بعدی رو تو هر اپیزود بفرمایید

  • Marzi گفت:

    یه فیلم از این ماجرا ساختن به اسم:
    Sworn to vengeance

  • آشنا گفت:

    آقای بندری از تلاش شما و همکارانتان در حوزه ارتقای فرهنگ تشکر میکنم.

  • مهناز گفت:

    سلام
    خدا قوت
    خیلی خوشحالم که صدای ارامبخش شما رو میشنوم
    عالی بود هر چند که دلخراش بود. اقای علی بندری انشاالله خودتون و همکاراتون همیشه موفق و موید باشید.

  • Marzi گفت:

    یه ویدیو مربوط به این داستان هم توی یوتیوب پیدا کردم:
    https://youtu.be/ml0Ka7SSpiU

  • ابراهیم گفت:

    پایان باز کار نکنید بابا.
    خیلی رو مخه.
    ممنون

  • یه بنده خدا گفت:

    خیلی خوب بود. خسته نباشید.
    اگه مایل بودید درباره فردیناندو نیکولا ساکو و بارتولومیئو وانزتی هم پادکست تولید کنید.

  • حسین س. گفت:

    سلام و دستمریزاد به شما آقای بندری و همه دوستان و عوامل چنل بی که زحمت میکشین و این پادکست های سرگرم کننده و جذاب رو تولید میکنین که شخصا باید بگم خودم به نوعی معتاد شدم و غیر ممکنه در طول روز در مسیر منزل و محل کار و یا قبل از خواب! به پادکست های شما (چه چنل بی و چه بی پلاس) گوش ندم.
    اولین بارِ که نظر میدم و خواستم تشکر کنم از کار خوب شما، همینطور بخاطر انتخاب باسلیقه و بجای موسیقی پادکست ها ممنونم. بتازگی با کارهای شما آشناشدم و بیصبرانه منتظرم تا در برنامه زنده سال بعد اگه عمری باقی بود شرکت کنم.

  • hamid گفت:

    خسته نباشید میگم به تیم چنل بی عجب اپیزودی بود دمتون گرم

  • saeed گفت:

    عااالی بود…خداقوت

  • سارا گفت:

    سلام
    مرسی برای پادکست خوبی که دارین.اگه ممکنه در مورد ملاله یوسف زی هم کار کنین.

  • سلام خدمت تیم حرفه ای چنل بی،
    خیلی خیلی خوشحالم که بعد چند تا اپیزود معمولی ، باز با یه اپیزود چالشی اون حس تعلیق و کنجکاوی رو تو طرفدارا برانگیختید ،
    باز رفتید به اوج!
    دریاچه عالی بود…

  • Sara گفت:

    چنل بی رو دوس دارم به خاطر جزئیات روایتاش،که خیلی خیلی مهمه،اونم برای ما که همیشه کلیت ماجراهارو دیدیم و شنیدیم و قضاوت کردیم،دوسش دارم برای اینکه دیدگاه جدیدی نسبت به خیلی از مسائل بهم داده،مثل تجربه ی خوندن یه کتاب یا دیدن یه فیلم خوب میمونه.
    پادکست دریاچه ام جزو پادکستای شنیدنیه????

  • مینا.صاد گفت:

    خوب بود ولی اوجِ چنل بی همچنان ب زبان آتشه

  • مهدی سهل البیع گفت:

    نمیدونم۰۰۰۰اگه من بودم زیر بار نمیرفتم۰۰حتی اگه اعدام میشدم۰۰۰اگه کاری نکرده بودم

  • سارگل گفت:

    بی نهایت عالی بود … تا آخر پیگیر بودم بدون خستگی گوش دادم . همچنان غمگینم چرا قاتل واقعی رو کسی دنبالش نبود . خب اینا نکشتن . پس کی کشته ؟؟؟!!!

  • Namira گفت:

    یه هزارتوی مبهم و پیچیده از قتل و اتهام و وظیفه شناسی و انتقام و..
    عجب ملقمه ی خطرناکی ست این انسان.

