پس از ده سال و بعد از پیدا شدن گور دستهجمعی جدید دیگری حامل ۱۶۸ جسد، همچنان افق روشنی برای پایان جنگهای مواد مخدر در مکزیک وجود ندارد.
قدمت جنگ مواد مخدر در مکزیک به بیش از یک دهه رسیدهاست. این درگیری از دسامبر ۲۰۰۶ شروع شد؛ زمانیکه رییس جمهور مکزیک “فلیپ کالدرون” ۶۵۰۰ سرباز را به بخش غربی ایالت میچوکان فرستاد تا کارتلها را سرکوب کند.
بر اساس تخمینها تاکنون در حدود ۲۰۰ هزار نفر در این درگیریها کشته شده و ۳۰ هزار نفر نیز مفقود شدهاند و همچنان هم اوضاع بدتر میشود.
از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ تعداد کشتهشدگان جنگ و درگیریهای مواد مخدر بیش از ۳۰ درصد افزایش داشتهاست. این تعداد در سال ۲۰۱۸ نیز رو به افزایش است.
در ماه سپتامبر یک گور دستهجمعی در “وراکروز” شامل ۱۶۸ جسد کشف شد و متاسفانه این دیگر امری غیرمعمول بهشمار نمیرود. یکی دیگر از گورهای دستهجمعی که اخیرن کشف شده نیز شامل ۲۵۰ جسد بوده است.
شهرهای توریستیای مانند کانکون و لاسکاباس زمانی تصور میکردند که از خشونت مصونند اما در حال حاضر عرصهی جنگ کارتلهای مواد هستند.
یک نسل پیش “آکاپولکو” در حکم لاس وگاس مکزیک بود. اما امروزه این شهر یکی از خطرناکترین شهرهای نیمکرهی شمالی و یکی از مراکز فحشا کودکان به شمار میرود.
حتی مکزیکوسیتی که زمانی به عنوان ناحیه امن به شمار میرفت نیز در امان نبوده و تیراندازی در مرکز شهر دیگر چیز غیرمعمولی نیست. تنها چند هفته پیش، قاتلی با پوشیدن لباس نوازندههای خیابانی در یکی از توریستیترین مناطق شهر، شش نفر را کشته و ۹ تن را زخمی کرد.
سوال این است که چرا غلبه بر کارتلهای مواد مخدر سخت است؟ منتقدان، استراتژی و تاکتیک مقامات هر دو طرف “مکزیک و آمریکا” را ناکافی و اشتباه میدانند.
رویکرد غالب تا به امروز استراتژی kingpin بوده است. بر طبق این استراتژی، آنها افراد رده بالای کارتل را هدف قرار میدهند. اما تقاضای مواد در آمریکا بسیار بالا و تجارت آن بسیار سودآور است، بنابراین همیشه فرماندهان بالقوهی دیگری در کارتلها وجود دارند که بلافاصله بعد از دستگیری نفر بالایی، جایگزین آنها میشوند.
سلطان مواد مخدر “الچاپو” (داستان الچاپو را در اپیزود دوم چنلبی شنیدید) در حال حاضر زندانی است و در همین زمان که دادگاهش در جریان است، کارتل بلامنازع او “سینالوئا” درگیر جنگهای داخلی شده است.
اما کارتلهای قدرتمند نسل جدید مانند “هالیسکو” قدمهای بزرگی برای گرفتن جایگاه الچاپو برداشتهاند. این گروههای جدید مانند CJNG تمایل بیشتری به اعمال خشونتبار و وحشیانه نسبت به گروههای قدیمیتر دارند چرا که باید با رقبای زیادی در این عرصه رقابت کنند.
از نظر تاکتیکی، نیروهای مسلح مکزیک در مقابله با طغیان گروههای تبهکار با بنبست مواجه شدهاند.
نه فضیلتی در بردن این جنگها وجود دارد و نه هدفی. در حالیکه دشمن به راحتی میتواند در میان مردم عادی پنهان شود. در نتیجه نیروهای ارتش و مقامات دولتی بیهدف درمیان روستاها گشت میزنند و مقابلهای با دشمنان خود ندارند. تنها زمانی درگیر میشوند که در شبیخون آنها گرفتار شوند.
یکی دیگر از عوامل دخیل مهم، فقر و فساد شایع است. فقدان آموزش و فرصتهای اقتصادی برای قشر زیادی از مردم مکزیک منجر به افزایش تعداد افرادی میشود که زندگی کوتاه مجلل جنایی را به رنج و سختی ترجیح میدهند.
مشکل پلیسهای فاسد به قدری فراگیر و دشوار است که ارتش راهی جز خلع سلاح آنها در مناطق محلی نداشته است.
همهی اینها یک سوال را به ذهن متبادر میکند؛ اگر چیزی تغییر نکند و داستان درگیریهای مواد مخدر به همین صورت باقی بماند، وضعیت مکزیک در ۱۰ سال آینده چطور خواهد بود؟
ترجمه و تخلیص: مَدی
خوب چه کاریه این همه آدم کشی بعضی از چیزهایی که خیلی مشتری داره رو تحت یه شرایطی آزاد کنند و ازش مالیات بگیرند…. اصلن فکر اینکه بشه جلوی قاچاقچی جماعت رو گرفت ابلهانه هست آزادش کنند مردم از های بودن بمیرند بهتره تا اینجوری فلهی و بی نام و نشون نفله بشند