رابین‌هودهای تاریخ چه کسانی بودند؟

دزدی کار غیرقانونی و غیراخلاقی به حساب میاد اما استثنائاتی هم در تاریخ وجود داره که در اون دزدها تبدیل به قهرمان مردم شدند. یکی از این قهرمان‌ها آتیلا بود که قصه‌ش رو در اپیزود ۶۹ تا ۷۲ پادکست چنل‌بی می‌شنوید؛ دزدی که به چشم رابین‌هود بهش نگاه می‌کردند. برچسب رابین‌هود به هر دزدی بخوره دیگه تمومه، تبدیل به شرف اهل سرقت می‌شه. آتیلا از ثروتمندان نمی‌گرفت بده به فقرا، دزدی‌هاش ویژگی‌های دیگه‌ای داشت که تبدیلش کرده بود به یه دزد باشرف. اگه پادکست رو گوش بدید می‌فهمید که دلیل محبوبیت خیلی زیاد آتیلا به عنوان یه سارق چی بود. اما نمونه‌ی دزدهای محبوب در تاریخ کم نیستند. اینجا می‌خوایم معروف‌ترین‌هاشون رو معرفی کنیم.

عکس بالا مربوط به رابین‌هودیه که همه می‌شناسیم، روباه خوش خط و خال والت دیزنی.

جورج جانوسیک

فعالیت جورج جانوسیک یا جنسیک به عنوان سردسته‌ی دزدها خیلی بلندمدت نبود اما همین مدت کم فعالیتش به عنوان یه سارق، باعث شد که در تاریخ جاودانه بشه و با الهام ازش شعر بگن، داستان بنویسن و فیلم و بازی‌های کامپیوتری و موبایلی بسازن. جانوسیک در سال ۱۶۸۸ میلادی در اسلواکی امروزی به دنیا اومد. وقتی ۱۵ ساله بود با شورشی‌های کوروتس که گروهی ضد پادشاهی بودن جنگید و بعد عضو ارتش شاهنشاهی شد. در دوره‌ای که به عنوان نگهبان زندان کار می‌کرد به فرار یه راهزن معروف کمک کرد و بعد هم به گروه راهزن‌ها ملحق شد. تو ۲۳ سالگی رهبری گروه رو به عهده گرفت و تو کوه‌ها و دره‌های اسلواکی، لهستان و موراویا سر راه اشراف و تاجرهای ثروتمند سبز می‌شد و ازشون سرقت می‌کرد و چیزهایی رو که غارت کرده بود به فقرا می‌داد. در جریان راهزنی نه می‌ذاشت کسی کشته بشه و نه آسیب ببینه و این دو تا ویژگی باعث شده بود که رابین‌هود زمان خودش بدونندش. البته سرنوشت تلخی داشت و در سال ۱۷۱۳ به اعدام محکوم شد. رسم بود که بلافاصله بعد دادگاه، حکم رو اجرا کنند و یه روایتی وجود داره که پهلوی چپش رو با قلاب به چوبه‌ی دار آویزون کردن و انقدر به همون وضعیت نگهش داشتن تا بمیره. این شیوه‌ی سنگدلانه‌ی اعدام گویا فقط به رهبران گروه‌های سرقت اختصاص داشته. 

ناکامورا هیروکیچی

ناکامورا هیروکیچی با اسم مستعار نزومی کزو که در ژاپنی به معنی بچه موشه، یکی دیگه از رابین‌هودهای تاریخه. هیروکیچی تو قرن نوزدهم در توکیو به عنوان آتش‌نشان زندگی می‌کرد. از فئودال‌ها و ثروتمندان ژاپن می‌دزدید و به مردم فقیر می‌داد. روش کارش اینطوری بود که وقتی وارد عمارت‌های متمولین می‌شد موش‌هایی رو که با خودش برده بود آزاد می‌کرد و صاحبخونه مشغول شکار موش، غافل از اینکه خونه‌ش همون لحظه داره سرقت می‌شه. وقتی بالاخره در سال ۱۸۳۱ دستگیر شد به سرقت از ۱۰۰ فئودال اعتراف کرد اما هیچ پولی نتونستن ازش گیر بیارن. نزومی کزو هم سرنوشت غم‌انگیزی داشت. سوار اسب کردنش، دور شهر گردوندنش و بعد سرش رو از بدنش جدا کردن و برای عبرت مردم به نمایش گذاشتن. با الهام از زندگی این سارق برجسته آثار هنری زیادی خلق شد.