  • محمد حسن نثاری.. از تهران گفت:

    عرض ادب و احترام خدمت تهیه کننده گان و آقای علی بندری،تمامی اپیزودهای شما را چندین بار گوش کردم. زحمات زیادی کشیده می‌شود تا بنده و دیگر دوستان هم داستان واقعی گوش کنیم هم به اطلاعات عمومی مان اضافه شود.از آنجا که تمامی سعیتان را می‌کنید که ترجمه‌های درست و قابل استفاده به شنونده بدهیددر رابطه با اپیزود پانزدهم عرض کنم پانصد پوند برابر است با دویست و بیست کیلو . هر پوند چهار صد و پنجاه گرم است.با تشکر از زحمات زیادی که متحمل میشوید.(نثاری).

  • ساناز گفت:

    خسته نباشید میگم واقعا فوق العاده بود و لذت بردم

  • پروانه جندقیان گفت:

    سلام
    خسته نباشید آقای بندری
    فوق العاده بود این پادکست، چنل بی انگار دوباره جون گرفت.

  • حمزه گفت:

    از اون پادکست های خیلی خوبتون بود.
    کیفیت پادکست دیگه خیلی رفته بالا به حدی که آدم احساس میکنه واقعا دیگه نیاز نیست کیفیت بره بالاتر

  • Iman گفت:

    اینقدر عجیب بود برام رفتم پرونده ی ثبت شده ی (david wayne spence ) تو یه سایتی که پرونده قاتل ها رو اپلود میکنه خوندم
    .
    .
    .
    عالی بود

  • حنیف گفت:

    واقعاً اعصابت میریزه بهم از اینکه می‌بینی و می‌شنوی وقتی پای جون آدما هم وسطه، بازم یه عده‌ای ساده و دم‌دست‌ترین راه رو برای پیداکردن مجرم یا مقصر انتخاب می‌کنن.
    اتفاقاً دیشب هم فیلم trial by fire رو که داستانش رو از همین جا شنیده بودم دیدم.
    Life is unfair, just as Texas is

  • مسعود مختاری گفت:

    ویلیام تاد ویلینگهام مجرم نبود و کشته شد… مایکل مورتون مجرم نبود و تبرئه شد… اسپنس و برادران ملندز رو کسی نمیدونه و در مظلومیت کشته شدند یا از دنیا رفتند…
    اینا همه اش یه معنی داره… دنیا جای مزخرفیه….

    • مسعود مختاری گفت:

      تصحیح: کامرون تاد ویلینگهام

    • محمد گفت:

      دنیا اگر یه دنیای دیگه پشتش نباشه صد در صد مزخرفه هم لذت هاش و هم عذاب هاش بالاخره باید یه جایی جواب همه کارها رو ببینیم.
      این پادکست هارو گوش دادم اول حال شما رو داشتم بعد که بیشتر فکر کردم به وجود خدا و دنیای دیگه بیشتر معتقد شدم.

  • نیما مبرقعی گفت:

    علی بندری عزیز مثل همیشه عالی بود،خسته نباشی.

  • وحید گفت:

    خیلی عالی بود . ای کاش میشد زود به زود قسمت های جدید رو منتشر کنید. خیلی بین انتشار پادکستاتون فاصله هست. نزدیک به یک ماه . به هر حال معرکه هست بی نظیره فوق العاده است دیگه نمیدونم چجور توصیف کنم پادکست های کانال بی رو

  • الهام گفت:

    خیلی خیلی خسته نباشید، واقعا چه روزهایی رو با شما و پادکستتون من گذروندم و لذت بردم.

  • آرش گفت:

    باسلام و خسته نباشید به چنل بی

    در۱ساعت و ۱۶دقیقه و ۲۳ ثانیه گفتید “…همه مدارک رو میجوریدن…”.این واژه. ” جوریدن ” یعنی چی؟فارسیه؟تو زبان کردی و لکی به معنای جستجو کردن استفاده میشه.ولی تو فارسی نشنیده بودم.از نظر دستوری درسته؟!

  • محمدرضا گفت:

    کیفیت پادکستتون تو این دوتای آخر خیلی افت کرده ، آدم را سردرگم میکنه

  • فرزانه گفت:

    موقع شنیدن این پادکست ها، همش یاد فرایند و سیستم کاری اشون می افتم. چه زیرساختی رو از قدیم درست کردن که همه به همه چیز میتونن دسترسی داشته باشن و هیچ کس نمیگه به تو چه! تو چه کاره ای! شفافیت و انتشار آزاد اطلاعات

    زیرساخت هایی که تو ایران نداریم و قوه قضائیه هنوز دخالت و پیگیری غیر رو نمیپذیره و میگه به تو چه!

