بعدازاینکه به دو بار حبس ابد و چهل سال حبس بدون عفو مشروط محکوم شدم، گذاشتم موها و ریشم به مدت یک سال بلند شوند. سپس آن تصویر را از خودم در زندان و در کنار همسلولیم اسکات کشیدم. اسکات دوست نزدیکم شد. او از ریش شش اینچی من (بعدها ۷ اینچ شد) که بهندرت میشد نظیر آن را دید، نفرت داشت. متأسفم رفیق… من تو شرایط خاصی هستم. تصویرمان را طوری کشیدم که افراد خارج از زندان با دیدن آن میتوانستند تصور کنند زندگی در جعبه چگونه میتواند باشد. دستشویی کوچک، روشویی، و درب سلول در نقاشی کشیده نشده بودند. اسکات گفت که تصویر، زیادی به نظر خوب میآید. من زبالههای سلول را نقاشی نکرده بودم.
اگر میتوانید، تصور کنید که در این سلول ۶۵ فوت مربعی هستید، آنهم فقط شما، همسلولیتان و یک موش خانگی. نامهها میآیند و میروند. شما فرصت ملاقات و تماس تلفنی دارید و تمامی اینها همراه با سلول، دنیای شما هستند. اکنون تصور کنید که هرروز را همینجا زندگی میکنید. هنگام شب در تخت خواب دراز میکشید و هرروز صبح در همان تختخواب از خواب بیدار میشوید. در همین تختخواب غذا میخورید و بعضی روزها در آن گریه میکنید. سالبهسال اوضاع به همین منوال است. نه زنگ تفریحی، نه تعطیلات آخر هفتهای و میدانید که هرگز از زندان آزاد نخواهید شد و برای همیشه همانجا خواهید ماند.
در چنین شرایطی چه انگیزهای برای زندگیکردن وجود خواهد شد؟
در کمال شگفتی، انگیزهها بیشمارند. حداقل میدانم که حالتهای والای ذهن، حالتهایی از شادکامیهای محض که پس از عمری ریاضت به راهبان دست میدهند، به من نیز دست خواهند داد، اگر که در اینجا زندگی معنوی را در پیش بگیرم. همچنین میدانم که هنوز هم تمامی دانشهای دنیا در میان جلد کتابها در اختیارم هستند (کتابهایی که هنگام کشیدن تصویر “زندگی در جعبه” مشغول خواندنشان بودم را میتوان در پشت تختخواب دید که تلنبار شدهاند). هنوز هم میتوانم با بقیه آدمها در تماس باشم، چه آنهایی که باهم در یک زندان هستیم، چه نگهبانان، و چه عزیزانی که در خارج از زندان هستند. اینها را از دست ندادهام و جایی در آن تماسها زیبایی غیرقابلتوصیفی وجود دارد که میارزد به خاطر آن زندگی کرد. از همه مهمتر اینکه من به امید زندهام، امید به اینکه روزی این کابوس به پایان خواهد رسید و در آخر چشمانم را در نور درخشان آزادی خواهم گشود.
مشکلات من در آنجا به پایان نخواهند رسید. در دنیای آزاد نیز مشکلات بسیاری وجود دارند. من چشمبهراه آنها هستم. میخواهم مشکلات را حل کنم، مشکلاتی از قبیل اینکه چگونه میتوان همسری خوب یا پدر خوبی شد؛ چگونه میتوانم دل آنهایی را که آزردهام به دست بیاورم، و محبت آنهایی را که در کنارم بودهاند، جبران کنم؛ چگونه میتوانم برای کسانی که در اینجا هستند، کار متفاوتی انجام دهم؛ چگونه میتوانم جهان را به سمتوسوی انسانیتری هدایت کنم، به آیندهای که در آن دیگر به چنین قفسهایی نیاز نداشته باشیم.
هرروز که من اینجا و در اینجا هستم، ایمانم نسبت به این مساله بیشتر میشود که چیزی به پایان خوش تمامی این اوضاع باقی نمانده است. شما میتوانید به من کمک کنید تا به آنجا برسم. اگر هنوز اقدام نکردهاید، لطفاً به لینک زیر بروید و درخواستم از رئیسجمهور را امضا کنید و مرا آزاد سازید. اگر هم تابهحال آن را امضا کردهاید، لطفاً لینک و فراخوان کمک مرا هرقدر که میتوانید به اشتراک بگذارید. متشکرم.
FreeRoss.org/petition
راس اولبریکت، ۲۲ آگوست
ترجمه: عشتار حکمت
به نظر من حق راس نبود که اینطوری سوخته بشه به نظر من دادگاههای کل دنیا حتی آمریکا فقط بخاطر جرم طرف محاکمه میکنن اما خیلی روی خوب بودن اون مجرم و اینکه اگه بهش فرصت داده بشه میتونه کارهای مثبتی برای کم شدن جرم و جنایت در لایه های مختلف زندگی اجتماعی انجام بده توجه نمیشه من مثل خیلی از شما دوستا مخالف این حجم از مجازات هستم
از همون روزی که پادکست زندگی اش رو شنیدم درگیر داستانش شدم و خیلی وقتا بهش فکر میکنم. همیشه وقتی به آدمایی که یه چیزایی ازشون میدونم فکر میکنم میگم یعنی الان کجاست داره چیکار میکنه، اما درباره راس میدونم. هر بار که بهش فکر میکنم، میدونم تو همون جعبه ایه که درباره ش گفت. امیدوارم آزاد بشه یه روز… و دنیای بیرون رو قبل از مرگش ببینه.
