Skip to main content

بهنام رضاییان مقدم    | منبع: نیوتایمز

بین رهبران جهان در قرن بیست و یکم قضاوت درباره‌ی پل کاگامه (Paul Kagame) یکی از سخت‌ترین کارهاست. کسی که نزدیک به بیست سال است که اداره‌ی رواندا را در اختیار داشته و این کشور را پس از پشت سر گذاشتن یکی از بدترین نسل‌کشی‌های تاریخ به الگویی برای دیگر کشورهای آفریقایی و اطراف تبدیل کرده است. اما چگونه؟ و به چه قیمتی؟ 

سال ۱۹۹۴ رواندا کشوری کاملا ویرانه بود. بانک‌ها خالی بودند، جنازه‌ها روی زمین‌های مزارع می‌پوسیدند. جنازه‌‌های هشتصد هزار تا یک میلیون نفر عمدتا از اقلیت توتسی، خیابان‌ها و مزارع کشور را پوشانده بود. بعضی از هوتوهای مقصر در نسل‌کشی به زئیر (جمهوری دموکراتیک کنگوی فعلی) فرار کردند و نجات‌یافتگان از نسل‌کشی در حالی به کشور برگشتند که خویشاوندانشان کشته شده بودند، خانه‌هایشان خراب شده بود و دارایی‌شان به سرقت رفته بود. در قسمت ۱۴ چنل بی داستان نسل‌کشی رواندا را مفصل تعریف کردیم. بیست و پنج سال بعد چهره‌ی کشور کاملا دگرگون شده است. دیگر قبیله‌ای در کار نیست. نه هوتویی در کار است نه توتسی نه توا (Twa)‌ و تمام دوازده میلیون جمعیت تنها به عنوان رواندایی شناخته می‌شوند. جوانان روی بام‌ها و بالکن‌ها کیگالی (Kigali)‌ مهمانی می‌گیرند و فضای اقتصادی جدید کشور، عده‌ای را به سمت مراکز رشد و کسب‌های نو سوق داده است. خیابان‌های پایتخت هیچ عیب و نقصی ندارند و لشگری از رفتگران آنها را مرتب تمیز می‌کنند. سلمانی‌ها، سالن‌های آرایش و رستوران‌ها تمام روز باز هستند. آیا اینجا محل رشد «رواندایی‌های جدید» است؟ 

پل کاگامه از ۱۹۹۴ که نیروهای میهن‌پرستان رواندایی‌اش (Rwanda Patriotic troop) را پیروزمندانه وارد این کشور کرد تاکنون قدرتمندترین فرد رواندا بوده است. شخصیت او در اردوگاه‌های آوارگان در اوگاندا شکل گرفته است. جایی که خانواده‌ی توتسی او وقتی ۴ سال داشت، برای اینکه کشته‌ نشوند، به آنجا گریخته بودند. اما میان منتقدین و طرفدارانش شکافی پر نشدنی قرار دارد. منتقدین اراده‌اش در سرکوب آزادی‌های شخصی را محکوم می‌کنند و طرفدارانش معمولا اقتصاددانان بین‌المللی و متخصصینی هستند که یا درگیر احساسات دوران پس از نسل‌کشی‌اند و یا در حال تحسین یک رهبر مدرن در آفریقا. تونی بلیر (Tony Blair) نخست‌وزیر پیشین بریتانیا او را «رهبری آینده‌نگر» توصیف کرده است و رئیس‌جمهور پیشین فرانسه نیکولا سارکوزی (Nicolas Sarkozy) درباره‌ی او گفته است: «ساختن دوباره‌ی کشوری مثل رواندا که نسل‌کشی‌ بی‌رحمانه‌ای آن را ویران کرده‌ است، شجاعت زیادی لازم دارد. ممکن است او الزامات ضروری یک رهبر دموکراتیک را نداشته باشد، اما من می‌توانم این را تایید کنم که او برای کشورش و برای آفریقا به طور کلی افقی در ذهن دارد. او می‌داند می‌خواهد کشور را به کدام سمت ببرد». از طرفی هم فیلیپ گورویچ (Philip Gourevitch) نویسنده‌ی کتاب مرجعی درباره‌ی نسل‌کشی در رواندا، پل کاگامه را «خودکامه‌ای مفتخر» توصیف کرده است.

«معجزه‌ی رواندایی» در بازسازی کشور نباید باعث شود کارهای زیاد باقی‌مانده فراموش شوند. عفو بین‌الملل (Amnesty International) در گزارشی در فوریه ۲۰۱۸ سوالات مهمی در خصوص سرکوب مخالفان و نقض جدی حقوق بشر در رواندا مطرح کرد. منتقدان رئیس‌جمهور کاگامه معمولا او را فردی «تند و غیرمنصف» معرفی می‌کنند. اما سازمان‌های دیگری هم مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی از طرف دیگر، همواره تغییرات رواندا را ستوده‌اند و همین است که قرار شده این کشور، بهار آینده میزبان نشست کشورهای مشترک‌المنافع باشد. 

این کشور کوچک همچنین تفاهم‌نامه‌ای با اتحادیه‌ی آفریقا و کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان (UNHCR) دارد که مطابق آن متعهد شده است که برای پناهجو‌یان آفریقایی در رواندا ساختاری انتقالی فراهم کند. اقدام سیاسی و دیپلماتیک مهمی که هدف آن معرفی رواندا به عنوان کشوری است که می‌شود روی آن حساب کرد. 

خبرنگاران مجله‌ی لوپوان (Le Point)‌ مصاحبه‌ای دو ساعته با رئیس‌جمهور رواندا در کیگالی پایتخت این کشور داشته‌اند. 

نفوذ فرانسه در کشورهای پایین صحرای بزرگ در آفریقا به نفع چین، ترکیه و روسیه در حال کاهش است، آیا این مسئله شما را نمی‌ترساند؟ 

ما از هیچ‌کس نمی‌ترسیم (با خنده). ما دست کم از نظر ذهنی نیرومند هستیم. نه به این دلیل که کشور قدرتمند هستیم یا به پیشرفته‌ترین فناوری‌ها دسترسی داریم، بلکه به این دلیل که راه پیشرفت و سیاست‌هایی که ما را به آن می‌رساند را به خوبی مشخص کرده‌ایم. ما با هر کسی کار می‌کنیم، چه چین باشد چه ترکیه، ایالات متحده یا روسیه. بیشتر این کشورها نه دوست هستند نه دشمن. رواندا به صورت اصولی در مسائل داخلی این کشورها دخالتی نمی‌کند و آنها همچنین از ما در مسائل مختلفی انتظار حمایت دارند. اگر ما در این مسائل نظری داشته باشیم با دیگران به اشتراک می‌گذاریم، و در غیر این صورت سکوت می‌کنیم. 

شما بیست سال است قدرت را در اختیار دارید، برای بازسازی کشور در این مدت با چه چالش‌هایی روبرو بوده‌اید؟ 