  • مهدی گفت:

    عالی بود ممنون
    ولی جناب بندری تورو خدا جای کلمه اعتراف در خصوص متهم یا مجرم از کلمه اقرار یا اقاریر (جمع مکسر اقرار )استفاده کنید .
    سپاس

  • محمد گفت:

    سلام متاسفانه کیفیت پادکستها به جای سعودی بودن رو به نزوله
    لطفا موضوعات بهتری رو همانند موضوعات پادکستهای قبلی ارائه بدین

    از اون روند داستانهای معمایی و هیجان کارهای حساب شده و هوشمندانه به سمت بیان جزئیات پرونده های مملو از خون رفتین
    شاید باقی دوستان بپسندن ولی من به شخصه نپسندیدم حتی نصفه ولش کردم و تا اخر گوش ندادم

    در مجموع باز هم تشکر به خاطر تلاشهاتون

  • پویا گفت:

    داستان بدی نبود ولی تکراری بود داستان مثل به زبان آتش و مظنون با این تفاوت که تهش مشخص نبود .ولی خیلی بهتر از اپیزودهای قبلیتون بود بعد مظنون فک میکردم دیگه چنل بی ارزش گوش دادن نداره ولی با این اپیزود یکم دلگرممون کردید.

  • پویا گفت:

    یه خسته نباشید سفت و محکم باید به مترجم گفت نود درصد زحمت رو دوش هدیه خانومه .ممنونیم ازتون .

  • محمد گفت:

    بعد از گوش دادن به اپیزود رفتم سرچ کردم و عکس های دو دختر و اسپنس رو دیدم، هیچوقت اون حالی که داشتم رو فراموش نمی کنم، داستان تلخ زندگی اسپنس و عکس مظلومانه ای که ازش تو اینترنت هست واقعا تحت تاثیرم قرار داد. بعد میدونم حتی اگر فیلم ی از روش ساخته می شد و میدیدم در این ابعاد تاثیر گذار می بود.

  • عارف گفت:

    فردریک کارشو کامل کرده بود وشاید قاتل رو هم پیدا کرده مثلا میتونه همون کشیشه رابرت فرو یا یه کارتل مواد مخدر باشه.
    اما توسط آدمکشهای زیر دست کارتل یا پاپ که همه جا میگرده جنایات کشیش هارو تطهیر میکنه تهدید به مرگ شده.
    اونم که به سازمانهای جنایی آشناست؛ همونطور که خودشم اعتراف کرد از کشته شدن بخاطر این موضوع واقعا ترسیده؛ تحقیقاتشو کامل نمیکنه و همه رو سر میدوونه و در این بین از راه پول جمع کردن برای آزمایشات دی ان ای و تکمیل کتاب پول جمع میکنه ولی شاید میخواد قبل از مرگ، کتاب تکمیل شده رو منتشر کنه!
    پ ن: تو یکی از اپیزودها یه خانومی همه مضنونین که احتمال اعدام شدن داشتنو ترقیب میکرد که اعتراف کنن و به حبس ابد قناعت کنن. این خانوم نقش غیر مستقیم و مهمی در منحرف کردن پرونده و مرگ اسپنسر داره.
    پ ن دوم: من کاراگاه سیمونز نیستم!

  • آناهیتا طاهری گفت:

    عالی بود اگرچه من تا آخر داستان منتظر بودم ببینم واقعا کی اون سه تا بچه رو کشته و معلوم هم نشد یا اینکه واقعا سیمونز انگیزه اش چی بوده از این پرونده سازی… من حدسم اینه که قتل بر اثر درگیری و به خاطر مواد مخدر بوده…

  • Raha گفت:

    چنل بی عاشقتم، علی بندری عاشقتم ، همتون خیلیییییییی خوبییییییین ، دمتون گرم، همیشه پابرجا، من به هر کی میرسم چنل بی رو معرفی میکنم و کلی ازش تعریف میکنم و حتما براشون لینک میفرستم، خیلی دوستتون دارم، مرسی هستید.????????????????????????????????????????

