زهرا مدرس
تجارت و کسب و کارهای مرتبط با زیست شبانه (Night Life) در ژاپن سابقهای طولانی دارند. میتوان گفت در مقایسه با سایر کشورها، این فعالیتها در ژاپن خیلی ویژه و منحصر به فرد اند و بده بستان مداومی با فرهنگ ژاپن داشتهاند. بهخصوص در توکیوی امروز، که شاهد شکوفایی و رونق این مشاغل هستیم؛ رفتن به کافهها و کلابها از روشهای معمول خوشگذرانی و رفع فشار و استرس کار در جامعه ژاپن است. پادکست سریالی لوسی چنلبی که داستان گمشدن لوسی بلکمن در توکیو را روایت میکند، به یکی از این مشاغل با عنوان هاستسی در کلاب و بارهای شبانه توکیو میپردازد. عنوان قسمت دوم سریال لوسی میزوشوبای بود که در خود پادکست دربارهاش کمی توضیح دادهشد اما برای من و عدهی زیادی این سؤال ماند که واقعن چرا به این کسب و کارها عنوان «تجارت آب» میدهند و ریشهاش از کجاست؟ نتیجهی جستوجوهای ما را ببینید:
۱. میزوشوبای Mizu-shōbai (水 商 売) یا تجارت آب (water trade) در واقع اصطلاحیست برای تجارت تفریحات شبانه در ژاپن که شامل بارها، کافهها، کلابها، کابارهها و … میشود.
در اولین برخورد بهنظر میرسد منظور از آب نوشیدنیهای الکلی است و مساله حل شدهاست، اما با توجه به اتیمولوژی این اصطلاح، تجارت آب به معنی «کسب و کار ناپایدار» است و بعضیها معتقدند هیچ ارتباطی با نوشیدن الکل ندارد.
درحالی که در مورد منشا اصلی اصطلاح میزوشوبای اختلاف نظر وجود دارد، اما میتوان گفت به احتمال زیاد این اصطلاح در دوره ادو یا شوگانسالاری توکوگاوا (۱۶۰۳-۱۸۶۸) که ژاپن را به شیوهی نظامی فئودالی اداره میکردند، رواج پیدا کرده است. در این دوره با ساختن حمامهای بزرگ و شبکههای گستردهای از چایخانهها و مسافرخانههای کنار جاده، خدمات جنسی متعدد و تفریحات متنوعی در شهرهای بزرگ ارائه میشد. با تمرکز روی جنبههای لذتجویانه زندگی شهری در دوره توکوگاوا و دقت به مفهوم «جهان شناور(ناپایدار)» میتوان میزوشوبای را استعارهای از شناور بودن، آشامیدن و ناپایداری زندگی دانست.
از سویی در گذشته، به کسب و کارهایی که فارغ از بحران و شرایط اقتصادی، تنها به محبوبیت و پذیرش بین افراد جامعه وابسته بودند، میزوشوبای یا تجارت آب میگفتند که شامل گسترهی بسیار وسیعی از کسب و کارهای مرتبط با تفریح و سرگرمی میشد. در دورهی مدرن نیز به کسب و کارهای شبانه و کلابی مثل هاستسی (میزبانی Hostessing) اطلاق میشود. موفقیت در کسب و کارهای این چنینی تا حد زیادی به حمایت و طرفداری مشتریان بستگی دارد و به محض از دست دادن محبوبیت با شکست مواجه میشوند. فعالان صنعت سرگرمی، صاحبان رستورانها، خوانندگان و ورزشکاران حرفهای و (در سالهای اخیر) مدلها، طراحان و سازندگان بازی، بخشی از این کسب و کار وسیع هستند.
براساس یک تئوری دیگر، این اصطلاح از یک مثل ژاپنی میآید که میگوید «سود و ضرر مسئله شانس است»؛ در صنعت تفریح و سرگرمی، درآمد به عوامل زیاد و بیثباتی مانند محبوبیت میان مشتریان، شرایط جوی، وضعیت اقتصادی و … وابسته است؛ شکست و موفقیت در این کار مثل جریان آب متغیر و بیثبات اند. و از سوی دیگر، اصطلاح «کسب درآمد از آب گلآلود» -مثل از آب گلآلود ماهی گرفتن- به درآمدزایی از محلهها و منطقههای رد-لایت (توسط گیشاها و هاستسها) اشاره میکند.
عدهای نیز معتقدند، دو دلیل عمده برای رونق تجارت آب طی قرنهای متمادی در ژاپن وجود دارد: ۱- جامعه مردسالار ۲- سنت نوشیدن در ژاپن.
تفریحات جنسی در این کشور به طور سنتی همیشه با آب (مانند حمامها) و نوشیدنیهای مختلف همراه بوده و به همین دلیل از تمامی مشاغل مرتبط با زیست شبانه با عبارت تجارت آب یاد میشود. اما برخلاف گذشته که تمام این فعالیت و تفریحات حول خواسته و نیاز مردان شکل میگرفت، امروزه زنان نقش موثرتری داشته و به انتخاب خود وارد این تجارت میشوند. تا آنجا که مشاغل این حوزه به دلیل برخورداری از شرایط مطلوب و درآمد قابل توجه در میان دختران جوان متقاضیان بسیاری دارد.
تفریحات جنسی در این کشور به طور سنتی همیشه با آب (مانند حمامها) و نوشیدنیهای مختلف همراه بوده و به همین دلیل از تمامی مشاغل مرتبط با زیست شبانه با عبارت تجارت آب یاد میشود. اما برخلاف گذشته که تمام این فعالیت و تفریحات حول خواسته و نیاز مردان شکل میگرفت، امروزه زنان نقش موثرتری داشته و به انتخاب خود وارد این تجارت میشوند. تا آنجا که مشاغل این حوزه به دلیل برخورداری از شرایط مطلوب و درآمد قابل توجه در میان دختران جوان متقاضیان بسیاری دارد.
مرسی این پست خیلی خوب بود الان بهتر معنای میزوشوبای و همچنین تجارت آب رو فهمیدم.
خواهش میکنم قابلی نداشت.????????????
(ببخشید قصد مزاح داشتم)
من هم با شما موافقم زهرا جان،هیچوقت فراموش نمیکنم که از کودکی چون رمان زیاد میخوندم یه بار تویه یه مهمونیه فامیلی با افتخار گفتم من کتاب های زیادی خوندم؛
یه فامیل خیلی بیشعور داریم که علاقه زیادی به ضایع کردن دیگران داره،همون فامیلها گفت میشه اسم کتاب هایی که خوندی؟ بگی…(مرد ۴۰ ساله میخواست منو که اون موقع ۱۲ سالم بود ضایع کنه)
من تا اسم چند تا از کتاب هارو بردم گفتم برادران کارامازوف نوشته ی تئودور داستایوفسکی کتاب ابله ،یا قلعه حیوانات،…با مسخره بهم گفت اینا که رمان هست،دلت خوشه کتابخونی؟از این داستانا هیچی یاد نمیگیری؛خیلی دلم شکست…احساس میکردم ضایع شدم جلو فامیل…بگذریم
اما هر بار پادکست های چند بی رو گوش میدم خودم رو باور میکنم که دارم خودم رو با داستانی سرگرم میکنم که حقیقی هستش و میشه ازش کلی چیز یاد گرفت؛
????????????????