حملهی اخیر به یک کنیسه در کالیفرنیا، نشاندهندی رابطهی همافزای رسانه و خشونت
در آوریل سال جاری، یک دانش آموز نوزده ساله مسلح به یک تفنگ نیمه اتوماتیک وارد یک کنیسه در Poway واقع در ایالت کالیفرنیا شد و آتش را به روی شرکتکنندگان یکی از اعیاد مذهبی یهودها (عید فصح) گشود. یک زن شصت ساله به نام لوری گیلبرتکِی کشته شد و سه نفر دیگر نیز مجروح شدند.
این حمله همانند حملات نیوزلند در ماه مارس، یک جور پروپاگاندا بود که به propaganda of the deed معروف است. اقداماتی که در آن از خشونت به صورت نمادین برای برای جلب توجه رسانههای جمعی به مهاجمین و تبلیغ مانیفستشان صورت میپذیرد. بیانیههای آنها به صورت آنلاین منتشر شده است تا هم به هوادارانشان الهام ببخشند و هم مخالفان خود را به وحشت بیاندازند.
اقدامات پیچیدهی آنها و منطقی که دنبال میکنند بخشی از مسیری است که در دوران تروریسم معاصر آغاز شد، زمانیکه این پروپاگاندا برای جلب توجه رسانههای جمعی مورد استفاده قرار گرفت، به ویژه روزنامههای پرتیراژ. در عصر رسانههای اجتماعی، این تروریستها دسترسی راحتتری برای تبلیغ خشونت خود دارند که در عوض باعث میشود توجه بیشتری به ایدئولوژیشان (The propaganda of the word) جلب شود.
حملات Poway نشاندهندهی یک روند نگران کننده در استفاده از تکنولوژی اینترنت برای ترویج این نوع پروپاگاندا است.
مانیفست در عصر رسانههای چاپی
یونابامبر (اپیزود ۴۰ چنل بی) از خودش یک نمونه برای مهاجمینی نظیر مهاجمین نیوزلند و یا کالیفرنیا ساخت. او نشان داد که چگونه یک فرد آشفته که عضو هیچ نهادی نیست میتواند با استفاده از تروریسم به رسانههای جمعی دست پیدا کند. او از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۵ شانزده بمب پست کرد، سه نفر را کشت و در نهایت روزنامهها را وادار کرد تا مانیفست neo-Luddite او را چاپ کنند.
واشنگتن پست و نیویورک تایمز در نهایت در سال ۱۹۹۵ مانیفست ۳۵۰۰۰ کلمهایاش را منتشر کردند و پیام او را به این شرح ارسال کردند: “در نتیجهی انقلاب صنعتی، بشریت مورد تهدید پیشرفتهای تکنولوژی قرار گرفته است.” طنز ماجرا اینجا بود که او از یکی از محصولات انقلاب صنعتی یعنی روزنامههای پرتیراژ برای انتشار پیام خودش استفاده کرد.
القاعده نیز برای پخش کردن مانیفست خود به روزنامه روی آورد. مانیفست این گروه به القدس العربی، یک روزنامهی عربی که در لندن منتشر میشود فکس شده بود.
۲۳ام فوریهی ۱۹۹۸، روزنامه متن کامل “اعلامیه جبهه اسلامی جهانی برای جهاد علیه یهودیان و صلیبیون” را منتشر کرد، نه در صفحهی اول، از آنجایی که اخبار آن روز به صدام حسین اختصاص داشت. این مانیفست مختصر بود و تنها بخشی از صفحهی روزنامه را به خود اختصاص داده بود.
پروپاگاندای کلمه (The propaganda of the word) در این مورد این بود که مسلمانان، به دلیل اشغال مکانهای مقدس اسلامی عربستان سعودی توسط آمریکاییها، مورد تهدید قرار گرفتهاند و در مانیفست خود اذعان داشتند: “به اذن خداوند، ما هر مسلمانی را که به خدا ایمان دارد و به پاداش در آخرت امیدوار است فرا میخوانیم تا دستور خداوند را اطاعت کند و در هر زمان و مکان که میتواند آمریکاییها را بکشد و اموال آنها را چپاول کند.”
propaganda of the deed چند ماه بعد در آگوست با بمبگذاری سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا دنبال شد که این حملات منجر به رویداد حوادث یازده سپتامبر گردید.
در همان زمانیکه یونابامبر متوجه شد بشریت تحت تهدید فنآوریهای غولپیکر قرار گرفته است، القاعده دریافت که دولتهای مسلمان از طریق یک ابرقدرت آمریکایی هژمونیک به فرهنگ غربی رو به انحطاط، تهدید شدهاند. هم یونابامبر و هم سازمان تروریستی القاعده برای منتشر کردن دیدگاهشان نیاز به روزنامههای پرتیراژ داشتند.
اینترنت مشکل دسترسی به روزنامه را برای تروریسم از میان برداشت. نه داعش و نه مهاجمین دیگر، به روزنامه یا شبکهی تلویزیونی برای پخش کردن پروپاگاندای عمل و کلمهی خود وابسته نیستند. اینترنت به آنها فضایی برای تبلیغات فوری با مخاطبانی نامحدود ارائه کردهاست.
مانیفست در عصر رسانهی دیجیتال
داعش به عنوان یک سازمان و با تیم رسانهای اختصاصی خود نشان داد چگونه با نفوذ در رسانه برای افزایش گسترش خشونتش میتواند گام بردارد. افرادی که گونهی دیگری از نفرت را نمایش میدهند نیز همینطور.