  • نیلوفر گفت:

    وااای چقدر غمگین بود :/

  • Nabi A. Dastaran گفت:

    سلام

    عکس ها و فیلمهایی اضافه که در اپیزودهای مختلف میگید میذارم تو وبلاگ نتونستم پیدا کنم.
    در خود سایت میرم تو بخش اپیزودها و نمیتونم پیدا کنم. تو گوگل سرچ کردم وب لاگ چنل بی و وارد بلاگ شدم ولی تنها مطالبی که پیدا کردم راجع به ساخت وب لاگ بود. همین مشکل را در بی پلاس هم دارم. لطفا راهنمایی کنید. (مثلا اپیزود ۱۱ – برف ) یا اپیزود سریالی مستر مایند

  • حسین کاری گفت:

    آقای بندری، این همه استعداد و توانایی در عرضه یک محصول کم نظیر (شاید بی نظیر) رو قبلا فقط در عادل فردوسی پور دیده بودم.
    البته که ایشان خود را فرزند سازمان صدا و سیما می دانست و همین فرزندخواندگی در نهایت کل استعداد و توانایی را به بیراهه برد.
    امیدوارم تا انتها مستقل و توانمند و پرانرژی بمانید.

  • ویدا گفت:

    یاد ریحانه جباری افتادم

  • عاطفه گفت:

    یه جایی هست علی بندری می گه ۲۰۱۳، بعد می گه عه ببین ۲۰۱۳ شدها، من حتم دارم همون موقع خیلی ها گفتن خداا ۲۰۱۳ شده ها! یا اونجا اون آخرش که می گه همه هم مردن، جداً قبل گفتن علی بندری حتما خیلی از ما گفتیم ای بابا همه شونم که مردن

  • زهره گفت:

    ممنون از اقای بندری و دوستانشون برای تهیه و اجرای زیبای اپیزودها

  • جعفر گفت:

    حیف این داستان که پایانش باز بود. صدای آقای بندری تو این پادکست خیلی عالی بود یعنی فوق العاده تن مناسب و گیرا داشت. و کلا سطح کیفیت پادکست از قبلی ها بالاتر بود از همه جهت

  • با سلام
    من از بعضی پادکستهای شما خوشم اومده ولی با اکثراونها نمیتونم ارتباط برقرار کنم. شخصیت ها و فضای داستان و … برام غیر قابل باور و عجیب و بیگانه است. البته شاید به دلیل محدودیت های ذهنی من باشه. پیشنهاد میکنم روایتهای ایرانی یا حداقل شرقی را هم به پاد کست ها اضافه کنید و داستانهایی نقل کنید که بشه باهاش ارتباط برقرار کرد و یا ربطی به دغدغه های اکثریت جامعه ایران داشته باشه.

  • نسا گفت:

    سلام جناب بندری
    اصلا باورم نمیشه حدود ۲ ساعت داشتم گوش میدادم به این ماجرا
    من ۲ ساعت وقت گذاشتم اما مطمئنم که شما خیلی بیشتر ازینا وقت گذاشتین برای تولید این پادکست.

    موفق باشید

  • علی گفت:

    سلام جناب بندری
    خسته نباشی
    آقا ۱۴ آذر شد نمیخوای اپیزود جدید بزاری..خسته شدیم بس چک کردیم..

  • آیدا گفت:

    همیشه فکر میکرد بیگناه پای چوبه دار میره و سرش بالای دار نمیره حتی اونجا که داشتن اسپنسر رو میکشتن منتظر بودم عدالت خودش رو نشون بده
    چقدررررررررررررررررر غمگین شدم و منتظرم واقعیت موندم تا انتهای پادکست اما …… معلوم نیست واقعا قاتل کیه

  • Davood گفت:

    Dear Ali Bandari, the episode about killings in Waco was great. I thank you for it, and like it that you are trying to show us that in other countries law and order will win at last.

