پادکست سریالی جدید چنلبی داستان زنی به اسم دبراست. أدم باهوشی که رفت سراغ پزشکی و اول طب اورژانس خوند و بعد رشتهش رو به آنکولوژی یا سرطانشناسی تغییر داد. دسترسی آزادانهش به داروها، سرخوردگیها و مشکلاتی که در زندگی شخصیش داشت باعث شد به خوردن دارو رو بیاره. همسرش متوجه شد که به اسم مریضهای دیگه برای خودش دارو میگیره. اما دبرا چه داروهایی میخورد و چیزهایی که میخورد چه عوارضی براش داشت؟
والیوم، خوابآور اما تشدیدکنندهی رفتار ضد اجتماعی
اولین دارویی که مایک، همسر دبرا تو وسایل شخصیش پیدا کرد والیوم بود که بیشتر به اسم دیازپام میشناسیمش و از سال ۱۹۶۰ اومده تو چرخهی درمان. دبرا گفت که برای سردردهایی که داره، مصرفش میکنه. والیوم در اصل مسکنیه که برای کاهش اضطراب و ترس و اختلالهای خواب استفاده میشه و خوابآوره. این دارو روی سلولهای مغز اثر میذاره تا بدن رو آروم و ماهیچهها رو شل کنه. داروی قوی محسوب میشه و اثرش ممکنه تا بیشتر از دو روز در بدن بمونه و در ساعات اولیهی مصرف، رانندگی یا انجام کارهایی که نیاز به هشیاری دارن خطرناک میشه. میتونه اعتیادآور باشه و وابستگی ایجاد کنه و به همراه الکل اگه مصرف بشه، اثرات بدی داشته باشه.
چیزی که هست اینه که دبرا داشته مخفیانه از دیازپام استفاده میکرده و نمیخواسته شوهرش از مشکلات جسمی و روانیش خبردار بشه. تو آمریکا تحقیقی در سال ۲۰۱۱ انجام شده که نشون داده نزدیک سی درصد از مصرف داروهایی مثل دیازپام برای موارد غیر درمانیه و ازش برای خودکشی هم استفادهی زیادی میشه. در سوئد هم بیشتر نسخههای جعلی دارویی مربوط میشه به دیازپام و داروهای مشابه.
دیازپام ممکنه سرگیجه ایجاد کنه و خطر سقوط رو افزایش بده. خوابآلودگی، ضعف عضلانی، بیاختیاری، تاری دید و خستگی هم از عوارض دیگهشه. اما نتایج مهم دیگهای هم داره که فراموشی و از دست رفتن حافظهی کوتاهمدت، پرخاشگری و رفتار ضد اجتماعیه که در دبرا هم به وفور دیده میشد اما نمیدونیم که مربوط به خلق و خوی خودش بود یا مصرف دیازپام باهاش این کار رو میکرد. همکارهاش دیده بودن که تو راه رفتن و حرف زدن مشکل داره و حتی گاهی تلوتلو میخوره.
پروزاک، ضد افسردگی اما پر عوارض
دارویی که بعدها خود دبرا گفت ازش استفاده میکرده و فکر میکنه که روی رفتار و گفتارش در دادگاه تاثیر داشته، پروزاکه که اسم تجاری فلوکستینه. داروی ضد افسردگی که برای رفع اختلال هراس و وسواس و پرخوری عصبی و مشکلات اینچنینی استفاده میشه. به رغم خوبیهایی که داره و اسم داروی قرن برای درمان افسردگی بهش دادن، عوارض زیادی رو هم باعث میشه. چیزهایی که در رفتار دبرا هم دیده میشد. قضاوت رو مختل میکنه، انرژی و میل جنسی رو کاهش میده، ضعف حافظه میاره، عصبانیت و بیقراری رو بیشتر میکنه و در مواردی باعث بیشتر شدن میل به خودکشی میشه.
