کمتر از صد سال از عمر تشکیل پلیس حرفهای تو آمریکا میگذره. وقتی به تاریخ ایجاد این نیرو در ایالات متحده نگاه میکنیم، میبینیم که مقاومت شدیدی از طرف مردم و بعضی نهادها و تشکیلات برای تشکیل پلیس وجود داشته. تبعات نبود پلیس حرفهای در پادکست سریالی چنلبی با عنوان عصر وحشت در اوکلاهاما توضیح داده شده اما چرا پلیس حرفهای در آمریکا اینقدر دیر به وجود اومد؟
نیروی مردمی جایگزین پلیس
تو شهرها و ایالتهای مختلف آمریکا تا دههها نیروی پلیس وجود نداشت و مردم میترسیدن گروهی که به اسم پلیس اسلحه به دست میگیرن به جای تامین امنیت، امنیتشون رو به خطر بندازن و شروع کنن به سرکوب. این بود که تو جاهایی که نیاز به نیرویی برای برقراری نظم یا تعقیب مظنونین و دستگیری مجرمها وجود داشت، خود نیروی مردمی دست به کار میشد و کسانی هم داوطلب میشدن که نقش پلیس رو ایفا کنن. واسه همین قدمت کارآگاه خصوصی خیلی خیلی بیشتر از پلیسه.
پلیس تو آمریکای مستعمره خیلی غیر رسمی بود، بر اساس یه سیستم انتفاعی و با بودجه خصوصی که آدمها رو به صورت نیمهوقت استخدام میکرد. شهرها برای تامین امنیتشون به نگهبانی شبانه بسنده میکردن اما این سیستم چندان کارآمد نبود چون بیشتر نگهبانها خوب دل به کار نمیدادن و وقت انجام وظیفه میخوابیدن یا مشروب میخوردن. شغلی هم نبود که شان اجتماعی داشته باشه. شهرت خوبی نداشت و مردم هم با شک و تردید بهشون نگاه میکردن. همهی مردم هم نمیتونستن این نیروها رو استخدام کنن. یعنی مثلا اگه قتلی در یه محلهی فقیر اتفاق میافتاد چون پولی نداشتن که کارآگاه و نیرو استخدام کنن، قتل به امان خدا رها میشد. اگه به اندازهی کافی ثروتمند نبودید نمیتونستید به کسی پول بدید که از جون و مالتون محافظت کنه، یا وقتی کسی کشته شد، رد قاتل گرفته بشه. همون ثروتمندها هم به کیا پول میدادن برای تامین امنیتشون؟ به یه جنایتکار یا اراذل اجتماعی که هیبت ترسناکی داشته باشه و به خاطر خوشنام نبودنش ترس ایجاد کنه.
اولین پلیسها آمدند
با رشد و پیشرفت ایالتها و شهرها، مناطق مختلف از سیستم پلیس متفاوت استفاده کردن. تو شهرها، شهرنشینی رو به گسترش، سیستم نگهبانی تو شب رو کاملا بیفایده کرد. اولین نیروی پلیس سازماندهی شده با بودجهی عمومی و افسران وظیفهی تمام وقت سال ۱۸۳۸ تو بوستون به وجود اومد. بوستون یه مرکز تجاری بزرگ کشتیرانی بود و تو بعضی شغلها، آدمهایی رو استخدام میکردن تا از داراییهاشون محافظت کنه و برای حمل و نقل کالا از بنادر اسکورتشون کنه. تاجرهایی که این نیروها رو استخدام میکردن، یه کم که گذشت دیدن خیلی به صرفه نیست و این ایده رو مطرح کردن که استخدام نیروی پلیس برای منافع جمعیه و باید هزینههای نگهداری نیروی پلیس رو شهروندان بدن. ولی یه جاهایی از آمریکا، مخصوصا جنوب این کشور ایجاد نیروی پلیس نه برای حفاظت از منافع کشتیرانی، بلکه برای حفظ نظام بردهداری بود. بعضی از نهادهای پلیسی اولیه، گشتهای برده بودن که تعقیب فراریها و جلوگیری از شورش بردهها جزو وظایفشون بود. به طور کلی در طول قرن نوزدهم نیروی پلیس موردی ایجاد میشد.
یه موردش ترس از سازماندهندههای اتحادیههای کارگری و موجهای بزرگ مهاجرها بود که رفتار و ظاهر متفاوتی با مردم داشتن و این بیگانههراسی باعث تشکیل نیروی پلیس میشد. یا اواخر قرن نوزدهم بعضی رهبران حزبهای سیاسی نیروی پلیس استخدام میکردن تا رایدهندهها رو مرعوب کنن یا مخالفان سیاسیشون رو آزار بدن. عجیب ولی واقعی. البته خب نمیشه روی اینها اسم پلیس به معنی امروزی گذاشت ولی همهی اینها باعث شد که تشکیل پلیس تو آمریکا فراگیر بشه.
اولین اداره پلیس در ایالات متحده سال ۱۸۴۴ تو نیویورک تأسیس شد و شهرهای دیگه هم از این روش پیروی کردن. پلیس آمریکا یه ساختار فرماندهی شبه نظامی داشت و وظیفهی اصلیش پیشگیری از جنایت و بینظمی بود و تو این سیستم هیچ کارآگاهی هم وجود نداشت. اقتدار پلیس به سطح بخشها و محلههای سیاسی غیرمتمرکز بود. پلیس با محلهها و سران محله ارتباط صمیمانه برقرار کرد و اولش حتی یونیفرم نمیپوشید.
از دههی ۱۹۲۰ بود که تلاش شد کسانی برای اجرای قانون در سراسر کشور منصوب بشن و پلیس مستقل از رهبران سیاسی و ثروتمندها و آدمهای پرنفوذ به وجود بیاد. تلاش برای حرفهایسازی پلیس دنبال شد، به این معنی که مفهوم پلیس حرفهای که امروز تو آمریکا وجود داره، کمتر از یک قرن از عمرش میگذره.
با پیشرفت قرن بیستم، کمپینهای بیشتری برای حرفهایگری پلیس ترویج شد اما خاطرهای که مردم از پلیس داشتن رو نمیشد پاک کرد و شاید به همین دلیل بود که پلیس منزوی از مردم باقی موند و تنشهایی هم در دهههای مختلف بین پلیس و نیروی مردمی به وجود اومد.
منبع: Time