تقریبا هر چیزی در این راه یک مانع بود. سال ۱۹۹۴ ما مجبور بودیم همه‌چیز را از اول بسازیم. کشور کاملا ویران شده بود و به معنای واقعی کلمه چیزی باقی نمانده بود. اما اولین مشکل جمع‌کردن مردم کنار یکدیگر بود. مردم در ذهن خود به دسته‌های مختلفی تقسیم شده بودند. به آنها یاد داده شده بود که با بقیه متفاوتند و هیچ نقطه‌ی اشتراکی با یکدیگر ندارند. در طرفی قربانیان بودند و در طرف دیگر جنایتکاران. بیشتر مردم همه چیزشان را از دست داده بودند. دقیقا همه چیز را. این چالش بزرگی بود. توصیف آن هم دشوار است. چطور می‌توان این گروه‌ها را قانع کرد که دوباره کنار یکدیگر زندگی کنند؟ خیلی‌ها به ما می‌گفتند: «از چه حرف می‌زنید؟ چطور از من می‌خواهید ببخشم؟» ما جواب می‌دادیم ما باید آینده و کشور را در کنار هم بسازیم. هر کدام از ما در دلمان می‌دانستیم گفتن و عمل‌کردن به این منطق بسیار سخت است. اما خیلی‌ها که همه چیزشان را از دست داده بودند با بخشش به منطق ما معنا دادند. این طور بود که به تدریج توانستیم همزمان با شکل‌دهی به قالبی برای بازسازی، مردم را قانع کنیم کنار یکدیگر زندگی کنند. سال ۱۹۹۴ لازم بود دوباره به روش‌های حفظ امنیت فکر کنیم، بهترین کارکنان بخش درمان را به بیمارستان‌های پر از مجروحین برگردانیم. باید مدارس را بازگشایی می‌کردیم، غذای کشور را تامین می‌کردیم. البته این کار را به کمک شرکای‌مان کردیم که کمک‌ها و سرمایه لازم را برای ما فراهم کردند. اما لازم بود روی خودمان هم سرمایه‌گذاری کنیم تا مطمئن باشیم همیشه نیازمند کمک نخواهیم بود. این مشکلات هنوز هم وجود دارند. 

رواندا برای بیشتر از پنج سال رشد اقتصادی بالای هفت درصدی داشته است. دلیل این رشد چیست؟ آیا این همان معجزه‌ی رواندایی است؟ 

اقتصاد ما بیشتر از ۱۵ سال است که با رشد سالانه حدود ۷ و ۸ درصد وضعیت خوبی دارد. بر اساس داده‌های سازمان‌هایی که اقتصاد ما را زیر نظر دارند سال ۲۰۱۹ هم به رشد ده درصدی رسیده‌ایم. من محتاطانه صحبت می‌کنم، با این حال رشد اقتصادی ما در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ هم بیشتر از ۸درصد خواهد بود. اگر این معجزه‌ی رواندایی است، پس حتی اگر کار خارق‌العاده‌ای نمی‌کنیم، باید در همین مسیر ادامه دهیم. مثل بسیاری کشورهای دیگر در جهان ما هم از عوامل زیادی که اختیاری روی آنها نداریم مانند قیمت مواد خام، تاثیر می‌گیریم. اما تمرکز ما روی کشاورزی، گردشگری، امنیت، بهبود خدمات و زیرساخت‌ها است. سایر بخش‌ها به دنبال این بخش‌ها خواهند آمد. 

[پیشنهاد خواندن: نسل پس از نسل‌کشی، گفت‌وگو با کسی که می‌خواهد رواندا را به مرکز جهانی مطالعات فیزیک تبدیل کند]

آیا این تغییرات در گام اول تغییرات ذهنیتی نبوده‌اند؟ 

رواندایی‌ها از آنجایی که ذهنیتی وابسته به کمک دیگران داشتند، کاری نمی‌کردند. اگر حداقل‌ها را برای آنها تامین می‌کردید، اگر نیازهای اولیه را تامین می‌کردید مردم راضی بودند. امروز دیگر این ذهنیت وجود ندارد. برای رسیدن به این نتیجه ما روی مردم به ویژه روی جوان‌ها و روی نظام آموزشی سرمایه‌گذاری کردیم. ما برای مشکلات بهداشتی راه حل‌هایی ارایه دادیم. مهارت‌های تازه بدست آوردیم. جوانان امروز کاملا آموزش‌دیده‌اند و می‌توانند نه تنها در بازار کار رواندا بلکه در هر بازار کار دیگری در منطقه و جهان رقابت کنند. خیلی از این راه‌کارها تازه در حال ثمر دادن هستند. ما در نحوه‌ی حکمرانی تکامل پیدا کردیم: دریافتن آنچه برای رواندایی‌ها خوب است، ایجاد تغییرات مثبت و توجه به افکار عمومی برای اصلاح پیوسته‌ی سیاست‌ها. 

