کارش این بود که وقتهای بیکاری بره دریاچه. قدم بزنه و بررسی کنه و دست خالی برگرده. به نظر میرسید که تمام آثار قتل اونجاست، کنار دریاچه، اما کاملا پنهان از دید.
به نظر یه عکس معمولیه از یه دریاچهی معمولی. اما قتلهای مهیبی در اون اتفاق افتاده. اینجا دریاچهی ویکوست (Waco Lake) که در حاشیهی شهری به همین اسم در ایالت تگزاس آمریکا قرار گرفته. این دریاچه یکی از شخصیتهای فرعی اپیزود ۵۹ پادکست چنلبی و محل وقوع اتفاق اصلی اپیزوده. جنایتی که به جنایت دریاچه معروف شده.
ژوئن ۱۹۸۲ یک پسر ۱۸ ساله به اسم کنث و دو دختر ۱۷ ساله به اسم ریلین و جیل در کنار این دریاچه به طرز فجیعی کشته شدن. دوتا جوون که رفته بودن دریاچه ماهیگیری پیداشون کردن و به پلیس خبر دادن. جنازههاشون با فاصلهی کمی از هم پیدا شد و هر سه در مجموع ۴۸ ضربه چاقو خورده بودن. معلوم بود که درگیر شدن و در جریان درگیری و قتل، شکنجه شدن. پلیسها پارک کنار دریاچه و اطراف دریاچه رو به دنبال پیدا کردن سر نخی گشتن، ساعتها و ساعتها رفتهن و اومدن. دریاچهی ویکو در عمر طولانیش، هیچوقت به این اندازه موشکافی و بررسی نشده بود. به این اندازه بهش دقیق نشده بودن و وجب به وجبش رو وارسی نکرده بودن. اما جز چند تار مو هیچی پیدا نشد که نشد.
ویکو شهر کوچیکیه. صد هزار نفر جمعیت داره و تقریبا محلی محسوب میشه. با این حال تا اون زمان ۱۲ تا قتل توش اتفاق افتاده بوده که برای یه جای به اون کوچیکی رقم بالاییه. به نظر میرسید جنایت شهرهای بزرگ به ویکو هم کشیده شده. قتلهایی که اغلب حل نشده باقی مونده بودن و قاتل پیدا نشده بود اما سر این یکی، سر کشته شدن این نوجوونهایی که هر سه شاگرد دبیرستان بودن وحشت عظیمی شهر رو در بر گرفته بود. ترومن سیمونس پلیس باسابقهی اونجا به خودش قول داد که پرونده رو حل کنه. بالا سر جنازهی جیل، یکی از دخترهای کشته شده وایستاد و گفت من نمیدونم چی سرت اومده. قول میدم اون کسی که این کار رو کرده فقط زندان نمیافته. تاوان سنگینتری خواهد داد قول میدم که تو نمیشی یه پروندهی قتل حل نشده دیگری در ویکو. تکلیف پروندهی تو رو روشن میکنم.
بنابراین کارش این بود که وقتهای بیکاری بره دریاچه. قدم بزنه و بررسی کنه و دست خالی برگرده. به نظر میرسید که تمام آثار قتل اونجاست، کنار دریاچه، اما کاملا پنهان از دید. ولی ترومن سیمونس دست از جستوجو برنداشت و بیشتر از یک سال بعد از قتل، تو یکی از همین جستوجوها بود که بالاخره به چیز ارزشمندی رسید. لای خاکها دستبند جیل رو پیدا کرد که نشون میداد کنار دریاچه کشته شده. مدرک قطعی برای مکان قتل.
اما تمام قصهی دریاچه، قصهی این قتل و محاکمهی قاتلان نیست. یکی از شاخههای اصلی روایت اینه که پلیس آمریکا چطور شواهد و مدارک به دست میاره و چطور از این مدارک برای کشف حقیقت استفاده میکنه. مسالهای که در خلال این روایت تکاندهنده متوجه میشیم چگونگی عملکرد سیستم قضایی آمریکاست. اینکه به چه روشهایی در جستوجوی عدالته. بنابراین اپیزود ۵۹ پادکست چنلبی لایههای مختلف داره که نمیشه اون رو فقط یک ناداستان جنایی دونست. این پرونده به خاطر جزییاتی که داره به یکی از بحثبرانگیزترین پروندههای قضایی در آمریکا تبدیل شده.
عکس مشهور دریاچهی ویکو، عکسیه که در گزارش مایکل هال در ماهنامه تگزاس منتشر شده که منبع ما برای این اپیزوده. مایکل هال گزارش رو در سال ۲۰۱۴ و بیش از ۳۰ سال از قتلها نوشته که تبدیل به یکی از اثرگذارترین گزارشها در روزنامهنگاری تحقیقی شده. ۳۰ سال بعد از یک حادثه همچنان میشه رفت سراغش و نور تازهای بهش تابوند.
نکته اصلی داستان دریاچه به نظرم این نبود که کی قاتله و کی قاتل نیست. نکته اینه ما انسانها با چه اطمینان و ایمانی به خودمون این حق رو میدیم که جان انسانی رو بگیریم. مجازات اعدام مجازاتیه که بازگشتی نداره