  • آزاده گفت:

    علی بندری عزیز
    من همیشه از شنیدن صدای گرم و انتخابهای عالیت برای پادکست لذت بردم.
    اما شروع این اپیزود حال دیگه ای داشت. تو همه چیز رو بهتر و قشنگتر روایت میکنی. مرسی حواست به گذشته و حال آینده هست… امیدوارم آرزوت برآورده بشه❣️

  • فرناز گفت:

    من فکر می کنم سیمون قاتل بوده. پلیس روانی توً امریکا زیاد هست و به احتمال زیاد خودش اون ها را کشته و چون پلیس بوده مراقب بوده مدرکی به جا نگذاره. در امریکا پلیس خیلی نا عادلانه رفتار می کنه.

  • آنه با موهای مشکی گفت:

    هیچکس نمیتونه بگه کی از چی خبر داره ….این دیالوگی از سریال یادآوری بود که در جواب سوال آخر اپیزود یادم اومد.چه رازهایی که آدم ها با خودشون به گور می برن …

  • حمید گفت:

    وقتی اپیزدهای اول چنل بی رو با اپیزدهای انتهایی مقایسه میکنم واقعا به تبحر و تخصص روز افزون اقای بندری پی میبرم .
    از جانبی هم خیالم راحته که این صدا یعنی صدای آقای علی بندری رو اگه ایشون کار رو ادامه بدن قرار سالها بشنوم و لذت ببرم .
    موفقیت بیش از پیش رو برای علی بندری و تیم پادکست بی پلاس و چنل بی ارزو میکنم

  • شهزاد گفت:

    فایل نه پخش میشه نه دانلود
    فایل های دیگه رو میتونم بگیرم
    این یکی اینطوری ????

  • محسن گفت:

    لطفا حجم پادکستها رو کمتر کنید
    مثلا ۲۲ kb خوبه چون با این حجم و اینترنت گرون سخت برای ما
    ممنون عزیزان

  • گیتا گفت:

    سلام چرا play نمیشه هر چی میزنم؟

  • AA گفت:

    بالاخره گوشش دادم.
    جالب بود، ولی یه تیکه هاییش نیاز به توضیح و توجیه بیشتر داشت. ولی من چون دوستت دارم با خودم میگفتم، خب آها لابد اون جوری بوده که اینجوری شده… خودم جمعش میکردم . LOL
    دمت گرم. منتظرم یه وقتی ول بشم برم اپیزود ۶۰ رو گوش بدم

  • محسن گفت:

    سلام و خسته نباشید به اقای بندری و دوستانشون در چنل بی.تقریبا از مشتریای اولیه چنل بی هستم و از طریق خانمم اشنا شدم.اقای بندری،تو سفرهایی که با خانمم میریم یکی از همسفرهای ما هستی. بالاخره هر کاری صعود و فرود داره ولی در مجموع بسیار بسیار عالی هست و بابت این تبریک میگم بهتون.شاید اگر نبود پادکست ها و داستانهای شما،۱۶-۱۷ ساعت رانندگی تو روز برام غیر ممکن بود.میتونم از پادکست های عالیتون به سفر به قطب جنوب،اون داستان کودتا در یکی‌ از کشورهای امریکای مرکزی ، دریاچه و …. اشاره کنم. عالی بود.فقط داستان جنتلمن خیلی بنظرم سطحش پایین بود و جذابیت نداشت. جزء کارای ضعیف بود.
    امیدوارم موفق باشید????????????

  • پری گفت:

    سلام
    خسته نباشید همه‌ی چنل بی‌ها
    باتوجه به اپیزودهای فراوانی که درمورد عدم وجود عدالت قضایی و اشتباهات دادرسی در امریکا توی پادکست‌تون بهش پرداختین
    دیگه فکر می‌کنم درین مورد دچار وسواسیت شدین و چه‌بسا کلیدواژه جستجوی‌تون هم همین باشه
    بیشتر از یه کم تکراری و خسته کننده شده متاسفانه
    اما به هرحال دم‌تون گرم پادکست برای شماست

  • امیر هوشمند گفت:

    من جدا به این وضعیت اعتراض دارم
    تازه آشنا شدم باهاتون و تقریبا توی دو هفته همه رو جویدم و شنیدم و حظ کردم. سر کار، توی ماشین، موقع خواب، فیلم، سریال همه چی تعطیل و فقط شنیدن شما.
    تا اینجاش مشکلی نیست، الان که تموم شد جدا باید چه کنم؟
    واقعا باید منتظر بمونم تا بعدی؟ انصافه عایا؟؟؟!!!

