Skip to main content

یک سری از اپیزودهای پرطرفدار پادکست چنل‌بی درباره‌ی شخصیت‌های سیاسی یا اتفاق‌هایی هستند که رنگ و بوی سیاسی دارند یا روی سیاست یک کشور یا منطقه‌ای تاثیر گذاشتن. تقاضا برای اینکه بیشتر بریم سراغ این‌جور سوژه‌ها زیاده و احتمالا در آینده باز هم از این اپیزودها خواهیم داشت اما اینجا می‌خوایم برای اون دسته از کسانی که به روایت‌های سیاسی علاقه‌مندند، این اپیزودها رو معرفی کنیم. این مطلب چهار تا از این اپیزودها رو معرفی می‌کنه و در یادداشت بعدی، چند اپیزود بعدی این دسته رو خواهیم داشت.

 

Episode 1نامه‌ای از نروژ

اولین اپیزود پادکست چنل‌بی به اسم نامه‌ای از نروژ که بهمن‌ماه ۱۳۹۴ منتشر شد، جنایتی رو تعریف می‌کنه که یه جوون ۳۲ ساله به اسم آندرس بریویک بکند در نروژ انجام داد. سال ۲۰۱۱ طی یک عملیات تروریستی هشت نفر رو در اسلو با بمب کشت و در حمله به یه مراسم به ۶۹ نوجوون دیگه تیراندازی کرد و یکی یکی از پا درشون آورد. در روزی که این جنایت رو انجام داد یه بیانیه‌ی ۱۵۱۶ صفحه‌ای منتشر می‌کرد که نشون می‌داد یک مسیحی بنیادگرا و یه اسلام‌ستیز دوآتیشه‌س و خواسته‌ش این بود که همه‌ی مسلمون‌ها از اروپا اخراج بشن. برویک با این کشتار می‌خواست جنبه‌ی عملی و عمومی به مانیفستش بده.

برویک برای کشتن ۷۷ تا آدم به ۲۱ سال زندان محکوم شد؛ سنگین‌ترین مجازات موجود در نروژ.

تو اپیزود اول چنل‌بی روایتی رو که کارل اووه کناسگارد نویسنده‌ی مطرح نروژی درباره‌ی این جنایت نوشته و تو نیویورکر منتشر شده، می‌شنویم. کناسگارد از زاویه‌ی تازه‌ای به این اتفاق نگاه و تحلیلش می‌کنه، مثلا می‌گه به جای مانیفستی که این آدم داده باید روی زندگیش متمرکز شد. با گذشت نزدیک به ۱۰ سال از این جنایت، مردم نروژ و حتی کل اروپا اون رو از یاد نبردند و همچنان عواملی که باعثش شده، تحلیل و موشکافی می‌شن.

 

Episode 6ماموریت غیر ممکن

اپیزود ششم پادکست چنل‌بی به اسم ماموریت غیرممکن درباره‌ی یه وکیل آمریکاییه که واسطه‌ی تماس بین داعش و القاعده می‌شه تا با کمک FBI یه گروگان آمریکایی به اسم پیتر کسیگ رو از دست داعش نجات بدن. ماجرای این ماموریت رو چهار روزنامه‌نگار به کمک هم نوشتن و سال ۲۰۱۴ تو گاردین منتشر کردن.

کسیگ تجربه‌ی کار تو ارتش آمریکا رو داشت اما به عنوان یه امدادگر رفته بود سوریه و در جریان یکی از ماموریت‌هاش به اسارت داعش دراومد. یک سال در اسارت داعش بود که در یه ویدیوی سربریدن، داعش اعلام کرد نفر بعدی که سرش بریده می‌شه پیتر کسیگه. بعد از اون، خانواده‌ی کسیگ پیام ویدیویی برای داعش فرستادن و خواستن که پیتر کسیگ رو عفو کنه. مادرش هم یه درخواست دیگه به رهبر داعش تو توییترش نوشت و ازش خواست که بذاره باهاش ارتباط بگیره. استنلی کوهن، وکیل روایت ما هم برای کانال زدن و ارتباط با داعش وارد عمل شد و برای این ارتباط‌گیری رفت سراغ اعضای القاعده. کوهن یکی از بحث‌برانگیزترین وکلای آمریکاست که وکالت پرونده‌های عجیب و غریبی رو به عهده داشته. مثلا وکیل داماد اسامه بن‌لادن بود که از اعضای عالی‌رتبه‌ی القاعده محسوب می‌شد و بعد از حملات ۱۱ سپتامبر در آمریکا محاکمه شد. گفته بود دوست نداره وکیل پرونده‌های بزرگ بشه مگر اینکه با منش سیاسی موکل آشنا باشه و ازش خوشش بیاد. برای همینه که متهمش کردن به اینکه تبدیل به سخنگوی تروریست‌ها شده.  تو اپیزود ششم چنل‌بی هم می‌شنویم که چه ارتباطات گسترده‌ای در خاورمیانه داره و چطوری تلاش می‌کنه تا پیتر کسیگ رو نجات بده؛ ماموریتی غیرممکن.

 

Episode 7عملیات رد فالکون

اپیزود هفتم پادکست چنل‌بی درباره‌ی بزرگترین جاسوسیه که موساد به خودش دیده. یهودا گیل جاسوسی که تو سازمان جاسوسی اسراییل خیلی رده‌بالا حساب می‌شد و پایه‌گذار شبکه اطلاعاتی در اسراییل بود اما اطلاعات اشتباه و جعلی به اسرائیل داد. براساس اون اطلاعات، سال ۱۹۹۶ اسرائیل نیرو فرستاد مرز سوریه و داشت جنگ راه می‌افتاد که متوجه می‌شن این اطلاعات اشتباهه و کسی داشته فریبشون می‌داده. جنگی اتفاق نمی‌افته و خیلی از مردم نمی‌فهمن که اون روز کشورهاشون چقدر به جنگ نزدیک شدن اما یهودا گیل دستگیر می‌شه.

 

یهودا گیل هیچ‌وقت درباره‌ی ماجرا حرف نمی‌زده تا اینکه بعد از سال‌ها رونن برگمن این‌قدر سماجت می‌کنه که می‌شینه و باهاش مفصل صحبت می‌کنه و برگمن تو آتاویست شرح جامعی از ماجرا می‌نویسه. این گزارش که سال ۲۰۱۵ و حدود ۲۰ سال بعد از دستگیری گیل منتشر شده، منبع اصلی ماست در اپیزود هفتم پادکست چنل‌بی.

تو این اپیزود علاوه بر اینکه با سازوکار دستگاه جاسوسی اسرائیل آشنا می‌شیم روایت گیل رو از اتفاق می‌شنویم، اینکه چه زندگی‌ای داشت، چطور وارد موساد شد و چی باعث شد که دستگاهی که اینهمه بهش اعتماد داشت رو فریب بده.

 

Episode 14نسل‌کشی در رواندا

اپیزود چهاردهم پادکست چنل‌بی از فاجعه‌ای می‌گه که سال ۱۹۹۴ در یه کشور آفریقایی اتفاق افتاد: نسل‌کشی در رواندا. طی کمتر از ۱۰۰ روز ۸۰۰ هزار نفر از جمعیت هفت میلیون نفری رواندا کشته شدند. بعد از ترور جووینال هابیاریمانا رییس‌جمهور این کشور، آدم‌های یه قبیله‌ی بزرگ به اسم هوتو که اکثریت رو در رواندا تشکیل می‌دن به جون اعضای قبیله‌ی توتسی  و همین‌طور هوتوهای میانه‌رو افتادن و با قمه و قداره جوری اونها رو کشتند که می‌گفتند پیدا کردن مردگان در قبیله‌ی توتسی آسون‌تر از پیدا کردن زندگانه. طی سه ماه رواندا بیش از ده درصد جمعیتش رو از دست داد، سرعت کشتار خیره‌کننده بود و سازمان ملل این قتل گسترده‌ی سیستماتیک رو نسل‌کشی نام‌گذاری کرد. رواندا که تا قبل از اون یه کشور تقریبا ناشناخته بود، بعد از اتفاق و تا همین امروز با فاجعه‌ی نسل‌کشی شناخته می‌شه.

منبع اصلی ما برای این اپیزود گزارشیه که فیلیپ گورویچ یک سال بعد از اتفاق در مجله‌ی نیویورکر نوشت. تو روایتش مفصل درباره‌ی اینکه ریشه‌ی اتفاقات چی بود و چرا و چطور چنین فاجعه‌ای رخ داد توضیح داده و با آدم‌های زیادی هم صحبت کرده.

۹ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید