skip to Main Content
یک لوکیشن: راچدیل منچسترزمان تقریبی مطالعه: ۳ دقیقه

یک لوکیشن: راچدیل منچسترزمان تقریبی مطالعه: ۳ دقیقه

شهر پشم و پنبه

لسلی با خانواده‌ش تو شهر راچدیل زندگی می‌کرد. شهری نزدیک منچستر تو شمال غرب انگلیس. تو همین شهر هم بود که گم شد و خونه به خونه دنبالش گشتن. قصه‌ش رو حتما تا حالا تو اپیزود ۷۶ پادکست چنل‌بی شنیدید، اولین قسمت از سری چهار قسمتی پادکست سریالی منچستر.

راچدیل یه منطقه‌ی باستانی تو حومه‌ی منچستر و غرب نورکشایره. قبل از اینکه متمدن بشه، پر از باغ بوده. بزرگترین کلیساهای انگلستان اینجا بوده و در قرن سیزدهم شهر مهمی محسوب می‌شده و تجارت پشم در اونجا رونق زیادی داشته. از همین راه هم مردمش به تمول رسیده بودن. تو قرن نوزدهم و در طول انقلاب صنعتی  این شهر به مرکز تولید نساجی تبدیل شد. مامان لسلی هم به خاطر اینکه شغلش مرتبط با همین صنعت بود سر از راچدیل درآورد و اونجا تشکیل خانواده داد و بچه‌دار شد. کارخونه‌های پشم‌ریسی و ابریشم و رنگرزی اونجا فعال بودن و نخ‌ریسی و بافندگی صنایع غالب تو راچدیل محسوب می‌شدن و شغل اکثر اهالی رو تشکیل می‌دادن.

کانال راچدیل – یکی از کانالهای وسیع قابل کشتیرانی انگلیس – بزرگراه تجارت در اون دوره بود که برای حمل و نقل پنبه، پشم و زغال سنگ به داخل و خارج منطقه ازش استفاده می‌شد. به خاطر این صنعت بود که راچدیل شهر مهاجرپذیر و کارگرنشینی هم شده بود. ساکنان چون از دهه‌ها پیش مونده بودن همه هم رو می‌شناختن و از زندگی و پیشینه‌ی هم خبر داشتن.

کارخانه کتان راچدیل منچستر پادکست چنل‌بیزمان که جلو رفت و در قرن بیستم و مخصوصا بعد از جنگ جهانی دوم اون شور و حال از بین رفت و صنعت نساجی تو این شهر رونقش رو از دست داد اما همبستگی مردمش از بین نرفت و اولین تعاونی مدرن در اونجا به راه افتاد. راچدیل تبدیل به زادگاه جنبش تعاونی مدرن شد. عقبه‌ی جنبش برمی‌گرده به سال ۱۸۴۴ که ۲۸ نفر از کارگردان به دلیل هزینه‌ی بالای مواد اولیه و تقلب بی‌شمار مغازده‌داها انجمن پیشگامان برابر رو راه اندازی کردن و ترکیب مفهوم سود تقسیمی در کنار سرمایه‌گذاری مازاد تجاری به نفع اعضا  رو به کار بردن. نظریه و روش‌های کار اونها سرمشقی برای تشکیل شرکت‌های تعاونی در دنیا قرار گرفت و تا امروز در سراسر دنیا این اصول ارزش و اعتبار خودش رو حفظ کرده و به اسم “ اصول مکتب شرکت‌های تعاونی راچدیل ” شناخته می‌شه.

راچدیل سال ۲۰۱۱ که سرشماری کردن نزدیک ۱۱۰ هزار نفر جمعیت داشته. ۷۸ درصد سفیدپوست بریتانیایی و غیر بریتانیایی و نزدیک ۲۰ درصد مهاجران آسیایی کل جمعیت رو تشکیل می‌دن. شهر ترکیب شده از مناطق شهری با تراکم بالا، حومه، مناطق نیمه‌روستایی و روستایی. قدمت خیلی از ساختموناش به صد سال و بیشتر می‌رسه. خونه‌ها اکثرا تراس دارند و با سنگ یا آجر قرمز از اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ ساخته شدن. ساختار شهریش در مقایسه با اکثر شهرهای انگلستان منظمه و بیشتر ساختمونا اطراف یک منطقه‌ی تجاری مرکزی در مرکز شهر که مرکز تجارت محلیه متمرکز شده. تالار شهر راچدیل مال دوران ویکتوریاست که “به عنوان یکی از بهترین ساختمانهای شهری در کشور انگلیس شناخته می‌شه. راچدیل یه تیم فوتبال هم به همین اسم داره که البته در میان تیم‌های پرآوازه‌ی انگلستان شهرت و محبوبیت و توانایی چندانی به هم نزده.

راچدیل شهری قدیمی و صنعتی که لسلی و خانواده‌ش رو در خود جا داده بود اتفاق‌هایی به خود دید که خبرش در تمام انگلستان و حتی جهان صدا کرد. تو اپیزودهای بعدی پادکست سریالی منچستر قصه‌ش رو خواهید شنید.

13 نظر
  1. مرسى از اطلاعاتى که دادید، فقط یه تصحیح کوچولو:
    منچستر تو شمال غربى انگلستان هستش.

    مرسى از زحماتى که براى پادکست، بلاگ و تولید محتوا میکشید.

  2. آقای علی بندری
    خدایش توی این چند سال ک با چنل بی آشنا شدم واقعا هر بار ک داستانی رو تعریف میکنی من ک باید ی گوشه دنج برم و با حس و حال گوش کنم.فقط میتونم بگم،داش علی خدا قوت

  3. خسته نباشید به تیم عالی چنل بی. مطلب جالبی بود و حسابی منتظرم برای ادامه‌ی پادکست، سریال فوق‌العاده‌ای هست، از نوروز تا حالا منتظر اپیزود جدید بودیم که خب طبیعتا کار سخت و زمان بری هستش و کیفیت کارتون گواه دقتتون هست.
    یه نکته‌ی کوچولو، نمیدونم چند نفر از دوستان متوجه شدن، ولی توی اپیزود دوم یه جا آقای بندری به جای لسلی گفتن لوسی، که البته به خاطر شباهت اسم‌ها و همچنین انگلیسی بودن هردو شخص بود.
    ممنون از زحماتتون، دمتون گرم. همینطوری قوی ادامه بدید.

  4. چقدر این معرفی شهر خوبه. من کتاب هم اگر میخونم که توش ارجاع به شهر خاص داره سرچ میکنم و با سرویسای گوگل سعی میکنم توی فضا قرار بگیرم.

  5. علی شماعی عزیز، آقای بندری بطور اشتباه بجای لسلی نگفت لوسی. ضمن شرح داستان اشاره ای کرد به سریال لوسی که سریال چندقسمتی بود و در گذشته ای نه چندان دور آمده بود.
    ممنون از علی آقای بندری و همکارانشان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *