در جستوجوی حقیقتی که دورتر میشود
چهارتا از پرشنوندهترین اپیزودهای پادکست چنلبی حاصل گزارشهاییه که دیوید گرن از اتفاقهای واقعی نوشته: به زبان آتش، جنوبگان، من کشته خواهم شد و آموک. نویسندهای که با نگاه و دقت و نحوهی روایتش میتونه هر اتفاقی رو تبدیل به گزارشی خوندنی کنه. این روایتها گرچه از نظر موضوعی از هم دورند اما پشت هر کدومشون دغدغهی یک روزنامهنگار تحقیقی هست که تلاش میکنه ما رو به اعماق اتفاقات ببره و زوایای پنهان حقیقت رو بهمون نشون بده. دربارهی دیوید گرن میگن که میتونه یه پاورقی به ظاهر بیاهمیت در یه کتاب رو تبدیل به گزارشی مفصل و تکاندهنده کنه. اینجا میخوایم یه کم بیشتر دربارهی این نویسنده حرف بزنیم.
دیوید گرن کیه و چی کار کرده؟
دیوید گرن روزنامهنگار ۵۳ ساله (متولد ۱۹۶۷( آمریکاییه که در دانشگاه روابط بینالملل و بعد نویسندگی خلاق خونده و حالا سالهاست برای نیویورکر مینویسه و بعضی از کتابهایی هم که نوشته تو آمریکا جزو پرفروشترین کتابها بوده. دیوید گرن پلهپله پیش اومده تا تبدیل به نویسندهای کاربلد و مهم در روزنامهنگاری آمریکا شده. سالها به عنوان سردبیر ارشد تو نشریهی نیو ریپابلیک و سردبیر اجرایی تو روزنامهی هیل کار میکرده و از سال ۲۰۰۳ وارد نیویورکر شده و از اون سال تا حالا ماندگارترین آثارش رو خلق کرده. گرن علاوه بر نیویورکر برای واشنگتن پست، والاستریت ژورنال و بوستنگلوب هم نوشته.
اولین کتابی که نوشته و جزو پرفروشترینهای لیست نیویورکتایمز و همینطور یکی از تحسینبرانگیزترین آثارش شده، «شهر گمشدهی Z، داستان وسواس کشنده در آمازون» بود که گرن رو برندهی چندین جایزه از جمله جایزهی ساموئل جانسون در سال ۲۰۰۹ کرد. کتاب روایت ناپدید شدن پرسی فاوست کاوشگر انگلیسیه به همراه پسرش در دل جنگلهای آمازون درحالیکه که به دنبال شهر گمشدهی Z بودند و معتقد بودن چنین شهری در برزیل وجود داره که صاحب تمدنی کهن و باستانیه. با اقتباس از این کتاب فیلمی هم به همین اسم به کارگردانی جیمز گری در سال ۲۰۱۶ ساخته شد.
کتاب دیگهش به اسم «شیطان و شرلوک هولمز: قصههای قتل، جنون و وسواس» حاوی گزارشهاییه که برای نیویورکر نوشته. از شرح یک جنایت پست مدرن که در لهستان میگذره و ما اون رو در اپیزود ۵۰ پادکست چنلبی به اسم آموک تعریف کردیم تا «به زبان آتش» که روایت زندگی مردی بود به اسم تاد ویلینگهام که به اتهام آتش زدن خانهش و قتل دختران خردسالش دستگیر شد و به زندان افتاد و تبدیل به یکی از تراژیکترین پروندههای قضایی در تاریخ آمریکا شد. اپیزود ۳۴ پادکست چنلبی قصهی این ماجرا رو تعریف میکنه. از روی این دوتا گزارش فیلم هم ساخته شده. دیوید گرن بعد از اون، روایت سفر هنری ورزلی به جنوبگان رو که در اپیزود ۳۷ پادکست چنلبی شنیدید تبدیل به کتابی به اسم تاریکی سفید کرده که جوایز مختلفی برده. کتابی هم به اسم Killers of the Flower Moon نوشته که دربارهی یکی از قبایل بومی آمریکاست که قربانی خشم و ظلم سفیدپوستان میشن و بیسر و صدا و در طول زمان به قتل میرسن. قراره امسال مارتین اسکورسیزی با اقتباس از این کتاب فیلمی بسازه که رابرت دنیرو و لئوناردو دیکاپریو در اون بازی میکنن.
دیوید گرن چه دغدغههایی داره؟
دیوید گرن نویسندهایه که با نوشتن جنوبگان و شهر گمشدهی Z نشون داده به سفرهای اکتشافی و ماجراجویانه علاقه داره و با نوشتن به زبان آتش، من کشته خواهم شد، آموک و Killers of the Flower Moon نشون داده که چقدر در جستوجوی عدالته. چیزی که در تمام نوشتههاش میشه دید اینه که چشم تیزبینی داره، هم در دیدن حالتهای انسانی و هم در گشتن بین شواهد، اسناد زنده و بایگانی شده. تو یه مصاحبهای میگه چیزی که در جنایتهای مختلف توجهش رو جلب کرده اینه که شر در قلب آدمهای عادی چطوری لونه میکنه و از اونها یه جنایتکار میسازه. روایت یک جنایت فقط درمورد این نیست که چه کسی انجامش داده، دربارهی این هم هست که چه کسی انجامش نداده، چه کسی ازش نفع برده، مخفیش کرده یا گزارشش نکرده. گرن میگه تلاش برای نوشتن از این آدمها برای من تلاش برای درک جهانه و به همین دلیل ارتباط خیلی نزدیکی بین نوشتن، گزارش کردن و هنر کارآگاهی یا جستوجوگری میبینم.
دیوید گرن میگه وقتی جوونتر بودم خیلی مغرورتر بودم. اعتقاد راسخ داشتم که میشه همهچیز رو یاد گرفت و به حقیقت پی برد. میتونید داستانی رو بررسی کنید، درموردش همهچیز رو بفهمید و منتقل کنید. ولی سنم که بالاتر رفت فهمیدم که چقدر این سخته. مساله این نیست که حقیقت وجود نداره، مساله اینه که شواهد چطور پنهان میشن، مردم چطور فراموش میکنن یا داستانهای غلط رو باور میکنن. بعضیوقتها میشه نزدیک شد، خیلی نزدیک اما از اون به بعد باید با تردیدها زندگی کرد. من سعی کردم با روایتهام جهان رو جای باثباتتری کنم اما وقتهایی هم وجود دارن که باید گفت چیزهایی هست که نمیتونیم درموردشون به حقیقت برسیم.
دیوید گرن یکی از محبوبترین روزنامهنگاران تحقیقی در آمریکاست. هر اثری ازش به سرعت خونده میشه و منبعی میشه برای گزارشهای دیگه و فیلمهایی که با اقتباس ازش ساخته میشه.
خیلی خوبه که همچین نویسندگانی در جهان زندگی میکنن تا ما میتونیم به وسیله صدای گرم آقای بندری و نوشته دیوید گرن از سر تا سر جهان خودمون داستان های واقعی رو نه تنها بخونیم بلکه با خدمت عالی آقای بندری به مردم اون رو گوش بدیم.
مممنون علی بندری و تیم خوبت.
از وقتی پادکست های شما رو گوش کردم عاشق این آدم شدم، از بس که خوب مینویسه و سراغ موضوعاتی میره که تا مدت ها ذهن آدم رو درگیر میکنه
از گوش کردن اپیزود به زبان آتش چند ماه میگذره ولی چهره و اتفاقی که برای تاد ویلینگهام افتاده هنوز از خاطرم نرفته و درگیرشم