کارشناسان موسسه مینچنکو (Minchenko) گزارشی تهیه کردهاند به نام «پولیتبیوروی۲ و امواج ساختارشکنانهی وارد بر حلقهی نزدیکان ولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه» [پولیتبیورو (Politburo) مخفف عبارت «دفتر سیاسی» به زبان روسی، نام کمیتهی اجرایی حزب کمونیست شوروی (عالیترین کمیتهی تصمیمگیر در این حزب)، بود]. کارشناسان سیاسی پولیتبرو۲ را بانفوذترین نهاد غیررسمی سیاسی در روسیه میدانند. نویسندگان این گزارش اعضای این نهاد را برمبنای مصاحبههایی با بیش از صد نفر از نخبگان روسیه مشخص کردهاند.
براساس گفتههای تحلیلگران سیاسی مانند کنستانتین کالاچف (Konstantin Kalachev) و نیکولای میرونف (Nikolai Mironov)، ساختار دولتی روسیه بیش از آن بسته است که بتوان ارزیابی دقیقی از میزان اختیارات، نزدیکی و نفوذِ رویِ رییسجمهور ارایه داد. کالاچف باور دارد که در این ساختار روابط شخصیِ غیررسمی نقشی کلیدی دارند. به نظر میرونف، پوتین «در حد توانش تلاش میکند در بین نزدیکترین حلقهی اطرافیانش تعادلی برقرار کند و اختلافها را به حداقل برساند.»
در گزارش موسسهی مینچنکو به دگرگونی رخ داده در حلقهی نزدیکان پوتین در سالهای اخیر هم اشاره شده است. به طور کلی روابط رو به وخامت روسیه با غرب و احتمال روزافزون حالتهایی از درگیری نظامی، باعث تقویت موقعیت رییس شورای امنیت روسیه نیکولای پاتروشف (Nikolai Patrushev) شده است. به گفتهی کارشناسان، شورای امنیت روسیه پس از دفتر ریاستجمهوری، دولت و شرکتهای دولتیِ مهم، چهارمین نهاد قدرتمند در حکومت روسیه است. بنابر گزارش موسسهی مینچنکو به دلیل «فضای مسمومی» که همهی واسطههای غیررسمی مرتبط با نمایندگان طرف آمریکایی را احاطه کرده است، نقش دیپلماتیک شورای امنیت ملی روسیه افزایش یافته و پاتروشف به اصلیترین مذاکرهکنندهی روسی با ایالات متحده تبدیل شده است.
به گفتهی کالاچف نیروهای امنیتی نه تنها تصویر کلی اوضاع جهان در ذهن رییسجمهور را شکل میدهند که حتی روی رفتار او با افراد مختلف هم تاثیرگذارند.
در سالهای اخیر، گناندی تیمچنکو (Gennadiy Timchenko) موسس مجموعه شرکتهای ولگاگروپ (Volga Group) که کارشناسان سیاسی در سال ۲۰۱۶ به دلیل «کاهش فعالیتهایش» تصور میکردند از جمع نزدیکان رییسجمهور کنار گذاشته شده بود، به این جمع بازگشته است. پروژههای اقتصادی او رو به افزایش هستند و او هر روز متحدان بیشتری در ساختار اجرایی پیدا میکند. به نظر متخصصان نقش اصلی تیمچنکو توسعهی زیرساختهای مسیر دریایی شمال است. موقعیت تجاری او هم به دلیل شراکت با مالکین نواتک (NOVATEK) لئونید میخلسون (Leonid Mikhelson) و برادران کوالچوک (Kovalchuk)، تقویت شده است.
برادران کوالچوک مسئول بخش انرژی، نواحی قطبی و سیاستهای علمی و آموزشی هستند. به گفتهی تحلیلگرانِ سیاسی نفوذ برادران کوالچوک پس از انتخاب موقت الکساندر بگلوف (Alexander Beglov) به سمت فرمانداری سنپترزبورگ افزایش یافته است.
موقعیت ایگور سچین (Igor Sechin) مدیر روسنفت (Rosneft) هم تحکیم شده است. او را به عنوان صحنهگردان اصلی انرژی روسیه میشناسند که روی مقامات امنیتی هم نفوذ دارد. به نظر کارشناسان در اختلافات داخلی تنها ائتلافی از تعداد زیادی از اعضا یا اعضای برجستهی پولیتبروی۲ میتواند در مقابل نفوذ سچین حرفی برای گفتن داشته باشد.
آرکادی روتنبرگ که داستان رفاقت او و رییسجمهور پوتین را در قسمت ۳۰ پادکست شنیدیم هم با موفقیت در ساخت پل کریمه جایگاهش در این جمع را به طرز قابل ملاحظهای ارتقا داده است. به گفتهی کارشناسان او به اولویت اولِ قرارداد همهی پروژههای بزرگ زیرساختی تبدیل شده است و در وزارت راهآهن و حملونقل روسیه نفوذ قابل توجهی دارد.