Kigali City Centers View Sam Ngendahimana

تصویر هوایی مرکز شهر کیگالی. رواندا در دوران آقای کاگامه رشدی پایدار داشته است

آیا مدل حکمرانی شما از سنگاپور الهام گرفته شده است؟ 

بله. همه‌ی کشورهای آفریقایی می‌توانند از این کشور درس بگیرند. نیم قرن پیش این کشور هم در همان سطح توسعه‌یافتگی آفریقا بود. وقتی به جاکارتا، سنگاپور، مالزی و کره می‌رویم از دیدن این آنها شگفت‌زده می‌شویم. ما باید چیزهای زیادی از آنها یاد بگیریم. 

آفریقا می‌تواند از آسیا چه چیزهایی بیاموزد؟ 

خیلی چیزها. نحوه‌ی سرمایه‌گذاری روی زیرساخت‌ها، فناوری، امنیت، آموزش و تجارت. چگونگی جذب سرمایه و مانند این‌ها. اما بالاتر از همه‌ی این‌ها شما باید روی مردم سرمایه‌گذاری کنید. بقیه خود به خود ایجاد می‌شوند. باید به هر کسی سهم منصفانه‌ای اختصاص داد. و نباید تنها یک گروه خاص از همه‌ چیز بهره ببرد. 

معمولا از رواندا به عنوان الگویی در مبارزه با فساد یاد می‌کنند، چه روشی برای این مبارزه پیاده کردید؟ و چطور توانستید رواندایی‌ها را با روش‌تان همراه کنید؟ 

ما خیلی سریع متوجه شدیم که فساد مانعی در برابر فرایند بازسازی ما خواهد بود. و مردم بابت فساد هزینه‌ی بالایی پرداخت می‌کردند. ما باید کاری می‌کردیم مردم متوجه شوند که مشکل فساد جدی است و معمولا شخصیت‌های برجسته، مسئولین خدمات اجتماعی، رهبران محلی و گاهی حتی افرادی از دولت را با خودش درگیر می‌کند. مردم قربانی فساد گسترده بودند و کسی فکر نمی‌کرد این وضع به نفع او باشد. مردم به روند فاسد متوسل می‌شدند چون گزینه‌ی دیگری نداشتند. برای همین بود که ما مجبور بودیم قوانین و سیاست‌های شفافی برای مبارزه با فساد وضع کنیم و تضمین کنیم که هیچ کس در این باره مصونیت ندارد. چه برای تحصیل، چه برای بهداشت یا خرید دارو یا هر خدمت دیگری برای مردم، هیچ کس لازم نیست برای چیز‌هایی که حق اوست، پولی به شخص ثالثی پرداخت کند. مسئولین بلندمرتبه‌تر لازم است الگویی در این باره باشند. به همین دلیل در دولت همه موظف هستند برای تحصیل فرزندانشان هزینه‌ای درست مثل مردم عادی پرداخت کنند. ما ابتدا این فرهنگ را در میان مسئولین تقویت کردیم و سپس در کل جامعه گسترش دادیم. در نتیجه تمام پول‌هایی که برای توسعه‌ی کشورمان خرج می‌کنیم دقیقا در همان‌جایی خرج می‌شود که می‌خواهیم و به جای دیگری نمی‌رود. رواندایی‌ها هم به سرعت مزایای این کار را حس کردند و همین کمک کرد ذهنیت عمومی تغییر کند. 

