قصهای که تو اپیزود هفتم پادکست کانال بی دربارهی عملیات جاسوسی موساد شنیدیم داستان جالب و درگیرکنندهای داره. اما راستش اگر ازم بپرسین چهقدر میشه به این روایت ماجرا اعتمادکرد من جوابی ندارم. توی خود پادکست هم گفتم که نویسندهی این قصه دربارهی بعضی از زوایای ماجرا سکوت مشکوکی میکنه. من سعی کردم با دو تا نقل قول از یه منبع دیگه یک کمی این رو حداقل تو بخش تحلیلی آخر کار جبران کنم. اما واقعیت اینه که پشت این مقالهی بلند یک کار تحقیقی خیلی طولانی هست و برای بررسی و احتمالن بالانس کردنش لازمه که حداقل همونقدر کار انجام بشه که من برنامهای براش ندارم. اما یه سرچ دم دستی نشون میده که حداقل دربارهی بعضی از جزئیات مهم، این روایتی که اینجا شنیدیم
تنها روایت قصه نیست.
اگر قسمت هفتم پادکست کانال بی رو نشنیدین پیشنهاد میکنم فعلن ادامهی این پست رو نخونین و بگذارینش برای بعد از گوشکردن که کیف شنیدن پادکست کم نشه.
—————————————————————-
یکی اولین خبرهایی که از این پرونده بیرون میاومد میگفت که اتهام گیل جاسوسی و جعله. صحبت از این بود که دویست هزار دلار گرفته که اطلاعات غلط برسونه به اسرائیلی. اون جور که توی گزارش کوتاه سال ۱۹۹۷ سی ان ان اومده رئیس موساد اون موقع گفته بود که ما تعقیبش کردیم و دیدیم که این از یه جلسههایی گزارش میآره که هیچوقت اتفاق نیفتادن. توی همین گزارش از این هم صحبت میشه که گیل توی یه حزب افراطی راست، Moledet، هم یه مقام بالایی داشته (جنرال سکرتری) بوده. این حزبیه که طرفدار بیرون کردن فلسطینیها از کرانهی باختری و از نوار غزه است.
احتمالن به همین خاطره که همون موقع یک گزینهی محتمل این بوده که گیل اطلاعات ساختگی رو با هدف منصرفکردن رهبران اسرائیل از صلح با اعراب میداده به سیستم. برای همین هم مثلن همونطور که تو پادکست شنیدیم وقتی مذاکرات سیاسی سطح بالا برای صلح با سوریه در جریان بوده، این خبر آورده که حافظ اسد داره واسه حمله به اسرائیل آماده میشه.
لینک گزارش سال نود و هفت CNN:
http://goo.gl/lFTXw9