هر سه فردی که کشتار نروژ، نیوزلند و کالیفرنیا را به گردن گرفتند به روایت برتری سفیدپوستان در نظریه جایگشت صحه گذاشتند، بر اساس این نظریه آنها معتقدند جمعیت سفیدپوستان در معرض خطر هستند و نیاز به حفظ هویتشان در جهان دارند، در غیر این صورت به دلیل مهاجرت خارجیها که با کمک احزاب چپگرا هدایت میشود حذف خواهند شد.
امثال یونابامبر و القائده از یک الگوی مشخص برای اعمالشان در بین تروریستها استفاده میکنند. شخص یا گروه عامل در این گونه حملات احساس میکند گروه خاصی در معرض خطر هستند و از خشونت برای جلب توجه رسانهها استفاده میکند تا هوادارانشان را متوجه تهدیدی که در معرض آن هستند کنند.
در جولای ۲۰۱۱، آندرس برویک در مقابل پارلمان ملی نروژ یک بمب منفجر کرد و سپس ۷۷ نفر از نوجوانانی را که برای کمپ تابستانی به یک جزیره رفته بودند کشت. این کمپ وابسته به حزب کارگر این کشور بود. (اپیزود ۰۱ چنل بی؛ نامهای از نروژ)
هدف از این عمل پروپاگاندایی جلب کردن توجه به مانیفست ۱۵۰۰ کلمهای مهاجم تحت عنوان ۲۰۸۳ (یک اعلامیهی اروپایی در مورد استقلال) بود، که بخشهای اعظمی از آن به طور مستقیم از مانیفست یونابامبر کپی شده بود، همراه با اصلاحات کوچکی مثل جایگزینکردن کلمه “چپگرا” با “مارکسیست فرهنگی”.
مهاجم برای اظهار بیانیهی خود به هیچ روزنامهای وابسته نبود و البته هیچ انتشاراتی هم نمیتوانست چنین مطلب طولانی و مبهمی را منتشر کند. حملهی خشونتبار نروژ کافی بود تا کنجکاوی را برای خواندن اصل مانیفست برانگیزد.
حملهی نروژ الهامبخش حملهی نیوزلند در مارچ شد، مهاجم این حمله نیز یک مانیفست کوتاهتر ۷۴ صفحهای به صورت آنلاین منتشر کرد. او مانیفستاش را بهصورت سوال و جوابهایی سورئال نوشته بود، به شیوهای مذهبی و در آن ایدئولوژی خودش برای این حمله و مقدمات لاجستیکی لازم برای این قتل عام، که باعث کشتهشدن پنجاه نفر شد، را شرح داده بود.
مانیفست مهاجم Poway نیز همانند مانیفست حملهکنندهی نیوزلند، در قالب یک سوال و جواب نُه صفحهای در اینترنت قرار داده شد. در این بیانیه او همچنین تصدیق کرد که در ۲۴ مارچ تلاش کرده بود یک مسجد را در اسکوندیدوی کالیفرنیا به آتش بکشد.
او بیان کرد حملات او به مسلمانان و یهودها همگی برای دفاع از مردم خودش بوده است، همگی این حملات از شمال اروپا تا نیوزلند و تا کالیفرنیا نشاندهندهی یک الگو است، برتری سفید پوستان.
رسانه پیام است
با در نظر گرفتن رابطهی بین مانیفست و رسانهای که آنها را منتشر میکند میتوان به حرف مارشال مکلوهان، تئوریست رسانه رسید، “رسانه پیام است”. بدون در نظر گرفتن پیام یونابامبر یا حملهکنندهی Poway، رسانهای که مانیفست را به مخاطب میرساند، خودش یک پیام است.
پیام پروپاگاندای این اعمال در عصر روزنامه، جلبکردن توجه به کلام انجامدهندهی اعمال خشونتآمیز بود، ولی عمر روزنامه تا پایان روزی است که چاپ شده و فاقد تصاویر و صدای اعمال خشونتآمیز مبلّغ آن است.
پیام در عصر پسامدرن این است که خشونت میتواند با مانیفست تروریست که در فضای آنلاین برای همیشه منتشر میشود، بازتولید شود. حتی اگر شبکههای رسانههای اجتماعی اقدام به پاککردن محتوای آنها کنند، طرفداران آنها دوباره آنها را بارگذاری خواهند کرد. عموما از طریق خروجیهای خومختاری مثل ۸chan.
یهودستیزی و اسلامهراسی از طریق رسانهی پسامدرن به دلیل دسترسی آسان به انتشار، تغییر پیدا کرده است. به عنوان مثال مهاجم نیوزلند حملهی خود را به صورت آنلاین زنده پخش کرد و فیسبوک و یوتیوب تلاش فراوانی برای جلوگیری از بارگذاری متعدد این ویدیو کردند.
حملات نروژ، نیوزلند و Poway محصولات مغزهای آشفته و مختل هستند، باید این حقیقت را تصدیق کرد که رابطهی همزیستی بین خشونت افراد و مخاطبان سایبری بیشمار آنها بخشی از یک الگوی گسترده است که از یک روند نگرانکننده در آینده خبر میدهد.
سلب مسئولیت: دیدگاههای بیانشده توسط نویسندگان، لزوما منعکسکنندهی نظرات، دیدگاهها و سیاستهای TRT World نیست.
زهرا شرقی
سلام
جالب بود مرسی
کنار هم گذاشتن دو واژه یهودستیزی و اسلام هراسی هم برای من جالب بود.