قهرمان اپیزود ۳۷ پادکست چنلبی هنری ورزلی بود. کاوشگر قطب جنوب که تصمیم میگیره تنهایی و بدون تجهیزات و پای پیاده سفری رو به دل قطب جنوب شروع کنه. مشوق و منبع الهامش برای این سفر، کسی بود که دهها سال پیش از به دنیا اومدن ورزلی مرده بود اما تاثیر این آدم در زندگی ورزلی اونقدر زیاد بوده که تصمیم میگیره کاری رو بکنه که اون نتونسته بود صد سال قبل تمومش کنه: سفر به جنوبگان. قهرمان زندگی ورزلی کسی نبود جز ارنست شکلتون که تو اپیزود جنوبگان هم نقش پررنگش کاملا مشخصه. اینجا میخواهیم یه کم بیشتر دربارهش حرف بزنیم.
ارنست شکلتون کی بود
ارنست شکلتون سال ۱۸۷۴ تو ایرلند به دنیا اومده بود. از پدر و مادری معمولی که ده تا بچه داشتن و ارنست یکی از دو پسر خانواده بود. وقتی بچه بود، مهاجرت میکنن انگلستان و شکلتون تو لندن مدرسه میره اما از همون بچگی هم به ماجراجویی علاقه داشته و از درس و مدرسه بیزار بوده. بعدها میگفت که من در مدرسه جغرافیای چندانی یاد نگرفتم. همینطور ادبیاتی که با اصرار به کالبدشکافی شعرها و تجزیه و تحلیل آثار شاعران بزرگ آموزش داده میشد. معلمها باید مواظب باشن که یادگیری ادبیات رو تبدیل به چنان وظیفهای برای شاگردها نکنن که بعدها لذت و ذائقهی درک شعر رو در اونها از بین ببرن.
بالاخره ماجراجویی و نفرت از مدرسه جواب داد و ارنست شکلتون وقتی ۱۶ ساله بود مدرسه رو ول کرد و رفت دریا و با حمایت پدرش تو یه کشتی بادبانی مشغول کارآموزی شد. چهار سال یاد گرفت و دنیا رو دید و با آدمهای زیادی آشنا شد و سالها سفرهای دریایی رو در پستهای مختلف تجربه کرد تا تونست بعد از فراز و فرودهای بسیار صلاحیت فرماندهی یا ناخدا بودن رو روی کشتی پیدا کنه.
سفرهای ناتمام
اولین تجربهی شکلتون برای سفر به قطب جنوب سال ۱۹۰۱ رقم خورد، وقتی ۲۷ ساله بود. در سفر اکتشافی که کاپیتانش رابرت فالکون اسکات بود به عنوان افسر سوم حضور داشت. در اپیزود ۳۷ با رابرت فالکون اسکات هم بیشتر آشنا میشیم. تا اون موقع پای هیچ انسانی به قطب جنوب نرسیده بود. سفر ماهها طول کشید و هشتصد کیلومتر پیشروی کردن اما به دلیل اینکه سلامت آدمها و از جمله شکلتون به خطر افتاده بود نیمهتموم موند. شکلتون میگفت که از شدت ضعف و بیماری خون سرفه میکرده. ولی همون سفر باعث شد که رکورد جدیدی تو نزدیک شدن به قطب جنوب ثبت کنن.
چهار سال بعد شکلتون سفر دیگهای رو به قطب جنوب تدارک دید و خودش فرماندهی گروهی شد که تصمیم داشت قطب رو فتح کنه. سفر گروه اکتشافی نمرود که بزرگترین پیشرفت و نزدیکترین فاصله به قطب جنوب در تاریخ کاوش مناطق قطبی بود. اما این سفر هم به دلایلی که در پادکست میشنوید نصفه نیمه موند. تا اینکه دو سال بعد یه کاشف نروژی بالاخره تونست خودش رو به قطب برسونه و دیگه بعد از اون سفر به قطب افتخاری نداشت. بنابراین شکلتون تصمیم گرفت که توجهش رو معطوف به تنها غنیمت باقیمونده بکنه و اون چیزی نبود جز عبور از وسط جنوبگان که تا پیش از اون کسی انجامش نداده بود. اکتبر۱۹۱۴ کشتی چوبی شکلتون راه افتاد، با آدمهایی که خودش دونه به دونه و بر اساس خصوصیات منحصربهفردی دستچینشون کرده بود. سفری دلهرهآور، پر ماجرا و اعجابانگیز. در کنار سفر هنری ورزلی، جزییات همین سفره که اپیزود ۳۷ رو تبدیل به اپیزودی به یادموندنی و پرشنونده کرده. توضیح بیشتری دربارهش نمیدیم تا خودتون بشنوید و با سویههای حیرتآور شخصیت و عملکرد شکلتون آشنا بشید.