قرص دیگهای که مایک تو وسایل دبرا پیدا کرد Tylox بود که بهش اکسیکدون Oxycodone)) میگن. یه داروی مخدر ضد درد که برای کم کردن درد ازش استفاده میشه. دبرا قبلا برای دو تا مشکل جسمی بستری شده بود و شاید این دارو و مسکنهای دیگه رو هم برای کاهش دردهای جسمیش استفاده میکرد اما اینها خاصیت مخدر هم دارن و اکسیکدون که میتونه باعث اوردوز و مرگ هم بشه. تو سال ۲۰۱۱ اکسی کدون عامل اصلی مرگ و میر ناشی از مواد مخدر در آمریکا محسوب میشد.
اینجوری جزئیات رو اضافه کردن برای پادکست واقعا عالیه ، دبرا واقعا چرا اینهمه دارو مصرف میکرده بدون اینکه به عواقبش فکر کنه ، تازه پزشک هم بوده و با تمام این عوارض آشنایی داشته
من وقتی دیازپام مصرف میکردم و نمیخابیدم شروع میکردم به توهم زدن و هذیون گفتن.
بسیارعالی????????????
فلوکستین انقدر عوارض داره و اینجوری همه جا تجویز میشه؟
چقد بد
اینطور هم نیست! پادکست مدرسه زندگی فارسی رو گوش بدین. از دکتر ایمان فانی. بخشی سریالی دارن با نام به فرمان فلوکستین، که در اونجا کاملا تاریخ پیداش و.. رو توضیح میدن
به نظرم دبرا یک مشکل شخصیتی عمیق از همان کودکی داشت و عدم رضایتش در تمام مراحل زندگی نمود اون مشکل بود و اطرافیانش نتونستن این مشکل رو پیدا کنند و به درمانش کمک کنند بلکه باعث عود بیماریش شدند
علی بندری عزیز!
از انرژی زیادی که برای روایتهای پادکست میگذاری بسیار ممنونیم.
اجازه میخواهم بگویم که این پست ضعیف و غیرحرفهای بود. الان مدتهاست که تلاش میکنند استیگما و تفکرات اشتباه و کلیشهای را از داروهای اعصاب و روان بردارند و این نوشته شما هدفی عکس دارد! داروهای روانپزشکی در افراد مختلف عوارض و تاثیرات مختلف دارند. اگرچه ما هیچ اطلاعات دقیقی از شرح حال بالینی دبرا گرین نداریم، ولی از یاد برده اید که شاید اگر این داروها نبودند اختلالات خلقی ایشان میتوانست منجربه اتفاق بدتری شود. حتی دلخراشتر از داستانی که گوش دادیم.
جناب بندری، دارو و درمان حوزه حساس و تخصصی است، شاید باید به این فکر کنیم یک نوشته ما درباره دیازپام و فلوکستین چطور دامن میزند به شایعات و نظر ادمها را درباره داروهایشان تغییر میدهد. در زمینه درمان، مهمترین اصل ارتباط و اعتماد پزشک و بیمار است، نه عوارض جانبی داروها.
دیازپام و فلوکستین داروهای مهمی هستند که جان هزاران نفر را نجات داده اند. اگر دبرا گرین دچار اختلالات خلقی یا (به نظر میرسد) شخصیتی است، درباره داروهای مصرفی او نمیتوان بدون شواهد و بهشیوه غیرعلمی برای مخاطب عام ابراز نظر کرد.
باسلام وممنون از نظر به احتمال زیاد کارشناسیتون ، اینجا من فکر کنم که اقای بندری هم نه چیزیو رد کردن نه چیزیو تایید ، هر دارویی یسری عوارض داره یسری مزایا که به قول شما با مشورت پزشک مقدار و نحوه مصرفش تعیین میشه ، اینجا اقای بندری عوارض این داروهارو عنوان کردن ، وگرنه بر همه اشکاره که این داروها جنبه درمانی هم داره، ولی دبرا بر اساس اختلالات مختلفی که داشته ، موارد استفادشو رعایت نمیکرده
این پست آقای بندری فقط عوارض این قرصها رو گفته که در دسترس همگان هم هست در گوگل. ایشون نگفتن خوبه یا بده یا هیچ چیز دیگه ای.
ابراز نظر کردنِ بیاحتیاط درباره دارو و بیماریها و هر آنچه تهدیدکننده روان و جسم آدمهاست، متفاوت است با ابراز نظر درباره مسائل دیگر.
مشکلی که تو امریکای شمالی وجود داره اینه که تا پای جرم پیش میاد واسه بی گناه نشون دادن فرد همه چیو به اختلالات روانی ربط میدن. حالا اگه دبرا یه خانم غیر سفید و باهوش و موفق بود سناریو قطعا عوض میشد . من مریضی داشتم برای اینکه از دولت کمک های دولتی بگیره انگ افسردگی و اضطراب شدید در بچگی رو داده بود وقتی پرونده رو خوندم دیدم میگه وقتی پنج سالش بود پسر خاله اش مسخره اش میکرد بعد تا الان اثرش مونده. این داروهای دبرا به خودی خود داروهای نقل و نبات مریضهامون هستند چون پای جرم وسطه گناه رو به پای اون نوشتند.
من با این دوستمون کاملا موافقم، علی بندری انسانی تأثیر گذار هستند ،بنابراین اینجور بررسی ها و نتیجه گیریها از طرف ایشون ، مثلا در مورد یک دارو، که خیلی هم کارشناسانه و علمی نیست میتونه در شنونده تأثیرات اشتباه داشته باشه
ممنون برای بررسی های بیشتر مسئله
اما به نظرم توجه به این مسئله که دبرا گرین بیماری داشته که درمان نشده باقی مانده، بسیار اهمیت بیشتری داره نسبت به اینکه چه دارو هایی مصرف میکرده.
اگر بیماری در همون بدو بوجود آمدن، درمان و یا حتی درست کنترل میشد احتمال رخداد این اتفاقات قطعا کاهش پیدا میکرد.
در آخر هم یادمون نره که این دارو ها برای درمان بیماری های خاصی بوجود آمده اند و دکترهای متخصص با علم به عوارض دارو ها، دارو ها رو تجویز میکنند. و بسیاری از بیمارها با مصرف همین دارو ها درمان شدند پس تنها کافیه که در صورت وجود بیماری به دکتر مراجعه کنیم و درمان را به متخصصین بسپاریم
من یکی از نزدیکانم پزشک متخصص هستند و برای برادرش که تمرکز کافی نداشتن و بیش فعال تشخیص داده شده بود، فلوکستین تجویز کردن
نه تنها در کنکور موفق نبود بلکه اگه قرص رو مصرف نمیکرد پرخاشگری شدید داشت و همچنان مصرف میکنه چون بهش اعتیاد پیدا کرده
سلام. یه سری نکات رو ضرورت دیدم بنویسم:
۱.فلوکستین اعتیاد آور نیست.
لازمهی اعتیاد اینه که به مرور تحمل ایجاد شه، یعنی فرد برای اینکه اثر دارو براش ثابت باشه، هی مجبور باشه دوز مصرفی رو بالا ببره. در صورتی که وقتی فلوکستین تجویز میشه و وقتی دوز ثابت میشه، سالها میتونه با همون دوز همون اثر رو داشته باشه براش.
۲. برای بیش فعالی داروهای دیگه تجویز میشه.
۳. یکی از آشناهای من سه ساله فلوکستین مصرف میکنه به دلایلی و تحت نظر متخصص، امسال هم تو کنکور پزشکی تهران آورد.
۴. فلوکستین برای خیلیا لازمه، همونطور که انسولین برای خیلی از دیابتی ها و قرص فشار برای فشار خونیها. آیا میشه گفت انسولین اعتیاد آوره؟
من که پرستارم میبینم اکثر مریضهای سفیدمون این سه قلم رو مثل نقل و نبات میخورن
یک جایی از قصه گفته شد دبرا به اختلال دو قطبی – افسردگی شدید مبتلا بوده. چرا اصلا بیماری با شرایط نا متعادل روحی باید بتونه به این راحتی مرخص بشه؟
در طی داستان من دائم فکر کردم این آدم اصلا نمی فهمید ه داره چی کار میکنه ، جدا مقصر مقصر تر این داستان کیه؟!
سلام
من از این که در مورد فرد بیماری که افسردگی داره بد صحبت میشه، خیلی ناراحت می شم. مگه هیچ وقت درمورد کسی که سرطان داشته، می گیم که “این یه آدم بیخودی بوده که همش تو رختخواب بوده و آه و ناله می کرده و همه رو خسته کرده، کلی هم بیخود خرجش شده بوده”؟
پس چرا در مورد فرد افسرده که از شدت ناراحتی خودکشی کرده میگیم “این آدم همش میخواسته تنها باشه و خیلی بی خاصیت بوده و بزرگوار فقط تخت و آشپزخونه رو می شناخته، حال همه رو به هم می زده، انرژی منفی میداده” منظورم شوهر اون خانومه بود که افسردگی شدید داشته. البته اصلا منظورم قضاوت درباره اطرافیان فرد افسرده نیست.
راست میگن تورو خدا درمورد داروی اعصاب بد نگین. چرا؟ چون همینطوری هم مردم برای این که حداقل خودشونو گول بزنن که مشکلی ندارن از این داروها فرار میکنن و منتظر کوچکترین نظر و حرفی هستن که بگن دیدین گفتم نباید قرص اعصاب خورد.
اجازه بدین که مردم دارو مصرف کنن بجای این که تو خیابون و جامعه و محل کار با مریضی بدون هیچ درمانی راه برن و برای خودشون و دیگران مشکلات خیلی جدی و ناجور درست کنن.
علل و ریشه بیماری های اعصاب در افراد مختلف فرق می کنن بعضی مجبورن همیشه داروشونو ادامه بدن بعضی نه
اگه کسی داروی قلب بخورده نمیتونه به این راحتی و یک باره مصرفشو قطع کنه پس چرا ما نمیگیم که “نه نباید داروی قلب خورد وابستگی میاره اون وقت شاید مجبوربشی تا آخر عمر داروی قلب مصرف کنی” داروهای قلب هم که با خیلی داروهای دیگه تداخل میکنه و میتونه عوارض مختلفی و حتی پیچیده ای داشته باشه ولی وقتی برای سلامتی ضروریه، ضروریه دیگه.
من با داروهای اعصابم که پزشک تجویز کرده کاملا دوست شدم درست مثل کسی که عینکش رو دوست داره تا بتونه دنیا رو بهتر ببینه. اگه داروهام نبودن بدون هیچ اغراقی تا حالا صدتا کفن پوسونده بودم ولی الآن خیلی خوب حتی عالیم و حتی در حال یادگرفتن کارهای جدید و هنری هستم و قابل مقایسه با وقتی دارو نمیخوردم نیستم. ده سال و شاید بیشتر افسردگی داشتم و خودم هم نمیدونستم و بدون این که بدونم برای رفتارهام اسم های دیگه درست کرده بودم. البته باید بدونین که همون موقع هم عاشق زندگی بودم ولی افسردگی آزارم می داد.
خیلی چیزها هست درمورد بیماری های اعصاب و روان که مردم ازش بی اطلاعند. درضمن برعکس تصور عموم خیلی از مشکلات هم هست که نمیشه با مشاوره روانشناسی حلشون کرد.
درمورد متنی که برای روغن کرچک نوشته بودین فکر می کنم یه کم گیج کننده بود و غیرواضح بود.
درکل اینو بدونین که هیچ وقت هیچ کدوم از قسمت های چنل بی رو از دست نخواهیم داد.
خیلی ازتون ممنونم آقای بندری
حرفتون در مورد مصرف دارو درسته اما مشکل زمانی ایجاد میشه که کسی بدون تجویز پزشک دارو مصرف میکنه و چون تشخیصی در موردش صورت نگرفته احتمال اینکه داروی اشتباه مصرف کنه بسیار بالاست، من تخصصی در این زمینه ندارم اما میدونم که داروی افسردگی برای اختلال دوقطبی تجویز نمیشه چون میتونه حالشون رو بدتر کنه، ممکنه در مورد دبرا هم همین موضوع اتفاق افتاده باشه