شما محیط‌ زیست را یکی از مهم‌ترین اولیت‌هایتان قرار دادید؟ چرا این مسئله تا این حد برای شما مهم است؟ 

الان بیش از ده سال است که ما این سیاست‌های محیط‌ زیستی را اعمال می‌کنیم. شعار ما این است: «پاک‌تر، سبزتر و پاسخگو». برای فهمیدن این اولویت باز باید به سال ۱۹۹۴ برگردیم. ما وارث مناقشه‌ای بودیم که کشورمان را کاملا ویران کرده بود. لازم بود رواندایی‌ها همه‌چیز را چه از جنبه‌ی معنوی و چه از نگاه نمادین دوباره تمیز کنند. ما خیلی ساده به زندگی روزمره‌مان نگاه کردیم: همه‌ی ما صبح‌ها خانه‌هایمان را تمیز می‌کنیم. من از خودم پرسیدم، چرا با این کشور مثل خانه‌ی خودمان رفتار نکنیم؟ چرا هر روز صبح در حال تمیز کردن کشور نباشیم؟ حتما موافقید که برای تمیز کردن نیازی به وسایل خاصی ندارید، فقط کافی است اراده و شهامت لازم را داشته باشید. ما این‌گونه شروع کردیم. بخش زیادی از زباله‌هایی که جمع کردیم بطری‌های پلاستیکی بودند که پیش‌تر همه مردم پس از مصرف با بی‌خیالی دور می‌ریختند. 

هم‌زمان شما مثل بسیاری از کشورهای صنعتی نبردی واقعی علیه پلاستیک به راه انداخته‌اید. 

دوازده سال است که علیه پلاستیک در همه‌ی شکل‌هایش فعالیت‌هایی را آغاز کرده‌ایم. ما به دقت خطر زباله‌های پلاستیکی را بررسی کرده‌ایم. فهمیدن این مشکل به تنهایی کافی نبود و باید به راه‌حل‌ها هم فکر می‌کردیم. این راه‌حل‌ها لازم بود معتبر باشند و فرصت‌هایی برای کسب‌وکارها ایجاد کنند. این را به طعنه نمی‌گویم اما تراژدی‌ای که کشور ما از سر گذرانده روی ایجاد این گونه سیاست‌ها اثر مثبتی داشت. به این معنی که وقتی شما کار را از صفر یا حتی پایین‌تر از صفر شروع می‌کنید آن وقت وظیفه دارید اشتباهات گذشته را تکرار نکنید. پس ما تصمیم گرفتیم سیاست‌هایی را امتحان کنیم که به کار آینده بیا‌یند. 

آیا تاثیر محیط زیست را در راه‌کارهای آشتی ملی میان رواندایی‌ها هم در نظر گرفتید؟ آیا روی این مسئله به عنوان راهی برای بازسازی هویت ملی حساب شده بود؟ 

مسلما. متاسفانه به خاطر تراژدی نسل‌کشی در کشورمان لازم بود دوباره در مورد این مسائل فکر کنیم. نمی‌خواهم بگویم اتفاقی که افتاد خوب بود. اما روی این حقیقت تاکید می‌کنم که این اتفاق به ما کمک کرد راه‌مان را عوض کنیم و صلح را میان مردمی که همه‌چیزشان را از دست داده بودند و از هم گسسته بودند مستحکم کنیم. داشتن محیط زیستی پاکیزه به شما کمک می‌کند که اعتماد به نفس‌تان و اعتمادتان به دیگران را بازیابی کنید. محیط زیست برای شروعی دوباره بر مبنایی سالم هم معیار مهمی است. و همان‌طور که پیش‌تر هم گفتم مردم همچنین می‌خواستند ذهن‌شان را هم پاک کنند و ذهنیت بهتری داشته باشند. سال ۱۹۹۴ ما به دنبال اهداف و چالش‌های مشترکی می‌گشتیم که مردم را دوباره با هم متحد کنند. محیط زیست نقش عمده‌ای در این راه داشت.  

[پیشنهاد خواندن: چطور تصویر یک کشور را عوض کنیم؟ نگاهی به تجربه‌ی گردشگری رواندا و کلمبیا]

به نظر می‌رسد رواندا از جذب جمعیت بالایی از گردشگران اجتناب می‌کند و به دنبال تبدیل شدن به مقصدی برای گردشگری تجملاتی و سطح بالاست. 

