زهرا شمس
اپیزود ۱۴ چنل بی؛ نسلکشی رواندا بازنشر شد. این قسمت بهخاطر یک مسالهی فنی در خیلی از اپلیکیشنهای پادکست پخش نمیشد. همزمان با بازنشر این گزارش خبر دستگیری فلیسین کابوگا، یکی از عاملان نسلکشی ۱۹۹۴ رواندا، بعد از ۲۶ سال، در رسانههای دنیا پیچید. به همین خاطر از زهرا شمس، مترجم و حقوقدان خواستیم دربارهی اهمیت این خبر یادداشتی بنویسد که حاصلش را اینجا میبینید:
چند روز پیش خبر رسید که فلیسین کابوگا، یکی از عاملان نسلکشی ۱۹۹۴ رواندا، بعد از ۲۶ سال، در فرانسه دستگیر شد.
اما:
۱- فلیسین کابوگا اصلا کیست؟
کابوگا در زمان وقوع نسلکشی رواندا ۵۸ ساله بود و یکی از مولتیمیلیونرهای ذینفوذ رواندا محسوب میشد. او روابط نزدیکی با حزب هابیاریمانا (رییسجمهور وقت رواندا) و آکازو (هوتوهای افراطی) داشت. کابوگا ثروت و نفوذ خودش را در راستای سازماندهی نسلکشی توتسیها به کار برد و یکی از سرمایهگذاران اصلی شبکه رادیویی RTLM بود که رسما در برنامههایش هوتیها را به قتل و آزار و اذیت توتسیها و از بین بردن آنها تشویق و تحریک میکرد، مثلا اعلام میکرد که چندصد توتسی در مسجد خدافی در نیامیرامبو پناه گرفتهاند و هوتیهای مسلح میرفتند و آنها را قتل عام میکردند. نقش این رادیو در اجرای نسلکشی آنقدر مهم بود که برخی مقامات دولت موقت به نیروهای کف خیابانیشان میگفتند برای دریافت دستور، گوشبهزنگ برنامههای RTLM باشند. فلیسین کابوگا در واردات قمه و اسلحه به رواندا هم نقش مهمی داشت و حتی خانه شخصیاش را در اختیار شبهنظامیان اینتراهاموه (مجریان اصلی نسلکشی) قرار داده بود تا برای کشتار توتسیها تمرین کنند.
۲- اینهمه سال کجا بود؟
در ژوئن ۱۹۹۴، در حالی که جبهه میهنی رواندا (عمدتا متشکل از توتسیهای شورشی) در حال بهدستگرفتن کنترل کشور بود، کابوگا که میدانست در خطر است از رواندا گریخت و به سوییس رفت اما اجازه ندادند آنجا بماند. بعد از آن، به کنگو و سپس کنیا رفت و چندسالی در رفاه و خوشی در کنیا ساکن بود. بعد از سرزدن به چند کشور اروپایی، دستآخر راه به فرانسه برد و با خانوادهاش در منطقه انییر-سور-سن در حومه پاریس ساکن شد.
در این میان، دادگاه کیفری بینالمللی رواندا که از طرف سازمان ملل متحد، برای رسیدگی به جنایات و نسلکشی رواندا تشکیل شده بود، ۹۳ نفر را متهم شناخت و برایشان کیفرخواست صادر کرد، از جمله فلیسین کابوگا که در اوت ۱۹۹۸، به ۷ فقره جرم متهم شد از جمله نسلکشی، همدستی در نسلکشی، تحریک مستقیم و عمومی به ارتکاب نسلکشی، جنایت علیه بشریت از طریق آزار و اذیت و کشتار. او موفق شد ۲۶ سال از چنگ قانون بگریزد اما بالاخره در مه ۲۰۲۰، در حومه پاریس به دام افتاد. در سن ۸۴ سالگی.
پلیس فرانسه گفته که در دوره شیوع کرونا، تعقیب و رسیدگی به تعداد زیادی از پروندهها اجبارا متوقف شده و به همین خاطر پلیس توانسته تمرکز و وقت بیشتری روی پیدا کردن کابوگا بگذارد. ظاهرا با تعقیب فرزندان کابوگا و شنود تلفنی و تحت نظر گرفتن خانه یکی از فرزندانش متوجه شدهاند یک پیرمرد هم در این خانه زندگی میکند. بعد از دستگیری، دیانای او را با دیانای که سال ۲۰۰۷ در بیمارستانی در آلمان از کابوگا گرفته بودند تطبیق دادند و مطمئن شدند فرد دستگیرشده قطعا فلیسین کابوگاست. کابوگا بیش از ۲۸ نام مستعار شناختهشده داشته و با پاسپورت یک کشور آفریقایی حدود چهارپنج سال در فرانسه ساکن بوده.
۳- حالا چه اتفاقی میافتد؟
دیوان بینالمللی رواندا چندسال پیش به کارش خاتمه داد و تعطیل شد چون به پرونده اغلب متهمان رسیدگی کرده بود و فقط چند فراری از جمله کابوگا باقی مانده بودند، اما سازمان ملل نهادی تشکیل داد به نام IRMCT که پروندههای ناتمام دیوانهای بینالمللی سابق (مثل دیوان رواندا و دیوان یوگسلاوی) را پیگیری میکند. کابوگا در فرانسه دستگیر شده بنابراین پیش از ورود به مرحله رسیدگی ماهوی، سیستم قضائی فرانسه باید درباره روند رسیدگی به پرونده تصمیم بگیرد. سهشنبه اخیر (۳۰ اردیبهشت ۹۹) کابوگا را تحتالحفظ به دادگاه تجدیدنظر پاریس آوردند. این دادگاه درباره روند شکلی رسیدگی تصمیمگیری میکند و بعد پرونده را به قضاتی ارجاع میدهد که باید تحقیق کنند و تصمیم بگیرند که کابوگا را به دیوان IRMCT سازمان ملل تحویل بدهند یا نه. اگر کابوگا به رای این دادگاه اعتراض کند، پرونده به دیوان عالی فرانسه میرود و آنجا تصمیم میگیرند که رای دادگاه مطابق قانون بوده یا نه. به هر حال مدتی طول میکشد تا معلوم شود که کابوگا کجا و به چه نحو محاکمه خواهد شد.
