« ارون ترسیده بود. بعد از اینکه FBI با او تماس گرفت و سعی کرد وادارش کنه که بدون وکیل باهاشون بره کافیشاپ، خیلی بیشتر هم ترسید. رفت خونه و رو تخت دراز کشید و میلرزید.»
بخش مهمی از هم و غم ارون سوارتز که به اسم پسر اینترنت میشناسیمش دسترسی آزاد مردم به اطلاعات بود و به خاطرش کمپین راه انداخت، سخنرانی و مصاحبه کرد، دستگیر و به دادگاه کشیده شد اما حالا انگار داره بخشی از اون آرزو یعنی دسترسی کاملا آزاد به پروندههای قضایی آمریکا محقق میشه و آدمها اینجا و اونجا یاد ارون سوارتز میافتن.
قصهی ارون سوارتز رو تو اپیزود ۴۷ پادکست چنلبی شنیدیم و سرنوشتی که به این تلاشها گره خورد و در نهایت اتفاقی غیرمنتظره رو رقم زد.
اما هشت سال بعد از قصهی سوارتز کمتر از یه ماه پیش (دسامبر ۲۰۲۱) لایحهای ارائه شد که درخواست بازنگری سیستم پرونده الکترونیکی دادگاههای فدرال آمریکا رو میداد که به عنوان PACER شناخته میشه. این لایحه میخواد با حذف هزینهها، دسترسی به پروندهها برای عموم مردم رایگان بشه و به نظر میرسه مخالفتی هم باهاش وجود نداشته باشه.
PACER که مخفف دسترسی عمومی به سوابق الکترونیکی دادگاهه (Public Access to Court Electronic Records)، توسط سیستم قضایی ایالات متحده اداره میشه. کاربرها باید به ازای هر صفحه ۱۰ سنت و تا سقف ۳ دلار برای هر سند پرداخت کنن. قوه قضائیه قبلاً برآورد کرده بود که در سال مالی گذشته حدود ۱۴۲ میلیون دلار قرار بود از PACER درآمد داشته باشه.
به نظر میرسه که شرکتهای حقوقی بزرگ مشکلی در پرداخت این هزینهها ندارن ولی برای آدمهای معمولی، مشاغل کوچیک و شرکتهای حقوقی غیر انتفاعی و جمعوجور هزینههای این دسترسی بالاست و هزینهی بالا در حقیقت یعنی عدم امکان دسترسی، چیزی که ارون سوارتز روش تاکید میکرد.
قبل از همهی این بحثها، ارون از برنامهای مطلع شده بود که دسترسی رایگان به PACER رو از طریق گروه کوچکی از کتابخانهها در سراسر کشور امکان پذیر میکرد. پس تصمیم گرفت با یکی از دوستاش از این طریق میلیونها سند PACER رو برای استفادهی عموم دانلود کنه. افبیای از این کار خوشش نیومد و یه مدت ارون رو زیر نظر گرفت اما بعد مجبور شد قضیه رو ول کنه چون ارون عملا کار غیرقانونی انجام نداده بود.
به نظر ارون سوارتز و خیلی از فعالان کپیلفت، این مسخره بود که بگن شما دسترسی عمومی به اسناد دادگاههای فدرال دارید اما این دسترسی منوط به اینه که کارت اعتباری داشته باشید و بابتش پول بدید. این بده بستون معنی دسترسی عمومی رو از بین میبره.
سیستم قضایی سالانه ۱۲۰ میلیون دلار از این سیستم درآمد داشته در حالی که هیچ هزینهی اولیهای پرداخت نکرده و این غیر قانونیه. قانون دولت الکترونیک در سال ۲۰۰۲ میگه دادگاهها میتونن «فقط تا حدی که لازمه» برای بازپرداخت هزینههای اجرایی درآمد داشته باشن.
اینجوری نبود که از اول به PACER انتقادی نشه. مردم و کارشناسهای حقوقی به سیستم دسترسی انتقادهای زیادی کردن و نتیجه این شد که سیستم در ۱۷ کتابخونهی سراسری رایگان شد، چیزی که باز دسترسی رو راحت نمی کرد اما به ارون سوارتز این کمک رو کرد که بتونه بیشتر از ۲.۷ میلیون سند دادگاه فدرال رو به دست بیاره، تقریبا ۲۰ میلیون صفحه متن. بعد دربارهش با نیویورک تایمز مصاحبه کرد و پیگیریها و تلاشهاش در این مورد سالها بعد تو مستند پسر اینترنت هم منعکس شد. یکی از دوستاش که تو نوشتن کد مربوط به دانلود اسناد کمکش کرده بود تو همین مستند دربارهی گیری که افبیآی بهش داده بود میگه: « ارون ترسیده بود. بعد از اینکه FBI با او تماس گرفت و سعی کرد وادارش کنه که بدون وکیل باهاشون بره کافیشاپ، خیلی بیشتر هم ترسید. رفت خونه و رو تخت دراز کشید و میلرزید.»