احتمالا همین سفر بود که مهر شکلتون رو به دل هنری ورزلی انداخت. وقتی هنوز ماجراجویی و سفر به قطب رو شروع نکرده بود، یه روز اتفاقی تو کتابخونه برخورد به کتابی به اسم قلب جنوبگان که گزارش شکلتون بود از تلاش شجاعانه ولی شکستخوردهش برای رسیدن به قطب جنوب در سال ۱۹۰۷ تا ۱۹۰۹. تو صفحات اول خوند که :«انسانها به دلایل مختلفی وارد فضاهای خالی جهان می شوند، بعضیهایشان فقط به عشق ماجراجویی به این کار برانگیخته میشوند، بعضیها عطش شدید علمی دارند، بعضی دیگر هم راههای رفته را با وسوسهی صداهای کوچک و جذابیت رازآلود ناشناختهها ترک میکنند.» همونجا بود که قلاب ورزلی به شکلتون گیر کرد و چند سال بعد تصمیم گرفت سفر نیمهتموم شکلتون به جنوبگان رو تموم کنه.
عاقبت شکلتون
ارنست شکلتون سال ۱۹۲۲ در سن ۴۷ سالگی سکته کرد و از دنیا رفت. شهرتش هم کمرنگ شد، شاید چون مرد سفرهای شکستخورده بود و اون زمان این ویژگی برای مردم اعتباری نداشت. اما سالها بعد کمکم و در یه بازنگری تاریخی دوباره محبوب شد. به خاطر اینکه نه رسیدن به هدف بلکه چگونگی هدایت آدمها در سفرهای سخت برای خیلیها پررنگ شد. کارآفرینها، مدیرها، دانشمندها و استراتژیستها شروع به مطالعهی روشهای مدیریتی شکلتون کردن و کتابهای مختلفی در این باره منتشر شد که عنوانهای عامهپسندی هم داشت: شکلتون و درسهای رهبری از جنوبگان، رفاقت در منفی ۲۰ درجه، دریانوردی در آبهای ناشناخته. با این حال اینطوری نبود که شکلتون فقط بعد از مرگش قدر ببینه. در زمان حیاتش جایزهها و نشانهای زیادی دریافت کرد. از جمله نشان سلطنتی ویکتوریایی، نشان امپراتوری بریتانیا، نشان انجمن سلطنتی جغرافیا، نشان انجمن جغرافیایی سلطنتی اسکاتلند و جوایز ریز و درشت دیگه.
تاثیر شکلتون روی بعضی از آدمها چنان بوده که دهها سال بعد کسی مثل هنری ورزلی چنان شیفته میشه که بقیهی زندگیش رو جوری میچینه که راهی رو که شکلتون شروع کرده بود تموم کنه. اما تو اپیزود ۳۷ میشنویم که سرنوشتی پیدا میکنه که خیلی دور نیست از عاقبت شکلتون. اینجا میتونید دو مستندی رو ببینید که دربارهی شکلتون ساخته شده.
سلام. ممنون از پادکست خوبتون. متوجه نشدم تووی دقیقه ۱۸ این داستان(جنوبگان) ، اسبهای منشوری چیه؟ نمیدونم منظورتون اسبهای مینیاتوری منظورتونه؟
“منچوری” اسم یه منطقه است در شمال شرق چین
خیلی اپیزود عالی هست واقعا امیدوارم ادامش زودتر بیاد
عالی بود
Just wanna say thanks for this perfect podcast… you doing great job… keep stay top…
from Afghanistan
خیلی عالی و شگفت انگیز بود موضوعاتی رو که خیلی وقتها کسی نمیدونه و ازش حرفی نمیزنه رو شما به بهترین شکل بیان میکنید واقعا ممنوننننن از گروه خوب بی پلاس و چنل بی
عالی بود
واقعا عالی و مثل همیشه جذاب و گیرا. ممنون از اقای بندری که از زمان اشنایی با پادکست چنل بی روز به روز به اگاهی و اطلاعات عمومی من اضافه میشه
اون کاپیتانی که در سفر ۲۸ نفره به قطب جنوب شکلتون رو همراهی می کرد و هدایت کشتی و قایق رو بر عهده داشت هم نام خانوادگیش ورزلی بود، آیا ارتباط خانوادگی بین هنری ورزلی و کاپیتان ورزلی وجود داشته ؟
مثل همیشه عالی،
معنای واقعی استراتژی و رهبری رو میشه از این داستان آموخت.
تشکر از بیان شیوای شما.
اینقدر جذاب بود که ۲ اپیزود اول رو پشت سر هم از ۱۲ شب تا ۶ صبح، بدون چشم به هم زدن، گوش دادم.
واقعل داستان جالبی بود.ممنون
واقعا داستان جالبی بود.ممنون
درود .فوق العاده بود و همه بخشهای چنل بی و بی پلاس بی نظیر هستن .خیلی علاقه دارم مطالعاتی در رابطه با برخی افراد مبارز داخلی مثل میرزاکوچک خان و افراد مشابه در تاریخ ایران با نوع مطالعه و نگاه و تحقیق شما بشنوم .افراد زیادی هستند که ما شنیده های ناکافی و حتی نادرست ازشون داریم .
ممنون برای همه حس خوب و دانشی که به جامعه میبخشید.