زهرا مدرس
ماجرای اپیزود ۵۳ چنل بی مربوط میشه به اعضای یک باشگاه بدن سازی به نام سان جیم در سال ۱۹۹۴ و دوره رونق باشگاه. سان جیم رو یک حسابدار اهل میامی راه انداخته بود ولی برو بیای باشگاه مدیون مدیر باجذبهش بود. در سانجیم به عضلهایها خوشآمد میگفتن، به اونهایی که به فکر تناسب و زیبایی اندامشون بودن اما لزوما جای آدمای سر به راه و درستی نبود.
این پست اعضای سان جیم و افرادی رو معرفی میکنه که سر راه این آدمها قرار گرفتن.
جان مسه (John Mese): صاحب باشگاه سان جیم- دارای تحصیلات حسابداری و ساکن میامی که در کنار تدریس و اداره یک شرکت حسابداری، باشگاه را در سال ۱۹۸۷ تاسیس کرد و به مربیگری پرداخت.
دنیل لوگو (Daniel Lugo): مدیر داخلی و ۳۰ ساله باشگاه سان جیم- با سابقه ۱۵ ماه حبس به جرم کلاهبرداری و آزادی ۳ ساله به قید التزام، سال ۱۹۹۰ همراه همسرش، لیلیان که بعدها از او جدا شد، و چهار فرزندخواندهش به فلوریدا آمد. با ایدههای مختلفی برای رونق باشگاه وارد و پس از مدتی همه کاره سان جیم شد.
آدرین دوربال (Adrian Doorbal): ۲۲ ساله و مهاجر- با لوگو از طریق دختر عموش آشنا شد و با شروع کار در سان جیم در کلاهبرداریهای لوگو مشارکت کرد و پول قابل توجهای به دست میآورد.
کارل ویکس (Carl Weekes): پس از سکتهای که در سی سالگی به خاطر اعتیاد به الکل و مصرف مواد مخدر از سر گذروند، تصمیم به ترک اعتیاد گرفت و مسیحی شد. به دلیل مشکلات مالی به میامی نقل مکان میکند و به خاطر آشنایی با استیونسون، از کارکنان سان جیم، کم کم در باشگاه مشغول کار میشود.
خورخه دلگادو (Jorge Delgado): اهل کوبا بود و کارش رو با پادویی برای شیلر شروع کرد؛ معتمد شیلر شد و جزییترین اطلاعات زندگی شخصی و کاری او را در اختیار داشت. در سان جیم ورزش میکرد که با لوگو آشنا و رفیق شد و سر همین رفاقت رابطهش با شیلر شکرآب شد.
مارک شیلر (Marc Schiller): متولد بوئنس آیرس بود اما در نیویورک بزرگ شد. با تحصیلات حسابداری در یک شرکت نفتی آمریکایی در کلمبیا کار گرفت و پس از مدتی به میامی منتقل شد. پس از حسابداری وارد صنایع غذایی شد و شعبه یک رستوران را دست گرفت.
آقای اد دوبوآ (Ed Du Bois): ۵۱ ساله و کارآگاه خصوصی و مشاور امنیتی در میامی- به عنوان مثال امنیت مقامات و سیاستمدارها و سلبریتیها را در مراسم مختلف تامین میکرد. به علاوه، قدیمیترین آژانس کارآگاهی رو در فلوریدا داشت که به نوعی کسب و کار خانوادگیش بود.
فرانک گریگا (Frank Griga): متولد آلمان بود و در آمریکا بزرگ شد. از کار در کارواش و مکانیکی به فروشندگی ماشینهای گرانقیمت رسید؛ بعد هم چندین کسب و کار تلفنی مثل دریافت اطلاعات ماشینهای دست دوم، اطلاعات آب و هوا و خدمات جنسی راه انداخت که از بیزینس سوم پول خوبی به دست آورد. بعد از جدایی از بئاتریس با دختری به اسم کریستینا آشنا شد./ کریستینا (Krisztina): دوست بئاتریس و اهل مجارستان- بدون پول و بلد بودن انگلیسی مثل بقیه کارش رو در کلاب شروع کرد.
بئاتریس وایلند (Beatriz Weiland): رقاص زیبای مجار و دوستدختر دوربال
سابینا پترسکو (Sabina Petrescu): رقاص رومانیایی و برنده مسابقات میس رومینیا – بعد از بوداپست و مسکو به هاوانا و مکزیک رفت و در آخر با آرزوی ورود به صنعت فیلم، غیرقانونی وارد آمریکا شد. و در زمان داستان هم دوست دختر لوگو بود.
سلام خدا قوت برو بچ چنل بی کارهاتون بسیار زیبا و شنیدنی است ، قرار بود وضعیت کنونی دار و دسته نخبگان عضلانی رو بذارید تو سایت .
اتفاقا منم مدتها دنبالشان بودم . ????????????????????????????????????
آره والا
من تو منابع انگلیسی پیگیرشون شدم. به خاطر تغییر قانون اعدام تو ایالتشون، به حبس ابد محکوم شدند. چندین بار اعتراض کردند که همگی رد شده.
چه جالب هیچ خبریم ازشون نشده
خسته نباشید خیلییییی عالی بود مثل همیشه
من یکساله با چنل بی آشنا شدم و تقریبا همه اپیزودها رو گوش دادم
فوق العاده اید، پاینده باشین ????????????