سالها بعد از قصهی ارون سوارتز دسترسی عمومی و بیهزینه به اسناد PACER داره قانونی میشه. اوان هاگز نویسنده، روی خبر این لایحه نوشته: «به ارون فکر میکنم.» اون رتلیف نویسندهی کتاب مسترمایند هم این حرف هاگز رو ریتوییت کرده.
دسترسی ازاد به اطلاعات نمونه بارز دموکراسی و حقوق فردی ایست.در این محیط اجازه رشد و ترقی همه افراد جامعه ایجادشده و در اخر باعث رشد جامعه میشود.
ای کاش یک روزی در کشور ایران هم به نتیجه شفاف سازی برسیم .این پسر را نگرفتند و با یک ضربه تو سرش کارش را تمام نکردند که عبرتی برای بقیه باشه !
دوست من فکر کنم کامل به پادکست گوش ندادید کاری که دولت فدرال با این پسر کرد ۱۰۰ مرتبه بدتر بود و باعث شد خودش کاره خودشو بسازه ،، این نشون میده قدرت و منفعت طلبی جهان اول یا سوم نداره
من به شخصه ترجیح میدم مورد پیگرد قانونی قرار بگیرم، مث آرون سوارتز، تا اینکه مث ستار بهشتی انقدر شکنجه بشم تا بمیرم، بعد خواهر رو مادرم هدف آزار و اذیتهاشون قرار بدن.
نظر شما هم البته محترمه.
واقعن چطور میگید کاری که با ارون کردن به مراتب بدتره؟! فکر کنم باید راجع به واژهی «بدتر» بازنگری داشته باشید…؟ و با دوستمون موافقم. اینکه تو رو تحریک به خودکشی کنن به مراااتب بهتر از اینه که خودشون توی شکنجه و به بدترین شکل ممکن بکشنت! حداقلش اینه که توی مردن بهش حق انتخاب دادن!!!
سلام میخواستم در جواب ۲ دوستمون که گفتن بهتره خودکشی کنم تا شکنجه بشم بگم که فرق انسان های قوی و واقعی اینه که برای هدفشون جون خودشون و رو میدن و اگه همه میخواستن مثل شما فرار کنن دیگه هیچی بدست نمیومد و فرق شما با ستار بهشتی ها اینه که اسم ستار بهشتی تا ابد تو تاریخ به مردانگی جاودان میمونه و اسم من و شما به ترسوها
حسی یا فکری که من با گوش دادن این اپیزود بهش بیشتر یقین پیدا کردم اینه که اگه تو ماتریسی که برات تعریف شده قدم برداری سلامت میمونی و به موقیتی که برات با توجه به توانایی های موجودت داری میرسی ولی وقتی بخوای ار ماتریس بزنی بیرون همین میشه .واسه همینه که یکی میشه ارون سوارتز یکی شاید با همون دانش میشه مارک زاکربرگ مالک متاورس و صد البته که بنظر من در طول! تاریخ ساختارشکنان هم پیشتاز و ماندگار بودن هم قربانی!
متاسفانه تو این دنیا هر جا که بخوای برای آزادی و پیشرفت انسان تلاش کنی باید بها بدی
گالیله گفت خورشید دور زمین نمی چرخه و محکوم شد
مارک زاکربرگ و امثالش به فکر اقدامی که باعث پیشرفت و راحت شدن زندگی مردم باشه نبودن زاکربرگ حتی از دوست صمیمی اش کلاهبرداری کرد و تنها هدفش پول درآوردن بود
زاکربرگ تو ماتریسی که این جهان و نظام براش تعریف کرده موند و با کلاهبرداری موفق شد مثل خیلی های دیگه حتی استیو جابز
ولی آرون سوارتز قربانی آزادی عقیده و ایده هاش تودنیایی شد که آزادی معنی نداره
روی کلندر موبایلم، یادآوری تولد ارون رُ علامت گذاشتم،تا آنجا که بتوانم حتما تولد او را هر سال جش خواهم گرفت.
روی تقویم موبایلم، یادآوری تولد ارون رُ علامت گذاشتم،تا آنجا که بتوانم حتما تولد او را هر سال جشن خواهم گرفت.