نوشتهی هکتور توبار دربارهی ۳۳ معدنچی شیلیایی، از طرف مجلهی GQ به عنوان یکی از ۵۰ کتاب برتر روزنامهنگاری ادبی قرن بیست و یکم معرفی شده.
هکتور توبار داستاننویسیه که پنجماه بعد از نجات معدنچیهای شیلی با اونها و خانوادههاشون مصاحبه کرد و کتابی به اسم تاریکی عمیق (Deep Down Dark)دربارهی اون ۶۹ روزی که توی معدن گیر افتاده بودن و اتفاقهای بعدش نوشت. گزارشی که در اپیزود پنجم پادکست چنلبی شنیدیم در واقع بخشی از این کتابه که به صورت گزارش مستقلی تو نیویورکر منتشر شد.
هکتور توبار روزنامهنگار آمریکایی که برای نیویورکر و لسآنجلس تایمز و تایمز گزارشها و مقالههای زیادی نوشته، برای گزارش دیگهای دربارهی شورشهای لسآنجلس در سال ۱۹۹۲ برندهی جایزهی پولیتزر هم شده.
اینکه چی شد هکتور توبار گزارش اتفاق معدن رو نوشت هم ماجرایی داره. در طول حادثهی معدن در سال ۲۰۱۰، در حالی که معدنچیها هنوز در معدن محبوس بودن، تصمیم گرفتن به طور جمعی با یک نویسنده قرارداد بنویسن که روایتی رسمی از اتفاق منتشر کنه تا هیچکس نتونه روایت متفاوتی بگه و از تجربهی دیگران سود ببره. این ۳۳ نفر هکتور توبار رو انتخاب کردن و امکان دسترسی انحصاری به داستانهاشون رو بهش دادن. کتاب سال ۲۰۱۴ منتشر شد و هفت سال بعد مجلهی GQ اون رو به عنوان یکی از ۵۰ اثر غیرداستانی قرن انتخاب کرد.
مجلهی GQ یه مجلهی قدیمی امریکاییه که از سال ۱۹۳۲ داره منتشر میشه و بخش مهمی از اون به انتشار گزارشهای روزنامهنگاری تحقیقی و نوشتههای بلند اختصاص داره و چندبار هم منبع ما در پادکست چنلبی بوده، از جمله تو اپیزود زندگی مثبت و کشتی نوح.
مجلهی GQ برای رسیدن به این فهرست از نظرات نویسندهها و روزنامهنگاران مختلف استفاده کرده و از این آدمها خواسته که از انتخاب کتابهایی شامل بیوگرافی، خاطرات، تاریخ و نقد مستقیم دوری کنن. تو مقدمهی معرفی این ۵۰ کتاب گفته شده: «در چند دهه گذشته، ما احساس کردیم بهترین کتابهایی که منتشر میشن جذابترین، غنیترین و به احتمال زیاد ماندگارترین کتابها، آثار روزنامهنگاری ادبی هستند. کتابهایی که بر اساس گزارشهای قوی و شخصیتهای غیرممکن نوشته شدهن. کتابهایی با توطئههای گسترده و صحنههای سینمایی (اما واقعی)؛ کتابهایی که با چشم رماننویس به جزئیاتشون نگاه شده. کتابهایی که داستانهایی رو روایت میکنند که با وجود سرعت بالای تقریباً همه چیز در زندگی ما، ما را در جامون میخکوب میکنن و باعث روشنی مغزمون میشن. برای بهترین کتابهایی از این دست، نویسندگان سرعت خودشون رو کم میکنن، نگاه نزدیک و در عین حال وسیعی دارن و اتفاقهای پراکنده و آشفته رو در روایتهای قطعی سازماندهی میکنن. که این به ما کمک میکنه زمان حال و گذشتهی نزدیک رو بهتر درک کنیم. این داستانهای واقعی دنیای ما رو مرتب میکنند، الهامبخش هنر (فیلم، تلویزیون) هستن و موندگار میشن. به همین دلیله که خیلی از بااستعدادترین روزنامهنگارهای ما برای انجام بهترین کار خود به این شکل از نوشتن رو میآرن.»
مجلهی GQ دربارهی کتاب هکتور توبار که به وقایع معدن شیلی و مصاحبه با معدنچیهای نجاتیافته و خانوادههای اونا اختصاص داره نوشته که توبار جوری دقیق در دل داستان قدم میزنه که از تمام جزئیات برای خواننده روایتی جذاب و گیرا میسازه، انگار که داره روی بحران پرواز میکنه. تو این کتاب چیزی که اون رو تبدیل به اثری خارقالعاده میکنه انسانیتیه که در روابط این معدنچیها وجود داره.»