  • مسعود گفت:

    عکسهای مقتولین رو دیدم چقدر ذهنم درگیر شد ، داستان عجیبی بود.

  • Evilyn گفت:

    داستان جالبی بود ولی مزخرف تموم شد. درواقع اصلا تموم نشد.
    به نظر من باید دوباره پرونده‌ش باز بشه، قبل از اینکه بقیه‌ی شاهدا و مظنونین بمیرن.
    این سیمونزم یجورایی دوقطبی به نظر میاد. از همون اول اپیزود که در گوش جنازه‌ها حرف میزنه مشخصه. ظن زیادی بهش میره.
    ممنونم از علی بندری عزیز. این اپیزود ذهنمونو به چالش کشید.

  • محمدرضا نرگسی گفت:

    این داستان برای من یه حالت غم انگیزی به صورت پشت زمینه ایجاد می کنه …
    منو شدیدا به فکر فرو میبره !
    چند نفر از ما کسی رو داریم، شانس اینو داریم که کسی رو ملاقات کنیم که اگر
    زمانی علیه مون شواهدی ساختند، ازمون دفاع کنه … بیفته دنبال اینکه بی گناهی
    مون رو اثبات کنه ؟
    کسی هست سی سال دنبال کارامون باشه؟
    سی چیه ؟ سه سال ؟ سه ماه ؟ اصن سه هفته ؟

    من همواره بیم این رو داشتم و دارم که اگر یه روزی بی گناه بودم و علیه م پرونده سازی
    شد چکار کنم ؟
    چطور بی گناهی م رو ثابت کنم ؟

    یه چیز دیگه هم می خوام بگم اما می ترسم متهمم کنید … اما خدایی تو کشور خودمون
    این تیپ آدم ها که عاشق کشف حقیقت باشند چقدر هست ؟
    عاشق کار شون باشند ( به عنوان خبرنگار یا وکیل) چقدر هست؟
    جامعه ی ما چنین افرادی تربیت نکرده و این خطرناکه …
    خیلی خطرناکه مردمی که خودشونو دین دار می دونند و دروغ گو رو دشمن خدا می دونند
    تا این حد رخوت نشون بدن به کشف حقیقت و اصلا حقیقت ماجرا تا این حد براشون
    بی اهمیت باشه … به هر حال پای جون یک انسان در میون عه …

    نمی خوام سیاسی ش کنم اما بخشی از این بی تفاوتی ما ناشی از …………
    آقا بگذریم… واقعا این داستان به قدری غم انگیز هست که کلمات از ذهنم خارج نمی شن

  • امید گفت:

    فقط میتونم صمیمانه از شما تشکر کنم و بگم دست مریزاد

  • احمر گفت:

    ممنون چنل بی
    سپاس از سعی و تلاش قشنگتون????????????
    روایت های جالب شنیدنی از اتفاقهای همیشگی
    زاویه دید آدم عوض می‌کنه و حظ (حض،حز)برنده????????????

  • شهروز گفت:

    آقا علیِ بندری!
    بسیار جذاب بود
    من به پیشنهاد خانومم با این سایت آشنا شدم و این اولین اپیزودی بود که گوش دادم
    به شدت مجذوب نوع روایت گری شما شدم. صدای گرم و دل نشین و نسبتا رازآلودی دارین. موسیقی پس زمینه با حال و هوای اسرارآمیز، ای کاش با ولوم خیلی کم کار بشه موقع روایت ماجرا؛ به نظرم به هر چه بیشتر جذب شدن شنونده و غرق شدنش در فضای روایت خیلی کمک می کنه. با این که طولانی بود ولی اصلا خسته کننده نبود. در یک کلام، تجربه ای کم نظیر و جذاب بود

  • رامین گفت:

    با سلام – اجرا بسیار عالی و یقینا افرادی هم که با شما (آقای بندری) همکاری میکنند کارشون بسیار عالی انجام میدن که نتیجه کار اینقدر جذاب از کار درمیاد. و اما از میانه داستان که متوجه شدم اسپنس گناهکار نبوده همیشه این سئوال در ذهنم تکرا میشد که بنابراین جنایت کنار دریاچه کار کی بوده و با جه انگیزه ای …

