دخترم میتوانست دختر هر کدام از شما باشد
شخصیت اصلی پادکست سریالی لوسی در کل این سریال غایبه. ما از جایی به لوسی میرسیم که در شهر بزرگی به اسم توکیو غیبش زده. دوستش فیلیپه زنگ میزنه به خانوادهی لوسی در بریتانیا و قضیه رو اطلاع میده و از همون موقع جستوجو برای پیدا کردن این دختر ۲۱ ساله شروع میشه.
این پادکست سریالی که از اپیزود ۶۲ تا ۶۷ چنلبی میتونید بشنویدش، شخصیتهای مهم دیگهای هم داره. از جمله همین فیلیپه دوست لوسی که با هم از انگلستان برای زندگی اومده بودن ژاپن و تا روزی که گم میشه باهاش همخونه بوده. همینطور یوجی اوبارا که مرموزترین آدم این داستانه و تیم بلکمن پدر لوسی. تو این نوشته میخوایم یه کم به تیم بلکمن بیشتر نزدیک بشیم اما قبلش پیشنهاد میکنیم اگه اپیزودها رو گوش ندادید اول برید سراغ اونا.
چرا پول رو قبول کردی؟
وقتی تیم بلکمن خبردار میشه که دخترش لوسی گم شده، سالهاست که از مادر لوسی به اسم جین طلاق گرفته. بعد از خبردار شدن از ماجرا بلافاصله نمیره توکیو، دختر دیگهش سوفی رو میفرسته اونجا و خودش میمونه لندن تا با شروع کمپینی ماجرای لوسی رو در رسانهها مطرح و اینقدر مهمش کنه که مقامات بلندپایهی بریتانیا هم نتونن ازش چشمپوشی کنن. ولی وقتی میبینه سوفی دست تنهاست میره توکیو و همون اول یه کنفرانس خبری راه میندازه که صدها خبرنگار توش شرکت میکنن. سعی میکنه توجه رسانهها رو جلب کنه تا از این طریق پرونده پیش بره و اهمیت پیدا کنه. حتی با تونی بلر نخستوزیر و رابین کوک وزیر امور خارجهی وقت بریتانیا دیدار میکنه که به مناسبت شرکت در اجلاس هشت کشور صنعتی به توکیو اومده بودن. حضور خیلی فعالی در توکیو داره و معلومه که در جستوجوی عدالته و میخواد بفهمه دخترش کجاست و آیا بلایی سرش اومده یا نه. اما در خلال برگزاری دادگاه خبری منتشر میشه که همه رو حیرتزده میکنه. متهم اصلی پرونده یعنی یوجی اوبارا به تیم بلکمن پیشنهاد پرداخت صد میلیون ین میکنه و تیم بلکمن هم نهایتا به این پیشنهاد نه نمیگه و بعدش بیانیهای در دادگاه میخونه که با روحیهی عدالتجوییش در تضاده. همسر سابقش و بچههاش انتقادات زیادی از این رشوهگیری میکنن و در رسانهها هم مفصل به این قضیه پرداخته میشه.
سالها بعد وقتی پروندهی لوسی بسته شده، روزنامهی گاردین مصاحبهای با تیم بلکمن میکنه و ازش میپرسه چرا این پول رو قبول کردی؟ (مشروح مصاحبه رو میتونید اینجا بخونید) تیم بهش میگه که میخواسته آیندهی بلندمدت بنیاد لوسی بلکمن رو تضمین کنه و تلویحا از این هم حرف میزنه که پول رو میخواد تا بتونه زندگیش رو از یه شکست دیگه نجات بده و اگه لوسی هم بود بهش میگفت که اون پول رو بردار. بنیاد لوسی بلکمن برای کمک به افزایش آگاهی مسائل امنیتی به جوانان (بخصوص زمانیکه خارج از کشور به سر میبرند) فعالیتش رو شروع کرد و همچنان به این فعالیت ادامه میده.