سرگی شویگو (Sergei Shoigu) وزیر دفاع و سرگی چمزوف (Sergei Chemezov) مدیر روستک (Rostekh) بر صنایع نظامی و دفاعی نظارت میکنند. در میانهی «زوال روشهای دیپلماتیک» نقش ارتش هم افزایش پیدا کرده است. کارشناسان سیاسی شویگو را صحنهگردان غیررسمی حوزههای مختلفی در روسیه و طبق نظرسنجیها، شناختهشدهترین سیاستمدار در کشور میدانند.
روستک در حال بلعیدن بخشهای مختلف صنعتی (به ویژه شرکت هوافضا و صنایع دفاعی روسیه (UAC)) است، زیرشاخههایی در بخشهای تازهای از اقتصاد (مانند بازیافت، خرده فروشی، اقتصاد دیجیتال و…) توسعه داده و نفوذش را در میان نخبگان محلی گسترش میدهد.
اما موقعیت نخستوزیر دیمیتری مدودف (Dmitry Medvedev) در پولیتبیوروی۲ چندان مشخص نیست. او شخصا مسئول طرحهای ملی است اما همزمان جایگاه نمادینش در حال افول است و قدرت تیم اطرافیانش تضعیف میشود (در این مورد بویژه به دستگیری برادران ماگمدوف (Magomedov) اشاره میشود).
گزارش حاضر اشاره میکند که با افزایش نفوذ پولیتبیوروی۲ روی کابینه، معاون اول نخستوزیر که مورد اعتماد پوتین است، نقش مقابل و متعادلکنندهای در برابر آنها به عهده گرفته است.
براساس این گزارش رئیس دوما [مجلس روسیه] ویاچسلاو ولودین (Vyacheslav Volodin) از جمع نزدیکترین اطرافیان رییسجمهور کنار گذاشته شده است. نفوذ او روی احزاب سیاسی و افکارعمومی روسیه کاهش یافته و بخشهایی از شبکهی ارتباطات محلیاش را هم از دست داده است. به نظر کارشناسانِ نویسندهی این گزارش حالا جمع نخبگان برجستهی روسیه تنها از صاحبان صنایع و پروژههای مهم تشکیل شده است.
پیشتر نویسندگان این گزارش ارزیابیای از منابع مرتبط با اعضای پولیتبیوروی۲ هم ارایه کرده بودند، اما این بار چنین ارزیابیای ارایه نشده است. به گفتهی دیمیتری بادوسکی (Dmitriy Badovskiy) رئیس هیئتمدیره بنیاد مطالعات سیاسی و اقتصاد اجتماعی: «از آنجایی که نویسندگان گزارش برای اولین بار روشهای تحلیلی مورد استفاده برای ارزیابی منابعشان را در گزارش ذکر نکردهاند، سنجش نتیجهگیریها و سازوکارهای حاکم بین مقامهای مختلف،کار دشواری است. و اگر به آن به صورت یک مدل تحلیلی نگاه کنیم کل مدلِ «پولیتبیورو» هم تنها بر مبنای همین نتیجهگیریها و ارزیابی سازوکارها شکل گرفته است.»
اعضای نزدیکترین حلقهی اطرافیان رییسجمهور با واسطهگری برای منابع صاحبمنسبان محلی و شرکتهای خصوصی صاحب نفوذ میشوند. شرکتهای دولتی شاخههای جدیدی در بخشهای مختلف اقتصادی توسعه میدهند یا بازارهایی را از صفر (مثل صنعت بازیافت) بوجود میآورند. ادعا میشود که اعضای پولیتبیوروی۲ برای آنکه امکان جداسازی بیدردسر آنها از ساختارهای تحتنظرشان وجود نداشته باشد یا نتوان آنها را با کس دیگری از خواص جایگزین کرد، بر منابع بسیار زیادی نظارت میکنند. در نتیجه سهم ساختار دولتی در اقتصاد پیوسته رشد میکند و نفوذ کسبوکارهای بزرگی که نمایندگانشان حالا اغلب تبدیل به شرکای کوچک مجریان پروژههای دولتی شدهاند، کاهش مییابد.
در سیاست هم روش مشابهی اعمال میشود. به گفتهی موسسهی مینچنکو به جای رقابتهای سیاسی، روی تکنوکراتها قمار میشود. مدیرانی که هیچ ارتباطی با نخبگان محلی ندارند از مرکز به مناطق مختلف فرستاده میشوند. تکنوکراتها عادت دارند مدیرانِ ساختار فدرالی را برای مبارزه علیه خط اول نیروهای محلی و کاهش پتانسیل جداییطلبان، تربیت کنند.
به نظر تحلیلگران سیاسی تب «ساختارشکنانهای» (که روسیه را هم تحت تاثیر قرار داده و عامل شماری از شکستهای دولت در انتخابات محلی و اعتراضهایی در مقیاس محلی و فدرال بوده است) چالشی برای نخبگان سیاسی در تمام جهان خواهد بود. جوامع نیاز به نوع تازهای از سیاستمداران خواهند داشت. به نظر تحلیلگران روشهای قدیمی مواجهه با این موج مثل نمایشهای اشرافیتستیزانهای که رییسجمهور و فرماندارانش بکار میبرند، استعفای مدیران ارشد و کارزارهای مقابله با فساد، کمکم بیاثر میشوند.
نیروی دیگر پشت این تغییرات، برنامههای دورهی چهارم ریاستجمهوری پوتین است (فرمانهایی که به فرمانهای ماه می (May decree) و پروژههای ملی معروف شدهاند). همین برنامهها هم منجر به رقابتی تازه بین گروههای مختلف صاحب نفوذ شده است. کابینهی جدید به دلیل افزایش سن بازنشستگی به «دولت اصلاحاتِ منفور» معروف شده است. همین فقدان محبوبیت باعث شده از همین حالا و در آغاز دورهی شش سالهی ریاستجمهوری پوتین، بحثهایی دربارهی چگونگی انتقال قدرت در سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴ رواج پیدا کند.
به عنوان بخشی از ارادهی کلی حکومت برای بازسازی اقتصاد روسیه که در فرمانهای ماه می پوتین و ۱۲ پروژهی بزرگ ملی مرتبط با آنها متبلور شده است، حکومت همچنین تمایلی آشکار برای بهبود بهرهوری شرکتهای دولتی از خود نشان داده است. شرکتهای دولتیای مانند گازپروم (Gazprom) که به تنهایی تولیدکنندهی تقریبا ده درصد تولید ناخالص ملی روسیه است.
در مورد گازپروم، پس از آن که در مسکو شایعاتی مربوط به برکناری قریبالوقوع مدیر شرکت آلکسی میلر (Alexi Miller) رواج پیدا کرد، سهام شرکت در یک روز ۱۰درصد بالا رفت و گازپروم با ارزش ۸۲میلیارد دلار به باارزشترین شرکت روسی تبدیل شد.
سهام این شرکت، که آن را «دولتی در دولت» میخوانند، پیشتر پس از آنکه مدیران سود پرداختی هر سهم را ظرف یک هفته دوبار افزایش دادند، به سرعت ۳۰درصد رشد کرد و ارزش بازار (market capitalisation) آن به ۲۰میلیارد دلار رسید. مدیریت شرکت ابتدا اعلام کرد سود سهام شرکت را از ۸ روبل به ازای هر سهمی که سالها ثابت بوده است به ۱۰ روبل افزایش میدهد. اما چند روز بعد تحت فشار وزارت دارایی این مقدار را دوباره تا ۱۶.۶ روبل به ازای هر سهم افزایش داد. به طور کلی از آنجایی که مدیریت شرکتهای بزرگ دولتی روسیه تمایلی به تقسیم سودشان با سهامداران ندارند و ترجیح میدهند تمام پولهای اضافهشان را با تبدیل به هزینههای سرمایهای (Capital Expenditure) تمامنشدنی خرج کنند، سهام این شرکتها عموما بسیار کمتر از ارزش واقعیشان قیمتگذاری میشود.
با توجه به جایگزینی اخیر تعداد زیادی از مدیران ارشد گازپروم و تهدیدهای دولت مبنی بر اینکه میخواهد اختیار سرمایهگذاری عظیمش در آن را مستقیما بدست بگیرد، ساختار این غول صنعت گاز در آستانهی تغییر است. بعضی سهامداران شرکت نگران این هستند که افزایش سود پرداختی ممکن است موردی استثنایی باشد، اما از بیانیههای شرکت از آن زمان به بعد این طور برداشت میشود که تغییری ریشهای در حال وقوع است.
در کنار همهی این موارد، مناقشاتی که روسیه در همسایگیاش با آنها درگیر است هم (برای نمونه در اکراین، ارمنستان و بلاروس) باعث تغییراتی در حلقهی نزدیکان پوتین میشوند. گزارش به نشانههای امیدوارکنندهای در مورد ارتباط روسیه با غرب هم اشاره کرده است. نشانههایی مانند نتیجهی تحقیقات مربوط به دخالت روسیه در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، جنگ تجاری بین ایالات متحده و چین و سیاستهای دولت دونالد ترامپ. البته همچنان اقتصاد روسیه در برابر تحریمهای ایالات متحده آسیبپذیر است.
در نهایت گزارش با این جمله به پایان میرسد که فاصلهی بزرگِ میان سهم اندک روسیه از تولید ناخالص جهانی و دعوی این کشور مبنی بر حضورش در میان قدرتهای بزرگ، باعث میشود مقامات روسیه افزایش سریع پتانسیل اقتصادی کشور را اولویت اول خود بدانند.
ترجمه: بهنام رضاییان مقدم
Market capitalization
ممنون ازمطالب مفیدتون.سلامت وموفق باشید