راستی این فونتِ موقع نوشتن کامنت رو خیلی دوست دارم. دست دولوپر سایتتون درد نکنه.
به نظر من از زندگی و سرنوشت راس اولبریکت سو استفاده شد تا صرفا پیامی داده بشه به جامعه. این مجازات حقش نبود و من رفتم و پتیشن رو امضا کردم.
چی اتفاقی می افته که یک نفر یک جای دنیا یه کاری می کنه ، دستور قتل می ده و واسطه ی خرید و فروش هر آنچه که ممنوع می شه ، ولی توی کل دنیا ، اینهمه طرفدار پیدا می کنه ؟ چرا واقعا؟
اگر کارهایی که راس کرده اشتباه هستند ، آدم های دیگه ای هم هستند که شاید همون کارها و یا کمترش رو انجام دادن ، ولی هرگز با همین حجم طرفداری مواجهه نیستن ، فرق راس با بقیه چیه که اینقدر همه داستانش رو دنبال می کنن ، و البته خود من امیدوارم که حکمش عوض بشه ، چون اونقدر پتانسیل داره که بتونه یک حرکت به بزرگیه سیلک رود ، در جهت مثبت انجام بده . به نظر من سیلک رود و مستر مایند بهترین اپیزودهای چنل بی هستند ، همچنان با اختلاف زیاد از بقیه اپیزودها
مرسی که اینقدر خوب خبرهای تکمیلی رو پوشش می دید .???
حکمی که برای راس اولبریکت بریده شده برای ترسوندن همه کسایی هست که به چنین ایده ای فکر میکنن وگرنه هم از جهت منافع مالی و هم از جهت جنایات انجام شده یکی مثل ال چاپو گناهکارتر از راس هست اما حکم سبکتری گرفته
به نظرم این ادم اصلاح شده و زندان جاش نیست!
یه سوال غیرمرتبط!
اینایی که حبس طولانی یا ابد دارن ، زندگی جنسیشون چه شکلیه؟ آیا توی زندان میتونن رابطه جنسی داشته باشن با کسی در زندان یا خارج از زندان؟
خیلی از ماهایی که بیرون از زندان هستیم .زندگی جنسیمون صد برابر بدتر از زندانی های و هم سلولی های راس هست.
چه پاسخ تفکر برانگیزی
اصولا کار و هدفش و انگیزهای که اون زمان داشت رو بسیار دوست دارم و موافق بودم باهاش.
اDone
بخاطر هوش بالاش باید هم ازش استفاده کنن اما اینا که میگن حقش نیست جواب بدن حق آدمی که جان انسان براش اهمیت نداره و این همه آدم مردن یا زندگیشون نابود شده نیست که زندان باشه؟ اگه بگید نه میفهمم که خودتون ساقی هستین
کاری هم به راس بخصوص ندارم وگرنه بدتر از ایشون هم هست و خواهد بود
به نظر من راس اولبریکت بیشتر از اونکه دلیل محکوم شدنش سیلک رود بوده باشه، تفکر آزادی خواهیش، زندانیش کرده، چیزی که همه دولتها ازش میترسن
شاید درسی که این نامه به ما میدهد از کل برنامه های فرهنگی که صدا و سیمای ما و دیگر ارگانها برای تبلیغ علیه مواد مخدر و جرم های سنگین میکند بیشتر باشد
وقتی نامه رو خوندم موهای تنم سیخ شد
واقعا راس اون موقعی که غرق در تجارتش بود آیا همچین چیزی را کسی برایش تصویر کرده بود ؟؟
نکته جالبی که بهش پرداخته نشد اینه که راس پول خاصی خرج نمی کرد، مگه برای فرار، حتی آخرش با شلوار لی قدیمی اومده بود پیش جولیا، پس چطور میشه انگیزه مالی اولیه؟ یعنی واقعا دلیل تمام این خطر کردنا اعتقادات سیاسی، فلسفیش بوده؟
بسیار عالی و جذاب . ممنون از آقای علی بندری و همکارانش
به نظرم برای جرم فروش مواد مخدرش مجازات زندان طولانی (مثلاً ۱۵ سال) براش مناسب بود. ولی اون ۲ اتهام اعمال غیر انسانیش، یعنی اجیر کردن آدمکش و دستور به قتل، فوق العاده هولناک و شنیع بود و حبس ابد حقشه. گرفتن حق حیات از انسان های دیگر گناهی بسیار نابخشودنی ست … چگونه میشه که راس اولبریکت که خودش رو در مقام قاضی و خدا قرار میده و افرادی رو به جرم اخاذی یا به جرم هک کردن حساب های خریداران یا دزدی بیتکوین، با مجازات مرگ روبرو میکنه و دستور به کشتن این افراد میده، حالا در مقام متهم درخواست بخشش و آزادی داره؟! در صورتیکه میدونیم جرم راس از جرم اون ۶ نفری که دستور کشتنشونو داده خیلی بیشتره