اسکاتی اسمیت

اسکاتی اسمیت تو آفریقای جنوبی زندگی می‌کرد اما خودش گفته بود که اهل اسکاتلنده. درگیر سرقت و شکار فیل بود و قاچاق الماس و سرقت اسب هم تو پرونده‌ش داشت. هی دستگیر می‌شد اما همیشه می‌تونست فرار کنه و می‌گفت که هیچ سلولی زندانی نمی‌تونه نگهش داره. اسم مستعار خودش رو هم رابین‌هود گذاشته بود و از ثروتمندان می‌دزدید و به آدمهایی که درگیر مشکلات اقتصادی بودن می‌داد،‌ مخصوصا به زنهایی که تو خونه‌هاشون بهش پناه می‌دادن. می‌گن یه وقتی برای دستگیریش جایزه‌ی کلان تعیین کرده بودن. همون موقع با کشاورزی دوست شده بود که دنبال این جایزه بود اما خبر نداشت که دوست جدیدش همون اسکاتی معروفه. اسکاتی موضوع رو به کشاورز گفت و ازش خواست تحویلش بده و جایزه رو بگیره. کشاورز هم قبول کرد ولی بلافاصله بعد دستگیری تونست از زندان فرار کنه. اسکاتی برعکس دوتا رابین‌هود قبلی اعدام نشد بلکه بر اثر آنفلوانزا از دنیا رفت.

برچسب رابین‌هود به هر دزدی بخوره دیگه تمومه، تبدیل به شرف اهل سرقت می‌شه.

پانچو ویا

پانچو ویا یه راهزن و ژنرال انقلابی مکزیکی بود که علیه رژیم‌های سرکوبگر کشورش می‌جنگید و نقش پررنگی تو انقلاب مکزیک داشت. کارهای غیرقانونی خودش رو بعد از این شروع کرد که مردی رو به قتل رسوند که به خواهرش تعرض کرده بود. از یه طرف بهش می‌گفتن قاتل خونخوار که قربانی‌هاش رو شکنجه می‌کنه و از طرفی اون رو به عنوان دزد سخاوتمندی می‌شناختن که از قبیله‌های ثروتمند دزدی می‌کرد و  به خیریه‌ها و پرورشگاه‌ها می‌داد. برای ویا کلی شعر و ترانه سروده شد و فیلم‌های زیادی هم با الهام از زندگیش ساختند. سرنوشت ویا جور دیگه‌ای بود. در ژوئیه ۱۹۲۳ ، وقتی در حال رانندگی بود با شلیک گلوله ترور شد.

سالواتوره جولیانو

سالواتوره جولیانو سال ۱۹۲۲تو سیسیل ایتالیا به دنیا اومده بود و در جریان حمله‌ی متفقین به سیسیل وقتی داشت قاچاق غلات می‌کرد یه پلیس رو کشت و مجبور شد فرار کنه. بعد به راهزنی رو آورد و یه باند ۵۰ نفره درست کرد که تو کوه‌ها جلوی ثروتمندان رو می‌گرفتن و ازشون غذا و اسلحه سرقت می‌کردن. بعد غذاها رو بین رستایی‌های گرسنه توزیع می‌کرد و به زنهای بیمار و سالخورده هم پول می‌داد. دهقان‌ها دوستش داشتند اما بعد که تو مبارزات جدایی‌طلبانه برای سیسیل سرهنگ شد و پست و مقام گرفت ازش رو برگردوندن. جولیانو هم مرگ ساده‌ای نداشت و با گلوله کشته شد. فرانچسکو رزی کارگردان ایتالیایی یه فیلم درباره زندگی جولیانو ساخته و شخصیت این آدم منبع الهام داستان‌ها و فیلم‌های دیگه‌ای هم بوده.

پولان دوی

در بین رابین‌هودهای تاریخ یه زن هم بوده به اسم پولان دوی از هند. پولان دوی سال ۱۹۶۳تو یه خانواده فقیر به دنیا اومد و وقتی ۱۱ سالش بود با مردی ازدواج کرد که مرتب کتکش می‌زد. از دستش شوهرش فرار کرد و به گناه نکرده زندانی شد و بعد دزدیدنش و مورد تجاوز گروهی از کاست‌های بالا قرار گرفت. این‌قدر سختی کشید تا آبدیده شد و تونست به رهبری یه باند سرقت برسه که از روستاهای ثروتمند دزدی می‌کردن و به روستاهای فقیر می‌دادن. تو کارنامه‌ش دستور اعدام ۲۲ مرد هندو از طبقات بالا وجود داره تا انتقام آزارهایی که از این طبقات دیده بود گرفته بشه. بعد هم افتاد زندان و ۱۱ سال اونجا موند و بعد از آزادی وارد پارلمان هند شد. اما پولان دوی هم مرگ آرومی نداشت و بیرون خونه‌ش با شلیک گلوله کشته شد و از زندگیش فیلمی با عنوان ملکه‌ی راهزن‌ها ساخته‌ن.  

منبع: https://www.history.com