بله و به یک دلیل: ما کشور کوچکی هستیم. در یک کشور کوچک شما باید قیمت پیشنهاد گردشگری‌ را افزایش دهید و همچنین از جاذبه‌های طبیعی‌تان مانند گوریل‌های کوهستان در پارک ملی ویرونگا (Virunga National Park) حفاظت کنید. چرا که این گوریل‌ها آخرین جمعیت به جا مانده از این گونه در این منطقه هستند. این ناحیه کوچک بین اوگاندا، جمهوری دموکراتیک کنگو و رواندا تنها جایی است که این جانوران در آن باقی مانده‌اند. اگر ما تصمیم می‌گرفتیم که این محل را برای بازدید تعداد بیشتری گردشگر باز کنیم این خطر وجود داشت که این پارک به سرعت آسیب ببیند. اما وقتی تنها گزیده‌ای از گردشگران را به پارک راه دهید، آن وقت می‌توانید پیشنهاد باارزشی به آنها ارایه دهید. حالا مردم می‌آیند و قدردان تلاش‌های ما برای حفظ این میراث جهانی هستند. همین کار را می‌خواهیم در پارک ملی آکاگرا (Akagera National Park) هم انجام دهیم. جایی که پنج حیوان بزرگ آفریقا (شیر، پلنگ، کرگدن، فیل و بوفالو) در آن یافت می‌شوند. ما خیلی سریع فهمیدیم که باید با اختصاصی کردن بازدید از پارک‌ها ارزش آنها را افزایش دهیم. و همین حالا هم با افزایش پیوسته‌ی بازدید‌کنندگان و گردشگران نتیجه‌ی کار را می‌بینیم. 

Mountain Gorillas In Volcanoes National Park Sam Ngendahimana

خانواده‌ای از گوریل‌های کمیاب کوهستانی در پارک ملی ولکانوز (Volcanoes National Park) رواندا. گردشگری یکی از مهم‌ترین منابع درآمدهای خارجی این کشور است

در کابینه‌، دولت و حتی در میان نمایندگان شما در سازمان‌های بین‌المللی، حضور زنان کاملا دیده می‌شود. آیا گذار به این شرایط در رابطه با زنان در کشور شما آسان بود؟ 

بگذارید در ابتدا بگویم که ما هنوز به اندازه‌ی کافی در این مورد کار نکردیم. در این مورد ما هم آرمانگرا هستیم هم عملگرا. با زنان در جامعه‌ی ما مطابق ارزش آنها رفتار نمی‌شد. گاهی به دلیل مشکلات فرهنگی، گاهی به دلیل سطح آموزش، خواسته‌های خانواده‌ها و مانند این‌ها. این ذهنیت باعث می‌شد خیلی از رواندایی‌ها فکر کنند نیازی نیست از برابری جنسیتی دفاع کنند. اما به هر حال ۵۲‌درصد رواندایی‌ها زنان هستند. چطور ممکن است کشوری با کنار گذاشتن ۵۲‌درصد از جمعیتش رشد کند؟ این منطقی نیست. باید از کودکی به زنان فرصت‌هایی برابر با مردان داده شود. 

آیا شما جوانان رواندا را به ترک کشور برای تحصیل یا کار در آسیا، ایالات متحده یا اروپا تشویق می‌کنید؟ 

ما روی نظام آموزشی‌مان سرمایه‌گذاری می‌کنیم تا دانش‌جویان برای زندگی و ماندن در اینجا احساس راحتی کنند. اما باید واقع‌بین باشیم و بپذیریم که ما نمی‌توانیم همه‌ی خواسته‌های آنها را در اینجا تامین کنیم. به همین دلیل ما بورسیه‌هایی برای تشویق دانشجویان به یادگیری مهارت‌های دیگر در کشورهای دیگر چه در آفریقا، آسیا، ایالات متحده یا اروپا در نظر گرفته‌ایم. بیشتر این دانشجویان به کشور برمی‌گردند. تعدادی هم در کشور میزبان می‌مانند، اما اکثریت آنها ارتباطاتشان را با رواندا حفظ می‌کنند. این ساختار با وجود افرادی که کشور را ترک می‌کنند، کسانی که بر می‌گردند و کسانی که انتخاب می‌کنند در کشور بمانند خودش را تطبیق می‌دهد. 

