روزنامهی واشنگتنپست در گزارشی که سال ۱۹۹۸ دربارهی دبرا گرین منتشر کرد به او عنوان مدئای مدرن داد. ما هم اسم اپیزود آخر پادکست سریالی دبرا رو مدئا گذاشتیم. اما مدئا کیه و چرا به دبرا میگن مدئای مدرن؟ اینجا میخوایم در موردش صحبت کنیم اما خوندن این نوشته رو به کسانی که هنوز این اپیزودها رو نشنیدن توصیه نمیکنیم چون قراره داستان رو لو بدیم.
مدئا کی بود؟
مدئا در اساطیر یونان زن جادوگری بود که با یکی از پهلوانان نامدار یونان باستان به اسم یاسون یا جیسون آشنا شد. یاسون دنبال این بود که به پشم زرین که نماد قدرت و سلطنت بود دسترسی پیدا کنه تا سلطنت رو از چنگ برادرش در میاره و به پدرش برگردونه و مدئا در این ماموریت کمکش میکرد.
این پشم زرین متعلق به قوچ طلایی بود که برای قدردانی از زئوس برای زنده کردن دوتا بچه قربانی شده بود. از اونجایی که پشمش خاصیتی جادویی داشت یه اژدها گذاشته بودن که ازش مراقبت کنه. یاسون برای رسیدن به این گنجینه سفر درازی رو با کشتی شروع کرد و پهلوانان زیادی رو با خودش برد. به یاسون گفتن که برای اینکه به پشم زرین برسه باید چندتا کار رو انجام بده. باید یه گاو وحشی که نفس آتشین داشت رو رام میکرد و باهاش زمین رو شخم میزد. باید دندونهای اژدهای نگهبان رو میکشید، اون رو در زمین میکاشت تا از اون دندونها جوانههایی دربیاد که تبدیل به جنگجویان زرهپوش بشه. یاسون باید با این جنگجویان میجنگید و بهشون غلبه میکرد.
وجه تشابه مدئا و دبرا چیه؟
یاسون تمام این کارها رو با کمک مدئا انجام داد و وقتی تونست به پشم زرین دست پیدا کنه فرار کرد. تو این فرار برادر مدئا هم همراهشون بود. مدئا به خاطر عشقی که به یاسون پیدا کرده بود، برای اینکه تعقیبکنندهها رو گمراه کنه و رسیدنشون رو به تاخیر بندازه برادرش رو کشت، جسدش رو تکهتکه کرد و هر گوشهش رو جایی انداخت که تعقیبکنندگان برای جمع کردن تکهها معطل بشن. ماموریت که تموم شد یاسون با مدئا ازدواج کرد و بچهدار شد. بعضی منابع میگن تعداد بچهها دوتا بوده و بعضی منابع میگن ده تا بچه با هم داشتن. ده سال که از ازدواج گذشت یاسون عاشق زنی به اسم گلاوکه شد، مدئا رو رها کرد و با اون ازدواج کرد. مدئا برای انتقام از یاسون بچههای خودش رو کشت.
از این داستان میشه فهمید چرا به دبرا مدئای مدرن میگن، چون قصهش از خیلی جهات شبیه مدئاست. شوهرهای هر دو بهشون خیانت کردن و هر دو برای انتقام بچههاشون رو کشتن. از نظر شخصیتی هم خیلی به هم شبیه بودن. میگن مدئا خیلی باهوش بوده و بر عکس زنانی که در قصههای اون دوره به تصویر کشیده شدن، عاملیت و جرات زیادی از خودش نشون میداده و در دنیای مردانه دنبال این بوده که اختیار زندگیش رو دستش بگیره. یه شباهت دیگه اینه که همونطور که مدئا نگران موقعیتش در جهان یونانی بوده، دبرا رویای آمریکایی خودش رو نقش بر آب میدیده. وقتی اسم مدئا رو گوگل میکنیم به یه سوال پرتکرار میرسیم که مردم پرسیدن: پیام داستان مدئا چی بود؟ جوابی که به این سوال داده میشه یه کلمه بیشتر نیست: انتقام. درحالیکه میدونیم فقط این نیست و داستان پیامهای دیگهای هم داره. یکی از پیامهای مهمش که خیلی از شنوندگان در شبکههای اجتماعی برامون نوشتن اینه که باید مشکلات اعصاب و روان رو جدی گرفت و قبل از اینکه حادثه درست کنه به فکر درمان بود. از مدئا نمیشد این توقع رو داشت اما دبرا که خودش پزشک بود، به سلامت روانش توجه چندانی نکرد.
مدئا در سینما و ادبیات
مدئا الهامبخش آثار زیادی در ادبیات و تئاتر و سینماست. منابع مختلف میگن ماجرای مدئا هشتصد سال قبل از میلاد و در زمان هومر اتقاق افتاده. ۴۳۱ سال قبل از میلاد و در یونان باستان این داستان تبدیل به نمایشنامهای اثر اوریپید شده و و رو صحنه رفته. این نمایشنامه بیشترین اجرا رو از بین تراژدیهای یونان باستان در قرن بیستم داشته.
پازولینی هم با الهام از نمایشنامهی مدئا در سال ۱۹۶۹ فیلمی به همین اسم ساخته. نقش مدئا رو ماریا کالاس خوانندهی یونانی به عهده داشته.
نقاشان زیادی هم تلاش کردن افسانهی مدئا رو به تصویر بکشن. نقاشی بالای این مطلب هم از آنزلم فویرباخ نقاش کلاسیک آلمانیه.
با توجه به اینکه مطالب مجله چنل بی داره زیاد میشه، پیشنهاد میکنم که یه دسته بندی هم در نظر بگیرید و مثلا تمام مطالب مربوط به یک داستان رو در داخل یک کادر قرار بدین
کاملا موافقم. خیلی کمک میکنه
سلام ممنون از ماجراهای خوبتون.
حقیقتا این نکته که در متن اومده بسیار مهمه و باید جدی گرفته بشه، چون هیچ کس متخلف یا قاتل دنیا نمی یاد و معمولا برای آینده هم چنین برنامه ای نداره:
باید مشکلات اعصاب و روان رو جدی گرفت و قبل از اینکه حادثه درست کنه به فکر درمان بود. از مدئا نمیشد این توقع رو داشت اما دبرا که خودش پزشک بود، به سلامت روانش توجه چندانی نکرد.
در درمان مشکلات روانی اولین قدم این هست که شخص خودش واقف باشه که مشکلی داره و صرف پزشک بودن ،این بینش رو به شخص نمیده که اساسا دارای مشکلی هست یا خیر
بسیار ممنون از کارهای خوبتون
پیشنهاد می کنم یه جور ژانربندی مطالب رو در دستور کار قرار بدید. اینجوری مثلا ماجراهایی از قبیل دبرا و آتیلا هر کدوم با موارد مشابه در یک ژانر قرار می گیرند. کارهای شما می تونه بعدا مبنای تحقیق برای افراد مختلفی قرار بگیره اگه دسته بندی خوبی داشته باشه.
سپاسگزارم