  • Mahsa گفت:

    من تو همه داستان ها مادر ها رو میبینم مادر مقتول و حتی مادرهای قاتل ها که دنبال ثابت کردن بی گناهی بچه هاشون هستن ! طفلی مادر ها

  • پریسا گفت:

    سلام. من شیفته پادکست های شما و نحوه تعریف کردن تون شدم… یه جوری که کل این هفته موقع کار کردن صداتون همراهم بود…اخرین هفته ی خرداده، من خیلی خوب نیستم اما گوش کردن به پادکست شما برای دقایقی ذهنم رو از آنچه که گذشته بر من دور میکنه… ازتون ممنونم

  • Fard گفت:

    سلام
    داستان جالبی بود و وقتی گوش دادم یادم اومد یکی دو سال بیش فیلمی با همین موضوع دیده بودم ولی اسکس رو اصلا یادم نمیاد. حتی یادمه که یکی از مقتولین با کشیشی تماس داشت و سوال اون هم رفتن ولی معلوم شد بی گناهه. خیلی مطابقت داشت با پادکست. کسی میدونه اسم فیلم چی بود؟

  • سوگل گفت:

    علی جان مثل همیسه لحن شما ماجرا را زیبا تر کرد
    مرسی که هستی و دقایق مارو پر میکنی????????????????????????????????????????????????????

  • مینا گفت:

    یکی از ناراحت کننده ترین ها بود ???? حس میکنم یه چیزی رو قلبم سنگینی میکنه

  • محمد گفت:

    پس از دو سال از انتشار من دارم دیدگاه می‌گذارم، امیدوارم کسی بخواند! راستش بسیار عملکرد پلیس پرسش‌برانگیز بوده، از دید من فرم قتل بسیار شبیه به مجازات است برای ترساندن دیگران که دیگر کار خاصی که مورد مجازات قرار گرفته را انجام ندهند، آن همه ضربه چاقو و شکنجه. با توجه به درگیر بودن مقتولان در مواد مخدر باید احتمال درگیری مافیا را در نظر داشت، که با توجه به رفتار پرسش‌برانگیز پلیس در پوشاندن برخی مدارک و پرونده‌سازی برای برخی همکاری پلیس با مافیا هم به ذهن خطور می‌کند و همچنین کشتن مادر یکی از متهمان باز به همان شیوه مجازات و دو روز پس از نزدیک شدن او به قاتلین واقعی. پرسش این جاست که قاتل از کجا متوجه شده که دارد لو می‌رود، باید شبکه‌ای دارای شنود و مخبر و جاسوس مادر را زیر چشم داشته بودند که باز یا همان سازمان پلیس فاسد یا مافیا می‌توانسته باشد نه یک مثلا قاتل زنجیره‌ای بی‌امکانات. و یک مساله دیگر این که سخت است برای من که باور کنم قتل‌هایی با این همه جزییات (شکنجه، تجاوز) که وقت می‌برد و می‌تواند همراه با سر و صدا باشد در کنار دریاچه که می‌تواند محل رفت و آمد باشد رخ داده باشد، احتمالا جسدها پس از اعمال مجازات در مکانی امن‌تر به آن‌جا منتقل شده‌اند و پلیس ذکر شده در داستان با آن دست‌بند دروغین که چند روز بعد مثلا در کنار دریاجه پیدا می‌کند و در واقع در آن‌جا خود یا دوستانش می‌گذارند سعی در پنهان کردن واقعیت داشته. همین که با وجود عجیب و غریب بودن رفتار پلیس هنوز کسی نتوانسته آن‌ها را محکوم کند باز احتمال دست داشتن قدرت‌هایی چون مافیا، پلیس و سیاست‌مداران فاسد را بیشتر می‌کند.

  • مسعود گفت:

    از خود من سال ۱۳۹۹ میخواستن با همین روش تخفیف در مجازات اعتراف بگیرن که من و دوستم اعتراف نکردیم و تبرئه شدیم ولی دو نفر دیگه دقیقا تو این دام افتادن.متاسفانه این یه شگرد هستش انگاری

دیدگاهتان را بنویسید