متلاشی از درون
اما قبول کردن پول فقط برای انجام کارهای خیر نبوده و سالها بعد تیم بلکمن واضحتر گفت که اون پول رو برای نجات زندگیش و برای سر و سامان دادن به زندگی با همسر فعلیش و بچههاش میخواسته. گفت که گرفتن یا نگرفتن این پول چیزی رو عوض نمیکرد و برای همین گرفتش. بعدها گفت که قبول اون پول باعث شد به سنگدل بودن متهم بشه اما واقعیت اینه که از درون متلاشی بود. میگفت: «میتونستید من رو بنشونید تا با کسی صحبت کنم اما وقتی بلند میشدم هیچ خاطرهای از گفتههاش یا حتی اسم آدمی که باهاش صحبت کردهام یادم نمیموند.»
با گذشت سالها همچنان همسر سابقش علیهش صحبت و مصاحبه میکرد و تیم هم عاطفه و احساس همسر سابق رو زیر سوال میبرد. یه جا تعریف کرده که «وقتی بقایای لوسی رو آوردیم خونه، نمیتونستیم تصمیم بگیریم که با خاکسترش چی کار کنیم. سوفی ماهها و ماهها گفته بود که هنوز آماده دفن لوسی نیست. مقداری خاکستر لوسی رو برداشت تا همهجا همراهش باشه. همون موقعها بود که جین (همسر سابق) به سوفی نامه نوشت و گفت من مجری وصیتنامهی لوسی هستم و تصمیم گرفتم لوسی به طور کامل دفن بشه. من به جین ایمیل زدم و گفتم سوفی در این باره خیلی احساساتیه و به شدت به این کار نیاز داره ولی جین باز نکتههای حقوقی گوشزد میکرد و به دفن کامل لوسی اصرار داشت. به عنوان والد معتقدم که باید به احساسات قوی فرزندتون توجه کنید و نگران سلامت روانش باشید.»
بعدها سوفی خودکشی کرد و البته نجاتش دادن و حالا به عنوان تکنسین قلب تو بیمارستان کار میکنه. فعلا هم به همراه برادرش روپرت، پولی رو که پدرشون از اوبارا گرفته تا زندگی بهتری داشته باشن، قبول نکردن ولی تیم میگه که این پول رو براشون کنار گذاشتم، شاید در آینده نظرشون عوض شد. میگه وبسایت بنیاد لوسی بلکمن بازدیدکنندههای زیادی داره و این براش مثل زنده بودن لوسیه و تبدیلش کرده به نمادی برای امنیت. تو مراسم ازدواجش با همسر فعلیش که سوفی و روپرت هم حضور داشتند، شمعی به یاد لوسی تا پایان مراسم روشن بود.
چرا قبول نکنه؟ تا آخر عمر گریه کنه؟ دلایلش کاملا منطقی بود
من هر چقدر هم که سعی می کنم رفتار تیم رو نمی تونم هضم کنم واقعا قضاوت نکردن رفتارش سخته درک کردنش کار مشکلیه اونم با حرفهایی که متهم درباره ی شخصیت لوسی در دادگاه زد و اون رو لجن مال کرد بیشتر با جین همذات پنداری می کنم و فکر می کنم اگر پولی قرار بود گرفته بشه باید همه ی اعضای خانواده رضایت می داشتند و تیم می تونست مثل خانواده قربانی استرالیایی هنگام گرفتن پول هوشمندانه تر عمل کنه مشخصه که اونقدری که جین در کنار لوسی بوده تیم نبوده درمورد اهمیت دادن به احساسات فرزندان و وضعیت سوفی هم باید بگم حرف ،حرف درستیه ولی این وسط احساسات جین هم مهمه خصوصا که اون یک مادره و واقعا حس می کرده اشتباهه که خاکستر لوسی رو تکه تکه کنه و براش یاداور جنایت هولناکی بود که برای دخترش رخ داده بود هر چند دلیلش منطقی نباشه ولی پشتش پر از احساسات یه زن زخم خورده هست
لوسی چطور فوت کرد؟
تو گم شدنش چه اتفاقی براش افتاد؟