آیا ممکن است شما در سال ۲۰۳۰ همچنان رئیس‌جمهور رواندا باشید؟ 

به عوامل زیادی بستگی دارد به شرایط و وضعیتی که کشور خواهد داشت. شخصا می‌خواهم روزی شاید در آینده استراحت کنم و به مشغولیت‌های دیگرم برسم. من به این صندلی نچسبیده‌ام. من به این مقام تنها به عنوان یک مقام نگاه نمی‌کنم بلکه آن را یک مسئولیت می‌دانم. این مسئولیت مدت زیادی روش دوش من بود و شاید زمان آن رسیده باشد که کسانی پیدا شوند و این راه را ادامه دهند و من به روش‌های دیگری به کشور کمک کنم. 

کشور شما کارزار تبلیغاتی بی‌سابقه‌ای با مشارکت تیم‌های فوتبال آرسنال و پی‌اس‌جی به راه انداخته است. آیا این سرمایه‌گذاری ارزش هزینه‌هایش را دارد؟ 

بله البته، بسیار خوب است. سرمایه‌گذاری‌مان با آرسنال بسیار خوب جواب داد. تعداد گردشگران بریتانیایی افزایش یافته است. به نظرم حداقل پنج برابر مبلغی که در این راه خرج کردیم بدست آورده‌ایم. در مورد پی‌اس‌جی اما هنوز اطلاعاتی نداریم، چرا که قرارداد ما با آنها به تازگی امضا شده است. 

 

در مورد دوچرخه‌سواری چطور؟ 

دوچرخه‌سواری ورزش بسیار مهمی برای کشور ماست. افرادی از فرانسه و ایالات متحده برای رقابت‌ها به اینجا می‌آیند و رقابت‌هایی در سراسر کشور برگزار می‌کنند. ما یکی از نامزدهای برگزاری جام‌جهانی آینده‌ی این رشته در سال ۲۰۲۵ هستیم و ممکن است نخستین کشور آفریقایی باشیم که میزبان این رقابت جهانی خواهد بود. 

آیا شما هم مانند قطر و عربستان سعودی از ورزش به عنوان ابزار «قدرت نرم» استفاده می‌کنید؟ 

بله. ورزش ابزاری برای قدرت نرم است، چرا که مردم را به یکدیگر وصل می‌کند. زیبایی ورزش در همین است. از شما وقت ورزش نمی‌پرسند چه کسی هستید، خانواده‌ی شما از کجا آمده‌اند و مانند اینها. و در نهایت همه از کنار هم بودن راضی هستند چه ببرند و چه ببازند. 

Tour Du Rwanda Is Ranked Among Africa’s Top Two Cycling Events

تور رواندا یکی از برترین رقابت‌های دوچرخه‌سواری در آفریقاست

۴ دیدگاه

  • علی گفت:

    خیلی ساده و منطقی بود راهکارهاش، معلومه با تمام وجودشون سعی کردن کشورشون رو از نو بسازن، خوشم اومد ازش

  • منصوره گفت:

    بسیار عالی درمدت بیست سال یک کشور ازپاافتاده از نسل کشی وویران رابه اینجا رسانده واقعا اهمیت رهبری و مدیریت خوب رانشان میده جایی که مردم دوقوم همدیگر را سلاخی میکردند الان به جایی تبدیل شده گردشگراروپایی احساس امنیت میکنه میاد وپول همراهش میاره

  • Sajjad گفت:

    من نطر متفاوتی شنیده بودم راجب آقای پل کاگامه اما بنظرم این مصاحبه نشون حرفه ای بودن یک سیاستمدار در راستای توسعه و پیشرفت کشورش بعد از چنین جنایتی بود

  • اریا گفت:

    درود به شرفت، دلسوز وطن،

دیدگاهتان را بنویسید