بیشتر بخوانید: چطور تصویر یک کشور را عوض کنیم؟ نگاهی به تجربهی گردشگری رواندا و کلمبیا
۴- دستگیری کابوگا چه اهمیتی دارد، آنهم بعد از ۲۶ سال؟
در جرایم معمولی، دادگاه یک کشور وقتی برای رسیدگی به جرم صلاحیت دارد که مرتکب یا قربانی، اهل آن کشور باشد یا جرم در خاک آن کشور اتفاق افتاده باشد. اما در جنایاتی مثل نسلکشی، دو مساله مهم مطرح است. اولا، این جرایم آنقدر شدید و هولناک و گستردهاند که فقط قربانیان مستقیم جنایت را متاثر نمیکنند بلکه اساس شان و کرامت انسانی را هدف میگیرند و نظم بینالمللی را برهم میزنند. ثانیا، اغلب اوقات فرماندهان اصلی این جنایات سازمانیافته، چون ثروت و نفوذ دارند، بعد از انجام جنایت از کشورشان فرار میکنند تا در کشور خودشان به چنگ قانون نیفتند. به همین خاطر در حقوق بینالملل راهکارهایی مثل «صلاحیت جهانی» پیشبینی شده که در جرایمی مثل نسلکشی، جنایت علیه بشریت، شکنجه و جنایت جنگی، به دادگاههای همه کشورها اجازه پیگرد متهم و رسیدگی به پرونده را میدهد، با اینکه جنایت در خاک آنها انجام نشده و متهم یا قربانی هم اهل آن کشور نیستند. در عین حال، تا امروز تعداد نسبتا کمی از این پروندهها تا به آخر پیش رفتهاند و به محکومیت قطعی منجر شدهاند. متاسفانه خیلی از اوقات زد و بندهای سیاسی به کمک این متهمان ذینفوذ میآید: یا دستگیر نمیشوند یا اگر دستگیر بشوند هم به بهانهای نجات پیدا میکنند، مثل پینوشه. در واقع در پروندههایی مثل دستگیری کابوگا، همیشه جدالی پنهان بین قدرت و قانون به راه میافتد. به دام افتادن کابوگا بعد از ۲۸ سال فرار نشان میدهد که عزم قانون در پیگیری جنایاتی در سطح نسلکشی جزم است.
نکته دیگری که معمولا در حاشیه چنین پروندههایی مطرح میشود، افشای همکاری و همدستی مقامات دولتها خصوصا دولتهای ابرقدرت مثل آمریکا و اروپا با جنایتکاران و فراریهای بینالمللی است. در واقع این محاکمهها از جهت افشاگری پشت پرده سیاست هم اهمیت دارند. چند روز پیش، یک گروه حمایت از قربانیان و بازماندگان نسلکشی رواندا که در فرانسه تشکیل شده اعلام کرد که قصد دارد پیگیری و شکایت قضایی کند تا معلوم شود کابوگا وقتی تحت تعقیب بینالمللی بوده چطور توانسته وارد فرانسه شود و چندین سال، امن و امان در این کشور زندگی کند. یا پیش از آن در آلمان مداوا شود.
اما شاید مهمترین و اصلیترین اهمیت دستگیری کابوگا، همان هدف همیشگی قانون باشد: اجرای «عدالت». اینکه کسی مثل کابوگا در نسلکشی حدود یک میلیون نفر مشارکت کند و بعد هم راحت و آسوده در کشورهای اروپایی برود و بیاید و به زندگی در کنار خانوادهاش ادامه بدهد، از دید هیچ انسانی «عادلانه» نیست. نهادهایی مثل دیوان بینالمللی رواندا یا دادگاه کیفری بینالمللی، حاصل قرنها تلاش برای برقراری حداقلی عدالت در سطح بینالمللیاند. محاکمه و مجازات کابوگا یا صدام یا رادوان کاراجیچ، قطعا قربانیان آنها را زنده نمیکند اما کمک میکند که توازن ازدسترفته جهان، اندکی ترمیم شود و صاحبان قدرت، کمی بیشتر از گذشته به عواقب عمل خود فکر کنند و با خیال راحت دست به جنایت نزنند.
خیلی تکان دهنده است.. آدم متاسف میشه برای انسان مدرن .. گاهی فک میکنم این اتفاقا توو تاریخ قراره تکرار بشه تا ابد..
جهان هیچ وقت سکوت کثیف سازمان ملل و سایر ابر قدرتها را در برابر این نسل کشی فراموش نخواهد کرد!
باید بدونیم کی توی این آتیش هیزم ریخته. دلایل گزارش کافی نبود.
اصلا نمیتونم درک کنم ساختار ذهن بشر انقدر وسیعه، یه آدمی میتونه کشته شدن یک میلیون انسان و کودک و … تایید کنه و حتی درش نقش داشته باشه اما یه آدمی با دیدن لاشه یه سگ ولگرد کنار خیابون بغض میکنه و متاثر میشه. عجیبه دیگه، نیست؟